وب هکس

این صفحه را به اشتراک بگذارید
سینما و بازیگران ایران
هنر نزد ایرانیان است و بس

 

 
سانسور فیلم در حال اکران فرهادی تکذیب شد
بانی فیلم آنلاین:پخش‌کننده فیلم «گذشته» ساخته اصغر فرهادی تاکید کرد این فیلم در حال اکران دچار هیچ ممیزی نشده است.

علی سرتیپی پخش‌کننده ایرانی فیلم گذشته درباره خبری مبنی بر اینکه این فیلم در زمان اکران در ایران دچار ممیزی شده است، به مهر گفت: این خبر کاملا غیرواقعی است و از زمانی که گذشته در ایران اکران شده است، هیچ فریم و حتی دیالوگی از آن دچار ممیزی نشده است.

وی در پایان عنوان کرد: به زودی اصغر فرهادی به ایران می‌آید و در نظر داریم با حضور کارگردان و علی مصفا بازیگر گذشته، یک مراسم ویژه برگزار کنیم که جزئیات آن متعاقبا اعلام می‌شود.

تاکنون چند پوستر با طراحی‌های مختلف از فیلم جدید فرهادی منتشر شده است و امروز نیز پوستر دیگری از این اثر سینمایی با طرحی از محمد حسین هوشمندی در اختیار خبرگزاری مهر قرار گرفته است.

این درام رمانتیک که زندگی مردی ایرانی و زنی فرانسوی را در مرکز توجه خود قرار داده است با بازی برنیس بژو بازیگر آرژانتینی-فرانسوی، طاهر رحیم بازیگر فرانسوی الجزایری و علی مصفا بازیگر و کارگردان ایرانی ساخته شده است. این فیلم در جشنواره کن امسال موفق به دریافت جایزه بهترین بازیگر زن برای برنیس بژو شد.




ارسال توسط کاربر
سينماداري در شرايط فعلي مقرون به صرفه نيست / سالن‌هاي سينما در آستانه ورشكستگي!
سينماداران با «رسوايي» بدهي‌هاي خود را دادند! (كامل)
باني‌فيلم آنلاين - ساناز قنبري: مروري بر وضعيت گيشه فيلم‌هاي اكران شده در 3 ماه اول سال نشان دهنده اين نكته است كه اغلب اين فيلم‌ها نتوانسته‌اند به موفقيت تجاري برسند.
در واقع فيلم‌هاي موفق اكران بهاري محدود به «رسوايي»، «حوض نقاشي»، «برف روي كاج‌ها»، «چه خوبه كه برگشتي» و «تهران 1500» مي‌شود. يعني تنها 20 درصد از فيلم‌هاي اكران شده در 3 ماه اول سال به موفقيت نسبي تجاري رسيده‌اند.
80 درصد باقي‌مانده فيلم‌هايي هستند كه حتي نتوانسته‌اند سرمايه اوليه خود را نيز بازگردانند. در چنين شرايطي طبيعي است كه سينماداران از وضعيت فعلي سالن‌هاي سينما ناراضي باشند.
با اين ميزان فروش و استقبال مخاطب، سالن‌هاي سينما دچار وضعيت دشوار شده‌اند. در روزهايي كه «گذشته» فرهادي شروع خوبي داشته و «چه خوبه كه برگشتي» مهرجويي همچنان خوب مي‌فروشد نبايد فراموش كرد كه اغلب فيلم‌هاي اكران 92 تا اينجا كار گيشه كم رونقي را داشته‌اند و بسياري از سالن‌هاي سينما در آستانه ورشكستگي قرار گرفته‌اند. 
از ماست كه بر ماست 
فرشيد موتمني آذر – مدير سينما حافظ - در اين خصوص توضيح داد: سينما حافظ هم مثل باقي سينماها طي اين مدت وضعيت اقتصادي مناسبي نداشته، در واقع با افزايش همه هزينه‌هاي جاري دخل و خرج كردن واقعاً مشكل است. اگر سينماداري در اين شرايط مي‌گويد درآمد دارد حتماً دخل و خرج بلد نيست. من كه خودم شخصا فكر نمي‌كنم سينمايي سوددهي داشته باشد.
وي ادامه داد: نقطه مشتركي كه بين تمام سينماها در مورد اين مسئله وجود دارد، نوع فيلم‌هاست. متأسفانه در اين اوضاع و احوال فيلم با كيفيت ساخته نمي‌شود. در سطح ايران هنوز برخي از فيلم‌هاي نوروزي بر پرده اكران هستند. اين بدان معناست كه فيلم‌هايي كه بعد از اينها به اكران رسيده اصلاً قابليت فروش نداشته كه سينمادارها مجبور به نگهداري فيلم‌هاي نوروزي‌شان شدند تا با حداقل‌ ها جلو روند.
وي در ادامه افزود: به لحاظ جغرافيايي، طرح ترافيك از عوامل ديگري است كه در بي‌رونقي گيشه سينما حافظ دخيل است. البته سينماي ما در مقايسه با بعضي از سينماهاي ديگر افت چشمگيري نداشته و حتي بعضي اوقات فروشمان نسبت به خيلي از سينماهاي ديگر بيشتر بوده، ولي اين دليل بر دخل و خرج نيست. چون هزينه‌هاي جاري بالاتر رفته. در حال حاضر حقوق پرسنل، بيمه، پول برق، گاز و... افزايش يافته و همچنين پزيتيو و نگاتيو موجود نيست و سينماها بايد به سيستم ديجيتال تجهيز شوند. براي تجهيز سينماها هم بايد لوازم و تكنسين‌هايش مهيا باشد. در كل مشكلات زياد است.
موتمني‌آذر خاطر نشان ساخت: اتفاقي كه پارسال افتاد و كشيدن فيلم‌ها به پايين مردم را نسبت به سينما بدبين كرد. يعني فكر كردند حتماً فيلمي كه به اكران رسيده انقدر از فيلتر‌ها رد شده كه حالتي خنثي پيدا كرده يا دوستاني كه فيلم مي‌سازند براي اينكه فيلم‌شان ضربه نخورد و به اكران برسد، فيلم‌هاي خنثي مي‌سازند. در انتها ما هر چه مي‌كشيم از دست خودمان است. از ماست كه بر ماست.
فروش سينما آزادي نسبت به سال گذشته 30 درصد بالاتر رفته است 
رضا سعيد‌ي‌پور- مدير سينما آزادي- در اين باره بيان داشت: با توجه به افزايش هزينه‌هايي كه ما در سال جديد داشتيم خوشبختانه به نسبت سال گذشته فروشمان حدود 30 درصد بالاتر رفته، چون سال گذشته سينما آزادي براي اكران بعضي فيلم‌ها در تحريم بود، به نسبت درآمدش هم پايين آمد و من اين درصد فروشي كه بالاتر رفته را نسبت به همان شرايطي كه سال گذشته داشتيم مي‌گويم. افزايش 30 درصدي فروشي كه در اين 2 ماه و چند روزي كه از ابتداي سال مي‌گذرد شامل حال ما شده، به اين دليل است كه تمام فيلم‌هاي امسال را توانستيم در سينما آزادي اكران كنيم و همچنين 750 تومان به قيمت بليت اضافه شده.
وي ادامه داد: فكر مي‌كنم امسال براي سينما آزادي سال بهتري نسبت به سال گذشته باشد.
افت فروش نسبت به پارسال بيشتر شده است 
داريوش بابائيان – مدير سينما صحرا- در اين باره به باني فيلم گفت: از ابتداي امسال فيلم «رسوايي» فروش خوبي داشته كه كمك خوبي به سينمادارها بوده و معمولا باقي بخش‌هاي خصوصي نمي‌توانند فيلمي با اين شرايط بسازند كه درآمدزا باشد. فيلم‌هاي ديگر (حتي «حوض نقاشي» و «تهران 1500») به سختي توانستند هزينه خودشان را درآورند. از ابتداي امسال 12-10 فيلم روي پرده آمده كه هيچ كدام نفروخته و حتي فيلم‌هاي جديدي هم كه اين هفته اكران مي‌شوند ضرر خواهند داد تا انشاا… عيد فطر كه ببينيم چه اتفاقي مي‌افتد. در كل وضعيت سينما بسيار خراب است و اين هم به مديريت سينما بر مي‌گردد. اينكه كسي مسؤوليتي گردن نمي‌گيرد و سينما خودش جلو مي‌رود و همچنين بخش خصوصي هم ديگر وجود ندارد كه بخواهد براي فيلمسازي هزينه كند. به عبارت ديگر بخش خصوصي هر چه در توان داشته ساخته و از نظر مالي هزينه كرده و الان فقط سينمادار و صاحب فيلم در حال ضرر دهي هستند و منتظرند ببينند دولت آينده چه تمهيداتي را برايشان مي‌انديشد.
بابائيان ادامه داد: حتي افت فروش نسبت به پارسال هم بيشتر شده به هر جهت سال گذشته با قيمت دلار 1500-1400 تومان مواد خام مي‌گرفتيم و امروزه روز بنياد سينمايي فارابي حتي مواد خام معمولي فيلم‌ها را به بخش خصوصي يا دولتي نمي‌دهد و آنها را با قيمت‌هاي خيلي سنگين حساب مي‌كند. سينماها هم به دليل نداشتن دستگاه‌هاي سرور به شدت در فشارند. كلا بليت 6 هزار توماني امسال هم كه نسبتا گران است ديگر مخاطبي را به سالن‌ها نمي‌كشاند. در حقيقت وضعيت سينما نسبت به پارسال 70 درصد بدتر شده است. 
اگر قرار به تغيير كاربري باشد 95 درصد سينماهاي تهران تغيير كاربري مي‌گيرند 
امير قطبي – مدير پرديس سينمايي شكوفه- در گفت‌و گو با ««باني فيلم»» ضمن نامساعد دانستن وضعيت اقتصادي اين پرديس، بيان داشت: فكر نمي‌كنم هيچ سينمايي در ايران شرايط اقتصادي مناسبي داشته باشد. به اين دليل كه وضعيت اقتصادي سينماها بستگي به وضعيت فيلم‌ها دارد. وقتي فيلم‌ها طي يكسال مخاطب نداشته باشند، مسلماً هزينه سينما هم تأمين نمي‌شود.
وي ادامه داد: روال كار هميشه به اين صورت بوده كه يك نوبت اكران خوب داشتيم و بعد هيچ. مثلاً «رسوايي»، «حوض نقاشي» و «تهران 1500» را 12-10 هفته اكران مي‌كنيم و بعد از هفته 7-6 اين فيلم‌ها، با اكران فيلم‌هاي متوسط رو به ضعيف در يك خواب زمستاني مي‌رويم تا 4 ماه بعد. يعني ما يك سال را تقسيم به 3 گروه كرديم. هر گروه 3 فيلم اكران مي‌كند كه تا مي‌آيد بدهي‌هايشان را بدهد مي‌خورد به يك ركود. سينمادارها با «رسوايي» بدهي‌هاي سال گذشته‌شان را پرداخت كردند و در حال حاضر بايد يك فيلمي اكران كنند كه بدهي «رسوايي» را بدهند و اين چرخه به همين منوال مي‌چرخد. به عبارت ديگر هميشه سينماها درگير اين وضعيت اقتصادي خراب هستند. حالا اين جريان يا به توليدات بر مي‌گردد كه جوابگو نيست يا به تدبير و انديشه بد اكران. به عنوان مثال سال گذشته در مهرماه ما 5 فيلم كودك را اكران كرديم. اين مسائل است كه باعث مي‌شود وضعيت اقتصادي سينماها با توجه به اين هزينه‌هاي بالا جوابگو نباشند. 
قطبي خاطرنشان ساخت: از ابتداي سال 92 با داشتن فيلم‌هايي مثل «رسوايي»، «حوض نقاشي» و «تهران 1500» كه فيلم‌هاي پرمخاطبي بودند سود و زيان پرديس شكوفه پاياپاي بوده. يعني نه ضرر داشتيم، نه سود. تأكيد مي‌كنم كه با داشتن اين فيلم‌هاي پر مخاطب پرديس‌ سينمايي شكوفه با داشتن 3 سالن و هزار و يك هزينه جانبي (آب، برق، رستوران و..) سود و زيانش پاياپاي بوده و البته 100 درصد پيش‌بيني مي‌كنم كه خرداد و تيرماه  ضرر داريم. اين پيش‌بيني هم البته از فيلم‌هايي كه قرار است به اكران عمومي برسد حاصل مي‌شود. در چنين شرايطي ما تنها منتظر عيد فطر هستيم. خيلي جالب است كه همه سينمادارها از الان منتظر عيد فطرند! يعني 2 ماه و نيم سينما تعطيل است تا عيد فطر. همانطور كه گفتم مقطعي است! يعني فيلم خوب  داريم و 3 ماه بعدش ركود و... باز هم به نسبت پرديس‌ها شرايط بهتري دارند، اما در سينماهاي تك سالنه اوضاع واقعاً متأثر كننده است. به همين دليل است كه زماني مي‌گفتند اگر بخواهند تغيير كاربري بدهند 95 درصد سينماهاي تهران تغيير كاربري مي‌گيرند.
مردم براي ديدن فيلم‌هاي بي‌كيفيت به سينما نمي‌آيند
فرهاد محمودي – مدير سينما ايران- هم در اين رابطه به ««باني فيلم»» گفت: اين سينما از ابتداي سال تاكنون وضعيت اقتصادي مناسبي نداشته است. به اين دليل كه فيلم‌هاي بي‌كيفيت توليد مي‌شوند و مسلما چنين فيلم‌هايي از استقبال مخاطبان بي‌بهره‌اند.
وي ادامه داد: من مهندس ساختمان هستم و 20 سال پيش اين سينما را براي بازسازي خريدم. سينما را بازسازي كردم و آن را تبديل به يك مجموعه فرهنگي – هنري نمودم. ضمن اينكه 3 سالن چند منظوره هم در آن ايجاد كردم و در واقع اين ابتكار را ما براي نخستين بار پياده كرديم. بعد از ما پرديس‌ها هم آمدند و همين كار را انجام دادند. متاسفانه در شرايط كنوني صنعت سينماي ايران بيمار است. به اين دليل كه فيلم ساخته نمي‌شود و فيلم‌هاي خارجي هم با هزار و يك مسئله اكران مي‌شوند. مسلما سينما اگر فيلم مناسب نداشته باشد ديگر فاقد ارزش است. معمولا براي ساخت فيلم‌ و… پول به كساني داده مي‌شود كه اصلا اين كاره نيستند. در كل فيلم جذاب و با كيفيت خيلي كم ساخته مي‌شود و مردم دليلي براي سينما آمدن ندارند.
سينمادارها به صاحبان فيلم‌ها بدهكارند
خسرو مصلحتي- مدير سينما پارس- ضمن نامساعد دانستن شرايط اقتصادي اين سينما، بيان داشت: ابتداي امسال فيلم «پله آخر» و «پذيرايي ساده» را داشتيم و شايد فروش سينما 50 تا 100 تومان هم نمي‌شد. با فيلم «رسوايي» تا حدودي چاله‌هاي سينما پر شد ولي هنوز هم سينما به صاحب فيلم‌ها بدهكار است. فيلم «من مادر هستم» را سال 91 اكران كرديم و هنوز نتوانستيم مبلغي كه بايد به صاحب فيلم بدهيم را برگردانيم. در صورتيكه اين سينما هميشه تراز مالي‌اش به روز بوده يعني هيچ وقت بدهي نداشته است، اما هم اكنون به دليل شرايط بد موجود در سينما در شرايط مالي خوبي به سر نمي‌برد.
وي افزود: ما در حال حاضر به صاحب فيلم‌ها بدهكاريم. تمام درآمدي كه سينما از بابت فروش بليت كسب مي‌كند كه متعلق به سينمادار نيست. متعلق به صاحب فيلم هم هست و اين طور مي‌شود كه ما به صاحب فيلم‌ها بدهكار مي‌شويم. در واقع دخل و خرج ما با هم يكي نيست. در صورتيكه اين سينما هميشه در آمار فروش‌ها جزو 5 يا 6 مين سينماهاي پرفروش بوده، اما متأسفانه در حال حاضر شرايط بدي بر سينما حاكم است. قسمتي از اين شرايط هم البته به خود فيلم‌ها برمي‌گردد.
سينما آستارا از ابتداي سال خبر داده است
ابراهيم آزادي – مدير سينما آستارا- در گفت‌وگو با «باني فيلم» توضيح داد: در ايام نوروز وضعيت نسبتاً خوبي داشتيم ولي در حال حاضر واقعاً وضعيت خراب است. بيشترين دليلي كه مردم براي سينما نرفتن‌شان مي‌آورند اين است كه مي‌گويند فيلم‌هايي كه در سينماها اكران مي‌شود به مرور در شبكه‌هاي مختلف داخلي و خارجي پخش مي‌شود و وقتي مي‌توانيم اين فيلم‌ها را رايگان ببينيم چرا هزينه كنيم و به سينما بياييم!
وي در ادامه افزود: سينما آستارا از ابتداي سال 92 تاكنون ضرر داده، ما هزينه‌هاي زيادي از قبيل آب، برق، تلفن، حقوق پرسنل و... داريم. ضمن اينكه اينجا 2000 متر زمين است. به عبارتي 10 ميليارد پول زمين‌اش مي‌شود. با اين حساب نبايد يك درصد سود نصيب صاحب سينما شود؟! واقعاً اين سينما يك قران سود ندارد.
 
هشدار نسبت به وضعيت خطرناک سينماها
رييس انجمن سينماداران ايران با بيان اينکه ميزان فروش گيشه‌ سينماها در بهار امسال بسيار پايين بوده است، تاکيد کرد: سينماها در وضعيت خطرناکي قرار دارند.
محمد قاصد اشرفي در گفت‌وگو با ايسنا، درباره‌ ميزان فروش سينماها در سه ماهه‌ي نخست امسال گفت: اگر بخواهيم تحليل درستي از وضعيت فروش داشته باشيم مي‌توان گفت که نمايش چند فيلم مانند «رسوايي»،‌«برف روي کاج‌ها» و «چه خوبه که برگشتي» در رونق سينماها و اقتصاد آن تاثير مثبتي به وجود آورد.
او ادامه داد:‌ در روزهاي اخير هم اکران فيلم «گذشته» اصغر فرهادي آغاز شده و اميدواريم نمايش اين فيلم باعث رونق سالن‌هاي سينما شود. البته فيلم حيف شد چون اگر دوبله مي‌شد به فروش بسيار بالايي دست پيدا مي‌کرد، درحالي که الان در سينماهاي بالاي شهر فروش زيادي داشته و در بقيه‌ي سينماها آنطور که بايد از آن استقبال نشده است.
اشرفي گفت: با اين حال به جز سه، چهار فيلمي که ذکر شد بقيه‌ي فيلم‌ها در سه ماه گذشته اصلا فروشي نداشتند و مي‌توان گفت در مجموع فروش بهار امسال بسيار پايين بوده است.
او همچنين مطرح کرد: باتوجه به هزينه‌ها و تورم بالا، مسلم است که سينماها در پرداخت هزينه‌هاي خود عاجز باشند و ما دستمان به جايي نمي‌رسد، چون هر چه اين وضعيت بد را اعلام کرديم هيچ گوش شنوايي وجود نداشت.
اشرفي افزود: به نظر مي‌رسد سالن‌هاي سينما اصلا در سبد فرهنگي کشور ديده نمي‌شوند، به طوري که سالن‌ها به فراموشي سپرده شده‌اند. اگر هم مسئولي به سينما فکر مي‌کند فقط به توليد کمک مي‌کند و همه فکر مي‌کنند که سينما فقط توليد فيلم است.
او تاکيد کرد: در چنين شرايطي شاهديم که به نمايش فيلم و وضعيت سالن‌هاي سينما مخصوصا در اين دوره، توجهي نشده است.
رييس انجمن سينماداران در پايان دوباره تاکيد کرد: سينماها در وضعيت خطرناکي قرار دارند و اگر مسوولان کمکي نکنند، عواقبي که براي سالن‌هاي سينمايي پيش مي‌آيد به خودشان مربوط خواهد بود.



ارسال توسط کاربر
فيلم منوچهر هادي بزودي كليد مي‌خورد
حامد بهداد در «زندگي جاي ديگري است»
باني‌فيلم آنلاين: حامد بهداد نقش اصلي فيلم سينمايي «زندگي جاي ديگري است» را بازي مي‌كند.
به گزارش «باني فيلم»،اين بازيگر به تازگي با دست اندركاران فيلم جديد منوچهر هادي قرارداد بسته تا بزودي جلوي دوربين اين فيلم برود. «زندگي جاي ديگري است» چند بازيگر شناخته شده ديگر نيز دارد كه طي روزهاي آينده انتخاب خواهند شد. پيش توليد فيلم منوچهر هادي مدتي است كه آغاز شده و طبق برنامه‌ريزي انجام شده با تكميل فهرست بازيگران و عوامل تا نيمه تيرماه كليد مي‌خورد. پروانه ساخت اين فيلم سال گذشته صادر شد كه امسال به تهيه‌كنندگي سيد امير سيدزاده اين مجوز تمديد شده است. فيلمنامه «زندگي جاي ديگري است» را منوچهر هادي به همراه بابك كايدان و پدرام كريمي نوشته‌اند كه مضموني اجتماعي دارد. فيلم داستان داود بهيار مجرب بيمارستان است كه بيماران مبتلا به مرگ را احيا مي‌كند اما اكنون مرگ به سراغ او آمده است...
اولين نمايش اين فيلم قرار است در جشنواره فيلم فجر باشد. اين سومين فيلم بلند منوچهر هادي بعد از «قرنطينه» و «يكي مي‌خواد باهات حرف بزنه» است. فيلم قبلي او دو سال قبل در جشنواره فيلم فجر به نمايش درآمد و با استقبال مردم و منتقدان روبرو شد. سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش مكمل زن براي يكتا ناصر و ديپلم افتخار بهترين كارگرداني از بخش بين‌الملل جوايز اين فيلم در جشنواره فجر بود. «يكي مي‌خواد باهات حرف بزنه» بزودي در بخش مسابقه جشنواره زنگبار در تانزانيا به نمايش درمي‌آيد. 



ارسال توسط کاربر
 
مطالبات سينماي ايران از دولت يازدهم؛ بازگشايي خانه سينما، تقويت بخش خصوصي (كامل)
باني‌فيلم آنلاين - ساناز قنبري: 12 مرداد ماه حسن روحاني رييس جمهور منتخب ملت دولت را از محمود احمدي‌نژاد تحويل مي‌گيرد.
با توجه به آنچه بر سينماي ايران در دولت‌هاي نهم و دهم گذشت تجديد نظر در سياست‌هاي سينمايي الزامي به نظر مي رسد. بر اساس آنچه سينماگران در اين روزها عنوان كرده اند اولين گام دولت جديد مي‌تواند بازگشايي خانه سينما باشد. بازگشايي نه آنچنان كه رييس فعلي سازمان سينمايي كشور مي‌پسندد بلكه آنگونه كه اهالي سينما مطلوب مي‌دانند. هر چقدر بازگشايي خانه سينما آسان به نظر مي‌رسد، تقويت زيرساخت‌هاي سينما، حمايت از بخش خصوصي و سامان دادن به وضعيت آشفته توليد و اكران دشوار و زمان بر است. ساده انگاري است اگر تصور كنيم با روي كار آمدن دولت تدبير و اميد مشكلات سينماي ايران يك شبه حل خواهند شد. البته مي‌توان اميدوار بود كه با تدبير و اميد به مرور شاهد بازگشت سينماي ايران به مسير اصلي‌اش باشيم. در گام اول هم بايد ريل‌هايي كه شمقدري و همراهانش جا به جا كرده‌اند را سرجاي خود برگرداند. «باني فيلم» در اين زمينه با جابر قاسمعلي، فريد مصطفوي و حسين شهابي گفت‌وگو كرده است.
 
بازسازي اين ويرانه نياز به معمار سينماي نوين ايران دارد
فريد مصطفوي ـ يكي از فيلمنامه‌نويسان «خون‌ بازي» ـ‌ در اين باره خاطر نشان ساخت: مديران دولتي سينما در اين 4 ساله آنچنان بنيان‌هاي اقتصادي سينما را ويران كردند، آنچنان نهادهاي صنفي را كه در طول 2 دهه به تدريج با تلاش‌ و همت سينماگران شكل گرفته بود زير ضربات اختلاف‌افكني و انشعاب گرفتند كه ايجاد همدلي، اتفاق و رفع سوء تفاهم‌ها بين اهالي سينما و بازسازي و تعمير اين ويرانه نياز به يك آرشيتكت خبره در حد و اندازه مهندس بهشتي معمار سينماي جديد ايران دارد. 
از دولت يازدهم توقع دارم كه بخش خصوصي سينما را تقويت كند
جابر قاسمعلي در گفت‌و‌گو با «باني فيلم» توضيح داد: اگر 4 سال گذشته را مدنظر قرار دهيم، در حوزه فرهنگ (خاصه در سينما) اتفاقات خوبي نيفتاد. مهمترين مشكلي هم كه بروز كرد دوگانگي بين مسؤولان و مديران سينمايي با اهالي سينما بود. معتقدم يكي از بزرگترين اشتباهات دولت دهم بستن خانه سينما بود. در كل اين اتفاقات باعث شد كه تنه اصلي سينما از مديريت سينمايي دور شود و مرز كاملاً مشخصي بين اين دو بوجود بيايد. بنابراين به نظر مي‌آيد آن وظيفه پدري كه از مسؤولان و مديران سينمايي دولت دهم انتظار مي‌رفت، انجام نشد و دعواها كش پيدا كرد. در واقع آن انعطاف لازم، صورت نگرفت و بر آتش اختلافات افزوده شد و نهايتا كار به جايي رسيد كه گفتند مي‌خواهيم خانه سينما را با تعاريف خودمان باز كنيم و طبيعي بود كه مديريت خانه سينما چنين واكنشي را نمي‌توانست بپذيرد.
وي در پاسخ به اينكه آيا دولت جديد مي‌تواند تغييراتي را در جهت بهبود وضعيت موجود اعمال كند، گفت: واقعيت امر اين است كه طي اين 4 سال اخير اتفاقات زيادي به خصوص در حوزه اقتصادي، معيشتي و فرهنگي مردم افتاد و تمام اينها در برنامه‌ها و جلسات مناظره‌اي كه كانديداهاي رياست جمهوري داشتند به نقد كشيده شد. بنابراين وقتي قرار است اقدامات خيلي جدي در تمام حوزه‌هاي سياسي، فرهنگي، اقتصادي و غيره رخ دهد، سينما هم نبايد از اين قاعده مستثني باشد. به عبارت ديگر ما خوشبين هستيم كه دولت يازدهم و شخص آقاي روحاني به عنوان رئيس جمهور منتخب بتواند اين مشكلات را حل كند. اگر اين اتفاق بيفتد كه طبيعتاً مورد انتظار همه اهالي سينماست، انشاا... روزهاي خوبي را پيش رو خواهيم داشت.
فيلمنامه‌نويس «تلفن همراه رئيس جمهور» راهكارش را براي دولت جديد اينگونه بيان داشت: به نظرم در گام اول بايد خانه سينما بازگشايي شود و صنوف حدود خودشان را از دولت جدا كنند. در اينصورت ما صنوفي غيردولتي و صنفي خواهيم داشت. بنابراين اين اولين انتظاري است كه از مسؤولان جديد سينمايي دولت يازدهم انتظار داريم. همچنين توقع داريم حد و حدود نظارت بر روي فيلمنامه‌ها و فيلم تا حد قابل توجهي كاسته شود و اين نظارت‌ها از حالت سليقه‌اي در آيد. اميدوارم فضا به سمت يك نوع آزادي مورد انتظار آحاد ملت سوق پيدا كند. ضمن اينكه چنانكه در بخش اقتصاد هم انتظار دارم كه بخش خصوصي تقويت شود، در سينما هم معتقدم بايد اين اتفاق بيفتد. 
حتي حاميان دولت دهم هم نمي‌‌توانند از عملكرد مديريت سينما طرفداري كنند
حسين شهابي با اشاره به اين نكته كه حرفم را به عنوان يك هنرمند صادقانه مي‌زنم، به «باني فيلم» گفت: به نظرم آنقدر رفتار دولت دهم در حوزه سينما آشكار و عريان بود كه چيزي بر كسي پوشيده نمانده و حتي حاميان خود دولت دهم هم نمي‌توانند از آن طرفداري كنند.
وي در ادامه افزود: مطمئنم كه دولت آقاي روحاني دولت خوبي خواهد بود. به اين دليل كه ديگر از ايني كه هست بدتر نمي‌تواند بشود. يعني آسيب‌هايي كه ما طي اين 8 ساله خورديم به اندازه تمام دوره 33 بعد از انقلاب بود. اميدوارم در دولت يازدهم تمام اين مشكلاتي كه در حوزه‌هاي مختلف مردم با آن درگيرند حل شود و واقعاً آرزو مي‌كنم با همدلي و حمايت يكديگر شاهد روزهاي خوبي در عرصه سينما باشيم.
كارگردان «روز روشن»‌بيان داشت: احتمال مي‌دهم كه در دولت جديد مشكلات به تدريج حل شود و هنرمندان و فرهنگيان نفسي به آسودگي بكشند.
شهابي راهكارش را براي دولت جديد اينگونه بيان كرد: به نظرم بايد هر صنفي را به دست اهلش سپرد. يعني سينما بايد دست متخصصان سينما باشد. مطبوعات بايد دست متخصصانش باشد و... آزادي بيان، آزادي مطبوعات و رسانه‌ها مي‌تواند به رشد و پيشرفت منجر شود. هر چه رقابت سالم‌تر و فضا آزادتر باشد، مي‌توان بيشتر به موفقيت نزديك شد. به عنوان مثال اگر ايراد فيلم من را نتوانند بگيرند، منه فيلمساز نمي‌توانم پيشرفت كنم. اين همان اتفاقي است كه در دولت نهم و دهم افتاد. در كل معتقدم كه هنرمندان بايد آزادي و امنيت شغلي داشته باشند. كافي است كه بخش خصوصي سينما را آزاد بگذارند، در آنصورت خود سينما خودش را رشد مي‌دهد. اگر دولت تصدي‌گري‌هاي بي‌مورد و سانسورهاي بي‌دليل را بردارد، سينما هيچ نيازي به حمايت دولت ندارد. تنها درخواستي كه هنرمندان از رئيس جمهور آينده دارند اين است كه آزادشان بگذارند، سانسورشان نكنند، آزارشان ندهند و... . 



ارسال توسط کاربر

روزهای پایانی فیلمبرداری فیلم سینمایی «آتیش بازی» در لوکیشن‌های فرودگاه مهرآباد و زندان قزل‌ حصار می‌گذرد. بخش‌هایی از فیلم در این لوکیشن‌ها  جلوی دوربین می‌رود  و تا پایان هفته فیلمبرداری فیلم به پایان خواهد رسید.

 

در روزهای پایانی میر طاهر مظلومی، امین حیایی و الناز شاکردوست جلوی دوربین خواهند رفت.

طبق برنامه ریزی انجام شده ظرف 40 روز درتهران و اطراف آن جلوی دوربین می‌رود.

در خلاصه داستان فیلم آمده است: قدیمی‌یا می گن طرف  این قدر شیر داغ خورده دهنشو سوزونده، موقعی که می خواد دوغ بخوره فوتش می‌کنه. حالا این شده حکایت آدمای آتیش بازی یا اینقدر تخته گاز می رن که یاتاقان می‌زنن یا این قدر احتیاط رو رعایت می‌کنن که از انورو بوم می افتن

آتیش بازی / عکس سجاد سلیمانی

در این فیلم   امین حیایی، الناز شاکردوست،سحر قریشی ،شقایق دهقان ،عزت الله مهرآوران،میرطاهر مظلومی و...  به ایفای نقش می‌پردازند

تعدادی از عواملی که در ساخت فیلم همکاری دارند، عبارتند از:

نویسنده : آرش قادری/ کارگردان: بهمن گودرزی/ تهیه کننده : مرتضی شایسته /مدیر فیلمبرداری : مرتضی غفوری/ صدابردار: بابک اردلان/ مدیر تولید: محمد شایسته / طراح صحنه و لباس: آیدین ظریف/ طراح گریم: ایمان امیدواری/ تدوین : شاهین یارمحمدی/ دستیار کارگردان و برنامه ریز: علی نوابی / منشی صحنه : بهناز تاجیک/ عکاس:  سجاد سلیمانی




ارسال توسط کاربر
فيلم مسعود كيميايي در مرحله انتخاب بازيگر
مهناز افشار و پولاد كيميايي در «كليد شكسته»
باني‌فيلم آنلاين: مهناز افشار در فیلم سینمایی «کلید شکسته» به کارگردانی مسعود کیمیایی با پولاد کیمیایی همبازی می‌شود.
پولاد کیمیایی بازیگر سینما و تلویزیون درباره فعالیت کنونی خود به سوره سینما گفت: در حال حاضر مشغول همکاری برای پیش‌تولید فیلم جدید پدرم هستم. این فیلم «کلید شکسته» نام دارد که به تازگی پروانه ساخت برای آن صادر شده است.
وی ادامه داد: در این فیلم قرار است  کاراکتری را بازی کنم که حدود ۴۰ سال سن دارد. به تازگی حضور مهناز افشار در این پروژه قطعی شده است. آقای کیمیایی طی روزهای آینده یک بازیگر مرد از بازیگران سرشناس را انتخاب خواهند کرد.
کیمیایی افزود: فعلا این فیلم را در اولویت کاری دارم و دو پیشنهاد سینمایی دیگر شده که هنوز قطعی نشده است. در صدد ساخت فیلم مستند بلندی هستم که به زودی جزئیات بیشتر درباره آن را اعلام خواهم کرد. مهناز افشار پیش از این در فیلم سینمایی «رئیس» با مسعود کیمیایی همکاری کرده و این دومین بار است که او با این کارگردان باسابقه همکاری می‌کند، همچنین این دومین همکاری پولاد کیمیایی و مهناز افشار در یک فیلم سینمایی است.



ارسال توسط کاربر
اعتراض فرجي به پایان اکران «حوض نقاشی» و «رسوايي»
 
 
غلامرضا فرجي به پايان اكران دو فیلم  «حوض نقاشی» و «رسوايي» در سينماهاي تهران اعتراض كرد .
 مدیر پخش و بازاریابی حوزه هنری درگفت‌وگو با فارس درباره پخش فیلم «حوض نقاشی» گفت: فیلم سینمایی «حوض نقاشی» 8 سالن سینما داشت در روز پنج شنبه 2.5 میلیون تومان و جمعه 2 میلیون تومان تنها در سینما آزادی فروش داشت. این فیلم می‌توانست مخاطب را به خوبی با خود همراه کند.
وی درباره تصمیم شورای صنفی به عدم ادامه اکران فیلم‌های نوروزی گفت: فیلم‌های پرفروش اکران نوروزی مانند «رسوایی» و «حوض نقاشی» ظرفیت فروش مناسب را داشت اما تصمیم شورای صنفی نمایش تنها  به نفع تهیه‌کنندگانی است که فیلم های ضعیفی دارند و نمی توانند سینما در اختیار بگیرند. فرجی در ادامه گفت: تعویض فیلم‌هایی که فروش خوبی دارند تنها به ضرر سینمادار و به خصوص  پردیس‌هایی سینمایی است اقبال مخاطب و فروش فیلم‌ها کاملا مشخص است.
وی درباره اکران فیلم در شهرستان‌ها توضیح داد: فیلم حوض نقاشی در شهرستان‌ها همچنان ادامه دارد. فیلم در تهران و شهرستان تاکنون به فروش 2 میلیارد و پانصد میلیون تومان رسیده است که با توجه به ادامه اکران آن در شهرستان ها این رقم افزایش خواهد یافت.



ارسال توسط کاربر



هیسسس بچه ها اقای کارگردان پای مانیتور خوابش برده ! 
 هدفون تو گوشش نمی شنوه بیاین دورش عکس مدرک جرم بگیریم
1 2 3 آآآییییی وای من پرید از خواب حالا این شد یه عکس خوب !!!! (‌پشت صحنه فیلم سینمایی اتیش بازی)



ارسال توسط کاربر

 


گزارشی از نقد فیلم رسوایی با حضور طلاب؛ 
چرا همه روحانیان حاج یوسف نمی‌شوندخبرگزاری رسا ـ ده نمکی با طرح این سؤال که چرا همه روحانیان، حاج یوسف نمی شوند، ترس از هزینه کردن خود را دلیل این امر دانست و گفت: سلام کردن به همه، کار در شب، دستگیری محرومان و انسان دوستی، همه جزو زی طلبگی است و اگر طلبه امروز این گونه نیست، مشکل او است نه عیب فیلم.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در مشهد، فیلم سینمایی رسوایی، آخرین ساخته مسعود ده نمکی پس از سه گانه اخراجی‌ها و پر فروش ترین فیلم سال، شب گذشته در جمع طلاب و روحانیان مشهد در محل دفتر تبلیغات اسلامی خراسان رضوی  اکران و نقد و بررسی شد.

 

ده نمکی در آغاز این نشست که با استقبال پر شور طلاب و روحانیان همراه بود، گفت: گرچه فیلم با ایده اولیه من فاصله دارد اما از آن جا که دغدغه ما ترویج اخلاق و مکتب تشیع است، شخصیت روحانی فیلم به عنوان مبلغ این اندیشه واقع شد.

 

تا اعتقاد نباشد، فیلم در خدمت مضمون در نمی آید

وی، وجود یک شخصیت روحانی در سه گانه اخراجی ها، مستند دارا و ندار و رسوایی را به دلیل تعلق خاطر به این حوزه دانست و افزود: طرح این گونه مضامین جز با اعتقاد به آن امکان‌پذیر نیست. برای پرداختن به این مسائل نمی توان از کسانی که به این مفاهیم و معارف، معتقد نیستند، انتظاری داشت زیرا حتی با وجود تکنیک بالا، تا اعتقاد نباشد، فیلم در خدمت مضمون در نمی آید.

 

وی با تأکید بر این که مضمون فیلم، دفاع از روحانیت نبوده است، اظهار داشت: با این وجود، برآیند کلی آن، دفاع از شخصیت روحانی به نظر می رسد ولی با همین حال، فقط در مشهد، بیش از 500 میلیون فروش داشته و با استقبال همه اقشار مذهبی و غیرمذهبی روبه‌رو شده است.

 

ده نمکی با اشاره به واکنش‌های مختلف نسبت به فیلم رسوایی ابراز داشت: بخشی از این برخوردها به خاطر شخصیت ده نمکی است و نه خود فیلم و بخشی نیز به دلیل سوء تفاهم ها است به عنوان مثال برای برخی از شخصیت های حوزوی، تنها آنونس فیلم را نمایش داده بودند که مخالفت آنان طبیعی بود.

 

بازخوردها نشان می دهد مخاطب بیش از شخصیت منفی فیلم با حاج یوسف همراه شده است/جای تأسف است که عبدی در نقش یک پیرزن جایزه می گیرد و در نقش روحانی تخریب می شود

این کارگردان سینما ادامه داد: البته برخی نیز به محض این که نام اکبر عبدی را به عنوان شخصیت روحانی فیلم می شنیدند، موضع می گرفتند که استفاده از یک شخصیت طنز برای این نقش، توهین به روحانیت است.

 

وی با اشاره به ضرورت شناخت سینما و اقتضائات آن گفت: این جزو لاینفک سینما است که ضمیر ناخوداگاه مخاطب با بازیگرها ارتباط برقرار کند؛ دلیل انتخاب عبدی این بود که محبوب‌ترین بازیگر سینما میان مخاطب عامه است و زمانی که این شخصیت روحانی فیلم باشد، مخاطب بدون توجه به صنف او، در گام اول با او همزادپنداری می کند نه با شخصیت منفی فیلم. با این که آقای عبدی این نقش را به خوبی و قابل باور بازی کرده، حتی نوع صحبت کردن، نگاه و رفتارش با یک روحانی معمولی متفاوت است. با این وجود جای تأسف است که عبدی در نقش یک پیرزن جایزه می گیرد ولی در نقش یک روحانی، این گونه مورد اعتراض قرار می گیرد.

 

اعتراض به رسوایی به دلیل ترس از برجسته شدن جایگاه روحانیت در جامعه است

در ادامه حجت الاسلام محمدرضا جواهری، عضو هیأت علمی دانشگاه فردوسی مشهد به عنوان کارشناس منتقد برنامه، تصریح کرد: نقد جامع، نیازمند توجه به نقاط ضعف و قوت در کنار هم است.

 

وی با تقدیر از ده نمکی برای پرداختن به موضوع مهم و حساس نقش روحانیت در هدایت نسل جوان افزود: ده نمکی، دغدغه های دینی و مذهبی دارد و از سینما برای هدایت جامعه به عنوان یک ابزار مناسب بهره می گیرد. جرأت و شهامت او در اقدام و ورود به عرصه هایی که دیگران کمتر وارد می شوند، ستودنی است.

 

حجت الاسلام جواهری ادامه داد: فیلم رسوایی، محبت، انسان دوستی، صداقت و شجاعت یک عالم دینی را به تصور کشیده و این که روحانیت اهل عمل است نه صرفا شعار. برخی افراد روشنفکر با فیلم درگیر شدند چون نمی خواستند نقش عملی روحانیت در جامعه برجسته شود.

 

وی رسوایی را فیلمی قابل فهم برای همه قشر مخاطب توصیف کرد و با اشاره به تصویربرداری خوب، انتخاب بازیگران توانا و دستیابی قابل توجه به اهداف ساخت فیلم، گفت: در این فیلم، مفاهیمی چون مانیفست امر به معروف و نهی از منکر به شکل ایجابی، دستگیری از سوی روحانیت به جای مچ گیری، و این که روحانیت اهل هزینه کردن از آبروی خود برای نجات مردم است، به خوبی تصویر شده است.

 

نکاتی در نقد حوزوی رسوایی

عضو اتاق فکر تبلیغ خراسان در ادامه به بیان برخی نکات در نقد رسوایی پرداخت و گفت: روحانی فیلم دارای ویژگی هایی است که در جامعه طلاب و روحانیان امروز کمتر مشاهده می شود، از جمله کار شبانه، دستگیری و سرکشی شبانه به فقرا، اهل کرامت بودن و نگرفتن حق منبر. نکته دیگر این که چرا در پایان فیلم، تحول اساسی در شخصیت افسانه مشاهده نمی کنیم؟ این ناشی از عدم ایفای نقش خوب روحانی است؟ همچنین انتخاب شاکردوست به عنوان بازیگر نقش افسانه، ساده لوح بودن روحانی به حدی که تکیه کلام های رایج جامعه را متوجه نمی شود و چگونگی جمع میان عارف بودن و در موضع تهمت قرار دادن خود و خلوت با نامحرم جای سوال دارد.

 

وی خطاب به ده نمکی افزود: آیا فیلم این گونه القا نمی کند که امربه معروف ونهی از منکر تنها رسالت یک روحانی با چنین ویژگی هایی است؟ در حالی که شرط عامل بودن، از شرایط وجوب امربه معروف و نهی از منکر نیست.

 

ده نمکی در پاسخ اظهار داشت: در مورد انتخاب شاکردوست که باید بگویم، شاکردوست ها در جامعه زیاد هستند و با وجود واقعی بودن آن ها هیچ اعتراض خاصی به آن ها نمی شود اما به محض این که در فیلم ظاهر می شوند مورد انتقاد قرار می گیرند. از سوی دیگر، خیلی فیلم‌ها نیز حتی با وجود تماس بدنی و وضعیتی به مراتب بدتر از آنچه ما ترسیم کرده ایم، با عنوان فیلم مذهبی مجوز اکران می گیرند. ضمن این که اگر افسانه شخصیتی چادری بود، چادری ها اعتراض می کردند که چرا ما را تخریب کرده اید؟

 

وی یادآور شد: وقتی می خواهیم برای جوان امروز حرف بزنیم باید با به گونه ای باشد که او بتواند خود را در فیلم ببیند و ارتباط برقرار کند، گاهی میان انتخاب بد و بدتر ناگزیر هستیم. برای بدکاره نشان دادن این دختر راهی جز این نبود، نمی شد عنوان بزنیم و رویش بنویسیم بدکاره چرا که اصولا سینما یعنی بیان در قالب تصویر.

 

 مردم به خاطر کفش قرمز و عشوه های افسانه سینما نمی روند

کارگردان رسوایی ادامه داد: از سوی دیگر اگر قرار بود مردم به خاطر این چیزها فیلم ببینند، چرا فیلم های بسیار مبتذل تر با چنین استقبالی مواجه نشده است؟ همزمان با این فیلم، چند فیلم دیگر نیز با گریم هایی به مراتب بازتر از خانم شاکردوست در حال اکران بود اما چنین استقبالی نشد. بنابراین مردم به خاطر کفش قرمز و عشوه های افسانه سینما نمی روند.

 

ده نمکی با بیان این که در جمع حوزویان، بیشتر تحلیل های محتوایی و تأویلی همچون چرایی انتخاب نام یوسف، انتظار می رود، در مورد پناه دادن حاج یوسف به افسانه، گفت: عارف در شرایط ابتلا و امتحان رشد می کند؛ دام حاج یوسف، دختر بدکاره نیست، او از این مرحله عبور کرده و به این مهم رسیده است که در موضع اتهام باید از آبرو خرج کند. ضمنا این دختر را خودش به خانه نیاورده بلکه دختر ناگهان وارد خانه او شده و او می داند که با تحویل افسانه به قانون، او اصلاح نخواهد شد.

 

 چرا همه روحانیان حاج یوسف نمی شوند؟

وی در مورد خلوت حاج یوسف با نامحرم، بیان داشت: محیط در بسته نبود، وقتی افسانه می خوابد، حاج یوسف به حیات می رود و وقتی افسانه به حیات می آید، او به محل کار می رود. اما سوال اصلی به خصوص در جمع حوزویان این است که چرا همه روحانیان حاج یوسف نمی شوند؟

 

وی در پاسخ به پرسش فوق، به ذکر خاطره ای از حواشی اکران فیلم در جشنواره بین المللی فجر پرداخت و گفت: هنگام اکران، در سه جا دو هزار نفر بیننده که اغلب برای کوباندن فیلم آمده بودند، کف زدند و با چشمان اشکبار از سالن بیرون آمدند. یکی از جوانان تا چشمش به من افتاد آمد مرا بوسید و تشکر کرد که فیلم تو ما را با خدا آشتی داد. یکی از روحانیان که شاهد این صحنه بود، گفت «به جای رو باید دست ده نمکی را بوسید» و این مطلب روز بعد به نقل از این روحانی در رسانه ها منتشر شد اما او بلافاصله تکذیب کرد و حتی از قول خود نیز برای یک فیلم هزینه نکرد. بنابراین به خوبی روشن است که تنها روحانی ای می تواند حاج یوسف شود که نه تنها از قول بلکه از آبرویش برای دختر بدنام خرج می کند.

 

رسوایی، امر به معروف ایجابی را به تصویر کشیده است

مدیرمسؤول سابق هفته نامه شلمچه با تأکید بر این که امر به معروف و نهی از منکر در فیلم تعطیل نشده بلکه به صورت ایجابی تبلیغ می شود، افزود: فیلم، طبق رهنمودهای قرآن کریم بر دعوت عملی تأکید دارد.

 

ده نمکی در پاسخ به مدعیان شعاری بودن برخی قسمت های رسوایی، خاطرنشان کرد: فیلم جن گیر با اذان شروع می شود،  در ژانر وحشت، مباحث اعتقادی و برخورد تمدن ها را به خورد مخاطب می دهد و تمدن شرق و خصوصا مسلمین را به بازی می گیرد و هیچ اعتراضی نمی کنید اما وقتی فیلم ایرانی با اذان شروع می شود و هدفمندانه از شعائر برای نشان دادن بازگشت به خدا بهره می گیرد، می گویید شعاری است؟

 

وی در تشریح چگونگی ترسیم تحول افسانه ابراز داشت: این که او در آغاز فیلم، به خاطر قهر با خدا و شکوه از فقر، در مقابل صدای اذان، پنجره را می بندد و در پایان فیلم با لباس سپید پنجره را به روی صدای اذان می گشاید، واضح ترین زبان تحول در سینما است. اذان، نماد بازگشت انسان است گوش سپردن به اذان، نماد لبیک به دعوت خدا است. ضمن این که تحول گام به گام صورت می گیرد، نمی شود از همان ابتدا هم باحجاب شود هم نماز خوان و مسجدی. حرف های افسانه در مقابل مردم حمله ور به خانه اش، نوعی خطبه خوانی و اعتراف به گناه بود که گام اول توبه محسوب می شود.

 

مشکل از سبک زندگی طلبه امروز است نه حاج یوسف

این کارگردان سینما در مورد تفاوت سبک زندگی روحانی فیلم با مشی کنونی حوزویان، خاطرنشان کرد: سلام کردن به همه، کار در شب، دستگیری محرومان و..... همه جزو زی طلبگی است و اگر طلبه امروز این گونه نیست، مشکل اوست نه عیب فیلم. شما می بینید مردم با این روحانی، هر چند ایده آل، ارتباط برقرار کرده اند. همچنین مسأله کار آن هم به شکل باربری، فقط از حیث امرار معاش نیست بلکه در مباحث عرفانی، از باب شکست و تحقیر نفس است.

 

وی در مورد ساده لوح بودن حاج یوسف به عنوان یک روحانی عارف، یادآور شد: این را در مشی عرفای معاصر هم دیده ام که عرفا در عین سادگی، رند هستند. ضمن این که این ساده بودن حاج یوسف، دستمایه تمسخر وی نیست بلکه نمک فیلم و چیزی بین هجو و شیرین زبانی است.

 

ده نمکی اضافه کرد: در مورد سوار ماشین بودن با دخترها هم مطمینا اگر خود حوزه هم می خواست فیلم را بسازد ناچار بود برای شکل گیری درام، بالاخره خود را در معرض این تهمت قرار دهد. ضمن این که حاج یوسف برای سوار شدن به ماشین، لباس روحانیتش را در می آورد که حرمت لباس شکسته نشود. من اگر می خواستم تمام و کمال از جذابیت های سینمایی استفاده کنم از یک روحانی 40 ساله استفاده می کردم که مخاطب از او انتظار انحراف اخلاقی داشته باشد نه آقای عبدی 60 ساله که حتی به افسانه نگاه هم نمی کند.

 

کارگردان فیلم رسوایی در مورد اثرگذاری و منفعل بودن روحانی فیلم، تصریح کرد: آیا اثرگذاری چیزی جز تماشاگران میلیونی فیلم و چشمان اشکبار آنان حین ترک سالن است؟ در خود فیلم هم که می بینیم چند صد نفر پشت سر روحانی نماز می خوانند. این که حاج یوسف یک لحظه در شیشه سماور، روسری برداشتن افسانه را می بیند، سریع دستش می سوزد نشان دهنده این اصل است که خدا اگر کسی را دوست داشته باشد، خیلی سریع او را متوجه خطایش کرده و همانجا عقوبت می کند. این انفعال است؟

 

قرار است با آدم هایی حرف بزنیم که پای منبر نمی نشینند/ بهره گیری از بیش از 80 روایت در دیالوگ های رسوایی

وی با بیان این که توقع من از جمع طلاب و حوزویان این بود که من برخی واضحات فیلم را برایشان توضیح ندهم، افزود: حاج یوسف از سر ذوق و قریحه حرف نمی زند همه صحبت های او یا خود روایت است یا بر مبنای روایات اهل بیت(ع). بیش از 80 روایت در دیالوگ های فیلم وجود دارد و این دیالوگ ها در واقع، تأویل روایات به زبان نسل امروز است چرا که قرار است با آدم هایی حرف بزنیم که پای منبر نمی نشینند.

 

ده نمکی با انتقاد از فضای افشاگری و مچ گیری رایج در جامعه، اضافه کرد: این فیلم از همان ابتدا این فضا را به نقد می کشد و در پی تحول، اثرگذاری و سرشار از کنش و واکنش های معنوی است.

 

وی خطاب به جمع حوزویان افزود: توقع من از شما تحلیل و نشانه شناسی فیلم بود. شما می بینید در بسیاری از لوکیشن ها و دکورهای فیلم از نماد هلالی شکل محراب استفاده شده که نشان می دهد برای حاج یوسف(روحانی واقعی)، همه جا اعم از خانه، بازار، مسجد و محل کار، محراب عبادت است و این در ضمیر ناخوداگاه مخاطب می نشیند و اثر می گذارد که او نیز می تواند اینگونه عمل کند.

رسوایی، تبلیغ عملی دین را به تصویر می کشد نه عرفان منهای شریعت

کارگردان اخراجی‌ها در پاسخ به شبهه تبلیغ عرفان منهای شریعت و استفاده از اشعار مولانا به عنوان یک شاعر اهل سنت در رسوایی، اظهار داشت: شریعت به چه معناست؟ اگر شریعت، امر به معروف، نماز و عمل به قول معصوم است که کاملا در فیلم به آن پرداخته ایم. روحانی فیلم در عمل افسانه را به شریعت هدایت می کند چنان که در متون دینی ما نیز دعوت عملی توصیه شده است. روحانی عارف فیلم، یک روحانی منفعل و دچار عرفان کاذب نیست، کسی است که جبهه رفته، شهید داده و اکنون هم در جامعه و میان مردم است. همچنین نادیده گرفتن 80 روایت فیلم و بزرگنمایی چند بیت شعر مولانا(آن هم اشعاری که مورد قبول شیعه نیز هست)، بی انصافی است.

 

ده نمکی در مورد ناتوانی رسوایی در تصویر فقر و وجود برخی تضادها در این مضمون ابراز داشت: انسان ها در واکنش به فقر، دو حالت را در پیش می گیرند؛ یا راه بد را انتخاب می کنند یا راه خوب و شرافتمندانه را، چنان که برادر افسانه نیز این گونه بود.

 

وی در مورد این که هدف درست، استفاده از هر وسیله ای برای رسیدن به آن را توجیه نمی کند، گفت: این جمله، روایت و متن صریح شرعی نیست از سوی دیگر، گاهی در سینما ناچار به دفع افسد به فاسد و انتخاب بد در برابر بدتر هستیم. خود ابزار سینما چقدر مشروعیت دارد؟ اما سراغش رفته و استفاده کرده ایم. اگر به این مسائل باشد، اصولا ساختار قصه های سینمایی نیز زیر سؤال می رود چرا که همه اش توهم وخیال و چیزهایی است که با روش قصه پردازی قرآن فاصله دارد.

 

بازیگر مانند بلندگوست

ده نمکی یاداور شد: بازیگر در سینما، مانند بلندگوست که هم به مراسم مذهبی می رود و هم غیرمذهبی؛ مهم این است که از بلندگو چه چیزی پخش می شود.

 

 وی همچنین در پاسخ به شبهه کپی برداری رسوایی از یک فیلم فارسی و یک فیلم ایتالیایی، گفت: فیلم فارسی پیش انقلاب را که به دلیل عدم اقتضای شرایط سنی ندیده ام اما این فیلم ایتالیایی که می گویید اصولا یک فیلم ضد جنگ و در مورد خیانت مردم به ناموس یک شخصیت ملی نظامی است که شباهتی با قصه رسوایی ندارد.

 

گفتنی است، اکران فیلم رسوایی تاکنون واکنش های متفاوتی را به خصوص در میان حوزویان در پی داشته است و نمایش و نقد این فیلم در مشهد در حالی صورت می گیرد که اکران نوروزی آن در قم توقیف شده است./930/ز502/س

 

 

 




ارسال توسط کاربر
تازه ترین محصول سینمایی دفتر هدایت فیلم با عنوان «آتیش بازی» این روزها در مرحله فیلمبرداری قرار دارد. این فیلم دومین تجربه کارگردانی بهمن گودرزی بعد از «شیش و بش» است.

به گزارش حدیدنیوز، تاکنون حدودا چهل درصد از فیلمبرداری این کار انجام شده است و پیش بینی می شود که تا اواخر بهار کار فیلمبرداری ادامه داشته باشد. مدیریت فیلمبرداری این کار برعهده مرتضی غفوری بوده و شاهین یارمحمدی هم همزمان با فیلمبرداری کار تدوین را انجام می دهد.



بهمن گودرزی کارگردان این فیلم در گفتگو با شبکه ایران از این مساله سخن گفته که ترجیح می دهد فیلمبرداری کار به به اتمام برسد و فیلم پروانه نمایش بگیرد تا بعد از آن و با مشورت با برادران شایسته تهیه کننده فیلم درباره زمان اکران فیلم تصمیم گیری شود.





در خلاصه داستان فیلم آمده است : «قدیمی یا میگن طرف اینقدر شیر داغ خورده دهنشو سوزونده ،موقعی که میخواد دوغ بخوره فوتش میکنه . حالا این شده حکایت ادم های آتیش بازی یا اینقدر تخته گاز میرن که یاتاقان میزنه یا اینقدر احتیاط رو رعایت میکنن که از اونور بوم میفتن.»

امین حیایی و الناز شاکردوست بازیگران اصلی این فیلم بوده و شقایق دهقان ، سحر قریشی، میرطاهر مظلومی و عزت الله مهرآوران از دیگر بازیگرانی هستند که در این کار حضور دارند.





لیست کامل عوامل این کار به شرح زیر است:

نویسنده : آرش قادری/ کارگردان: بهمن گودرزی/ تهیه کننده : مرتضی شایسته /مدیر فیلمبرداری : مرتضی غفوری/ صدابردار: بابک اردلان/ مدیر تولید: محمد شایسته / طراح صحنه و لباس: آیدین ظریف/ طراح گریم: ایمان امیدواری/ تدوین : شاهین یارمحمدی/ دستیار کارگردان و برنامه ریز: علی نوابی / منشی صحنه: بهناز تاجیک/عکس: سیدسجاد سلیمانی/بازیگران: امین حیایی، الناز شاکردوست، شقایق دهقان ، سحر قریشی، میرطاهر مظلومی و عزت الله مهرآوران.




ارسال توسط کاربر
بوسه گرم اصغر فرهادی بر صورت یک بازیگر زن غربی!/عکس
پس از خوانده شدن نام بازیگر زن فیلم اصغر فرهادی یعنی «برنیس بژو» به عنوان برنده بازیگر نقش اول زن، وی در حالی که به سمت سن می رفت در یک لحظه با اصغر فرهادی روبوسی کرد!
1
     

جام گیشه؛

برنیس بیژو، به خاطر حضور در فیلم فرهادی، جایزه ی بهترین بازیگر زن جشنواره را برد. پس از خوانده شدن نام بازیگر زن فیلم اصغر فرهادی یعنی «برنیس بژو» به عنوان برنده بازیگر نقش اول زن، وی در حالی که به سمت سن می رفت در یک لحظه با اصغر فرهادی روبوسی کرد!

شایان ذکر است که این کارگردان پیش از این نیز در مراسم گلدن گلاب با یکی از بازیگران زن هالیوودی نیز روبوسی کرده بود.
 




ارسال توسط کاربر
«چه خوبه برگشتي» از صبح فردا روي پرده سينماها مي‌آيد
اميد گيشه به اكران فيلم مهرجويي
باني‌فيلم آنلاين - ساناز قنبري: تازه‌ترين فيلم داريوش مهرجويي از فردا در گروه استقلال روي پرده مي‌رود.
«چه خوبه كه برگشتي» ساخته مهرجويي در سي‌ويكمين جشنواره فيلم فجر به نمايش در آمد و برخلاف ديگر ساخته‌هاي اين كارگردان خيلي مورد استقبال منتقدان قرار نگرفت. به اين همه كارشناسان اكران اعتقاد دارند فيلم مهرجويي مي‌تواند ارتباط خوبي با مخاطب برقرار كند و تعبيري ديگر، مهرجويي فيلمش براي مردم ساخته است نه منتقدان. از سوي ديگر بايد اين نكته را هم فراموش نكرد كه بهترين آثار مهرجويي معمولاً هم مورد توجه عموم مردم قرار گرفته‌اند و هم منتقدان تحسينشان كرده‌اند.
جداي از اينها، در روزهايي كه گيشه سينماها كساد به نظر مي‌رسد فيلم تازه مهرجويي شايد بتواند به اكران جاني دوباره ببخشد.
در اكران عمومي «چه خوبه كه برگشتي» با يك تهيه‌كننده و در سينمادار گفت‌وگو كرده‌ايم.
كارنامه مهرجويي به قبل و بعد از «سنتوري» تقسيم مي‌شود
سيروس تسليمي گفت: مهرجويي بارها گفته كه اتفاقاتي كه براي «سنتوري» افتاد، باعث شد كه به طرف سينماي خاصي رود.
تهيه‌كننده «پرنده كوچك خوشبختي» به «باني فيلم» گفت: از آنجا كه «چه خوبه كه برگشتي» را نديدم، طبعاً نمي‌توانم قضاوتي راجع به آن داشته باشم، اما زمان اكران فيلم مناسب نيست چون جامعه تحت‌الشعاع مسائل انتخابات و 15-14 خرداد است. مناسبات فعلي اكران به گونه‌اي است كه فيلم‌ها براساس شانس و تصادف مي‌توانند به موفقيت در گيشه برسند يعني فيلمي كه فكر مي‌كنيم 3-2 هفته اكران مي‌شود يكدفعه 7-6 هفته به اكران مي‌رسد يا بالعكس و...
تسليمي درباره جايگاه مهرجويي در سينماي ايران بيان كرد: مهرجويي جزو فيلمسازان شاخص سينماي ايران است. منتها كارنامه كاري‌اش به دو دوره قبل و بعد از «سنتوري» تقسيم مي‌شود. همان طور كه خودش بارها گفتند اتفاقاتي كه براي «سنتوري» افتاد، باعث شد كه به طرف سينماي خاصي روند كه البته موجب تعجب علاقمندانش هم شد. اميدوارم هميشه باشند و فيلمسازي كنند. 
مهرجويي مورد اعتماد مردم است
رضا سعيدي‌پور گفت: در حال حاضر ذهن مردم به سمت انتخابات رياست‌جمهوري است و «چه خوبه كه برگشتي» نمي‌تواند انتظارات مردم را برآورده سازد.
مدير سينما آزادي ضمن بيان اين مطلب كه خيلي اميدوار نيستم كه «چه خوبه كه برگشتي» گيشه سينماها را در اين شرايط نجات دهد، بيان داشت: با توجه به اينكه اين فيلم كارگردان شاخص و بازيگران خوبي دارد، اما در حال حاضر در دوره‌اي هستيم كه ذهن مردم به سمت انتخابات رياست‌جمهوري است و اين فيلم نمي‌تواند انتظارات مردم را برآورده سازد. در اين شرايط هر فيلمي كه اكران شود با شكست مواجه مي‌گردد. مگر اينكه فيلمي مثل «گذشته» فرهادي به اكران عمومي برسد. در اين صورت مي‌توان پيش‌بيني كرد كه تحولي در گيشه ايجاد شود، اما باقي‌ فيلم‌ها چنين توانايي ندارند.
سعيدي‌پور درباره جايگاه مهرجويي در سينماي ايران خاطرنشان ساخت: مهرجويي جزو آن دسته از فيلمسازي است كه مردم به او اعتماد كامل دارند و از فيلم‌هايشان استقبال خوبي به عمل مي‌آورند. ما حتي وقتي فيلم «نارنجي‌پوش» را در سينما آزادي اكران مي‌كرديم با اينكه فيلمي داستاني هم نبود ولي مردم به احترام خود استاد مي‌آمدند و فيلم را تماشا مي‌كردند. در حقيقت ما در حد و اندازه‌اي نيستيم كه بخواهيم راجع به جايگاه ايشان صحبت كنيم. ايشان هر وقت فيلمي روي پرده داشتند، مردم از آن استقبال مي‌كردند، اما همان طور كه گفتم زمان مناسبي براي اكران فيلم‌ها نيست.
«چه خوبه كه برگشتي» رقيب مهمي روي پرده ندارد
اميرهوشنگ پاسبانيان نيز معتقد است: در كارنامه هنري مهرجويي هم فيلم مخاطب خاص داريم و هم مخاطب عام. مدير سينما استقلال در گفت‌وگو با «باني فيلم» بيان داشت: اكران عمومي «چه خوبه كه برگشتي» قطعاً مي‌تواند در فروش فيلم‌هاي روي پرده تأثيرگذار باشد.
وي در خصوص زمان اكران اين فيلم گفت: به نظرم اين زمان به نفع فيلم آقاي مهرجويي است. به اين دليل كه همه دنبال شرايط بهتري براي اكران بودند و به نوعي فيلم‌هايي كه در حال حاضر روي پرده‌اند چندان قوي نيستند. بنابراين «چه خوبه كه برگشتي» رقيب مهمي ندارد و اين به نفع‌اش است. 
پاسبانيان در ادامه افزود: مهرجويي بين فيلمسازان هم‌نسلش بيشتر علاقه به كار كردن دارد و باقي مثل (بيضايي، تقوايي و...) گزيده كارند. يعني سعي مي‌كنند چند سال يكدفعه كار كنند. مهرجويي مي‌گويد براي مردم فيلمسازي مي‌كنم و خيلي هم اهل شعار نيستم. در كارنامه هنري ايشان هم فيلم‌هاي مخاطب خاص مي‌بينيم و هم مخاطب عام.



ارسال توسط کاربر
جایزه کلیسای جهانی جشنواره کن به «گذشته» فرهادی رسید
فیلم «گذشته» اصغر فرهادی جایزه کلیسای جهانی برای بهترین فیلم معنوی جشنواره کن را به دست آورد.

     

 

شصت‌وششمین جشنواره فیلم کن در حالی امروز (یکشنبه) به کار خود پایان خواهد داد که هیات داوران جایزه کلیسای جهانی، «گذشته» ساخته جدید اصغر فرهادی را به عنوان بهترین فیلم معنوی جشنواره معرفی کرد.

 

این جایزه درحالی به «گذشته» تعلق گرفت که ساخته جدید فرهادی از نگاه نشریه سینمایی معتبر ورایتی شانس اول دریافت جایزه نخل طلای کن محسوب می‌شود.

 

جایزه کلیسای جهانی که در سال 1974 در جشنواره کن راه‌اندازی شد، ویژه تقدیر از آثاری است که به بهترین شکل به اعماق نهفته وجود انسان‌ها پرداخته و آلام، احساسات و امیدهای انسان را کاوش می‌کند.

 

سال گذشته فیلم «شکار» ساخته «توماس وینتربرگ» از دانمارک این جایزه را به دست آورد. از برندگان سرشناس سال‌های گذشته جایزه کلیسای جهانی جشنواره کن می‌توان به «کن لوچ»، «میشل هانکه»، «پدرو آلمادوار»، «تئوآنجلوپولوس»، «مایک لی»، «ویم وندرس» و «آندره وایدا» اشاره کرد.

 

در خلاصه داستان «گذشته» آمده است: «احمد (علی مصفا) 4 سال پس از جدایی از همسر فرانسوی‌اش به در خواست او راهی پاریس می‌شود تا مراحل اداری طلاقشان را طی کرده و ثبت کنند. او در مدت اقامت کوتاهش متوجه آشفتگی «لوسی» دختر همسر سابقش می‌شود. تلاش او برای کمک به «لوسی» پرده از رازی در گذشته بر می‌دارد.»

 

علاوه‌بر «برنیس بژو» (بازیگر نامزد اسکار و گلدن‌گلوب و برنده‌ سزار) و همچنین «طاهر رحیم» (برنده جایزه سزار)، بازیگران دیگری چون «علی مصفا»، «پائولین بورلت»، بازیگر بلژیکی فیلم معروف «زندگی صورتی»، «الیس آگویس»، «ژان جستین» ،«سابرینا وازانی» و«بابک کریمی» در این فیلم، مقابل دوربین محمود کلاری رفته‌اند.




ارسال توسط کاربر
ده‌نمکی در گفت‌وگو با مشرق مطرح کرد؛
ویژگی انقلاب همین بود؛ تحمل همدیگر! تحمل نیروهای جدید و انقلابی سخت بود. خیلی از بچه‌هایی که از حوزه هنری وارد سینما شدند شبیه همین سینمایی‌ها شدند.
 گروه فرهنگی مشرق - اوایل دهه هفتاد، درست در اوج تنش‎های سیاسی بعد از جنگ، مسعود ده ‏نمکی که ظاهرا از "انصار حزب‏ الله" بدلیل اختلافاتی جدا شده بود؛ با یک تیم آماتور در طبقه سوم پاساژ معروف «مهستان» اولین شماره هفته‌‏نامه «شلمچه» را منتشر کرد.

«شلمچه» خیلی زود به پرفروش‌‏ترین هفته ‏نامه ایران تبدیل شد. هرچند ده نمکی این روزها به عملکرد رسانه به شدت انتقاد می کند اما در آن سالها یکی از علل به چشم آمدن "شلمچه" کار کردن خبرهای حاشیه‏‌ای و جنجالی بود که معمولا در سایر رسانه‎ها ‎به آن اشاره نمی‌‏شد.

ده‌نمکی در سالهای پایانی دولت اصلاحات با روزنامه‌نگاری خداحافظی کرد و  قدم در وادی فیلمسازی گذاشت. این فارغ التحصیل علوم سیاسی از دانشگاه آزاد در سال ۸۲ مستندی را ساخت که باز هم انفجار خبری را به همراه  داشت. «فقر و فحشا» اولین فیلم ده‌نمکی بود که به آسیب‌های اجتماعی دختران در جامعه می‌پرداخت. مدت زیادی از تولید فیلم نگذشته بود که سی‌دی‌های قاچاق آن دست به دست میان مردم گشت و کمتر کسی پیدا می‌شد که اثر فیلمساز نوپای آن زمان را ندیده باشد.

بیش از یک سال از انتشار «فقر و فحشا» نگذشته بود که این فیلمساز جنجالی این بار در مستندی دیگر با نام «کدام استقلال؟! کدام پیروزی؟!» به آسیب‌شناسی شهرآورد پایتخت پرداخت اما این فیلم که با تأخیر دو ساله و در سال ۸۵ در وبلاگ شخصی‌اش به نمایش گذاشته شد، هرگز نتوانست موفقیت فقر و فحشا را تکرار کند تا اینکه سال ۸۶ رسید که می‌توان آن را به جرئت سال ده‌نمکی در عرصه سینما نامگذاری کرد؛ سالی که در آن اخراجی‌ها به عنوان اکران نوروزی بر پرده سینماها نشست و با فروشی رؤیایی لقب پرفروش‌ترین فیلم تاریخ سینما را به خود اختصاص داد.

زمانی که ده‌نمکی مشغول تولید «اخراجی‌ها ۱» بود، شاید خوشبین‌ترین طرفدار او هم این فکر را نمی‌کرد که این فیلم به پرفروش‌ترین فیلم سال تبدیل شود، چه رسد به پرفروش‌ترین فیلم تاریخ سینما! ده‌نمکی در این فیلم تصویر کلیشه‌ای از رزمنده‌ها را تغییر داد و از چاشنی طنز نیز در این میان بهره برد.
او پس از آن موفقیت با وجود توصیه افرادی مانند ابراهیم حاتمی کیا مبنی بر توقف تولید قسمتهای بعدی اخراجی ها به فکر تولید قسمت بعدی «اخراجی‌ها» افتاد که در آن راستا در سال ۸۷ «اخراجی‌ها ۲» تولید شد و بهار ۸۹ بر پرده سینماها رفت، اما با توجه به ضعف‌های عمده فروش خوبی داشت. سال ۸۹ هم سال تولید «اخراجی‌ها۳» برگرفته از اتفاقات انتخابات ۸۸ بود که در اکران نوروزی سال ۹۰ باز هم توانست رکورد فروش را بشکند، البته ده‌نمکی در عرصه تلویزیون هم بیکار ننشست و با تولید سریال «دارا و ندار»، در نوروز ۸۹ بر آنتن شبکه ۵ سیما رفت. 

با مشکل و مشقت بسیاری که از گفتن آن می‌گذریم، روبرویش نشستیم تا پاسخ سوالاتمان را از او بشنویم. هرچند به برخی از سوالات پاسخ نداد اما امیدواریم ماحصل گفتگوی با این کارگردان که از تولد او در اهر اکنون 44 سال می گذرد مقبول نظر خوانندگان افتد.

 
***آقای ده نمکی قبلا گفته بودید به خاطر ابهامات در عرصه خبر و روزنامه نگاری از این حرفه خداحافظی کردید و وارد هنر شدید. جای دیگری هم گفتید که: "علت موفقیت من برای منتقدین مغفول است و اینها  بروند پیگیری کنند هر وقت توانستند علت موفقیتم در روزنامه نگاری را بفهمند، می توانند راز موفقیتم در حوزه فیلمسازی را هم درک کنند."  شما واقعاً به خاطر آلوده بودن فضای روزنامه نگاری به عرصه فیلم سازی روی آوردید؟  
چون پای یک سری اعتقادات وسط می آید، طرح آنها  بعضاً در دنیای امروز به هجو و تمسخر گرفته می شود. یعنی آدم با اهلش باید این حرف ها را بزند. خب قطعا مخاطبان شما هم آدم های یک دستی نیستند. به خاطر همین ترجیح می دهم که این باورهایم محترم باشد تا این که مثلاً مورد هجو واقع شود. اما در چند دلیل اگر بخواهم خلاصه کنم، این را می گویم که ما در جنگ یاد گرفتیم جای خالی را پر کنیم. یعنی مثلاً در ستون که به خط می شدیم برای این که گردان منظم شود می گفتند جای خالی را پر کنید و هر کسی یک قدم جلو می آمد. مثل نماز جماعت که می گفتند هر کسی بیاید جلو تا صف ها تشکیل شود. من در زندگی فرهنگی اجتماعی خودم سعی کردم که جای خالی را پر کنم. اگر احساس کردم که کسان دیگری هستند که آن جا را پر کنند به قول امروزی ها مدیوم را عوض کردم و رفتم سر یک کار دیگری و هیچ تعصبی برای نگه داشتن آن جایگاه ندارم.  
 
یک اعتقادی هم دارم که الان زنگ حساب  نیست؛ زنگ کار است!  این که چه کسی این کار را انجام داده است و چه کسی شروع کننده و پایه گذار بوده است، این ها هیچ کدام در این دنیا عاقبت ندارد. کسی که بخواهد یک مروری منصفانه به گذشته داشته باشد مثلاً سال های 67 به بعد که جنگ تمام شد می بینیم در آن فعالیت های اجتماعی که به نوعی بچه حزب اللهی ها داشتند مسیر سال 64 را می رفتند ما با یک طیفی از بچه ها کار را شروع کردیم و در جمع توانستیم قانع شان کنیم که به جای نقد ملت به سمت نقد دولت بروند. شاید اگر مثلاً امثال حاجی بخشی در خیابان به مردم فقط گیر می دادند این قدر مورد حمله واقع نمی شدند. ولی وقتی رفتند به سمت دولتمردان و حاکمان و سیاست های فرهنگی و غیره دیگر این کارشان رسانه ای شد و به نوعی فحش خور سیاسی پیدا کرد.  
 
این کارهای ما از 67 تا 73 بدون عنوان و تشکیلات بود. ولی وقتی یک سری دیگر آمدند وسط و در این جریان قرار گرفتند و مدعی راهبری آن  شدند، من مسیر خودم را عوض کردم و رفتم نشریه شلمچه را راه انداختم. آن موقع که نه یادواره شهدا و از این چیزها بود، شلمچه میلیون ها پوستر و سررسید شهدا را منتشر می کرد. فیلم های روایت فتح فقط در آرشیو تلویزیون پیدا می شد ولی تنها جایی که این ها را البته با نازل ترین کیفیت ارائه میداد شلمچه بود. شلمچه با آن گفتمان تکثیر شد و مدتی بعد نشریات دیگری آمدند و مثل آن کار کردند.
 
یا مثلا در مورد "جبهه" من  حتی گفتمانم را عوض کردم، یعنی بحث جنگ و فقر و غنا با یک ادبیات دیگری و به نوعی منازعه سیاسی مطرح شد.  وقتی "جبهه" را هم تعطیل کردند، من به این نتیجه رسیدم که آقا سیستم نمی خواهد من در این کشور نشریه داشته باشم و الا الزامی ندارد که شلمچه را چپی ها ببندند و جبهه را قوه قضاییه ببندد. قوه قضاییه برای اثبات بی طرفی خودش می توانست خیلی از نشریات دیگر را ببندد. من جدل نکردم برای ماندن. علی رغم این که حجت هم داشتم که کارم درست است. 

 
***علاقه هم داشتید؟ 

اگر کسی بدون علاقه به کاری بپردازد به نظر من آن کارش از لحاظ کیفی و کمی درست درنمی آید. جبهه هم مثل شلمچه تاثیر خودش را گذاشت. در همان دوران آقای دولابی یک جمله ای داشت می گفت سعی کنید خبر باشید نه خبرنویس. یعنی خبر نوشتن یک سطحی از کار است، موضوع خبر شدن یک سطح دیگری از کار است. به هر حال من تمام تلاشم این بود که در اوج کار ژورنالیستی ام ژورنالیست من را با خودش نبرد. یادم است که یکی از این سران اصلاح طلب پرسیده بودند نشریه مستقل چیست؟ گفته بود که دوتاست، گفتند چه کسی؟ گفته بود یکی ما و یکی هم دشمن ما.  
 
منظورش شلمچه بود که وابسته به نهادها و این تشکیلات نبود و با بودجه شخصی یعنی با تیراژ خودش است اداره می شد. یا مثلاً یک روز پروفسور مولانا آمد نشریه جبهه من یادم است که نمی شناختمش، چون اصلا با عالم روزنامه نگاری سنخیتی نداشت و وقتی هم که نشناختمش ناراحت شد. احساس کرد که بالاخره این کسی که روزنامه دارد و در چند تا حوزه کار کرده چطور مولانا را نمی شناسد.  
 
 گفت من آمدم بپرسم که شما این درس را کجا خوانده اید. گفتم درس چه؟ گفت درس ژورنالیستی. گفتم من جایی نخواندم. گفت آخر این یک سبک است. در شلمچه و جبهه نوع خبرنویسی تان و نوع تیترها و نوع محتوای مطالب، آن بحث یک سطح خبر و ستون های خاص و تک و پاتک و همه چیز با هم هماهنگ و مرتبط بود. در بلوک شرق شما دوره این دروس را دیدید؟ گفتم که نه خیلی هایش اکتسابی است.


در آن دوران تیتر نشریه از آن دغدغه هایی بود که تا یک نشریه نداشته باشد انگار یک پایش لنگ است. مثلاً نشریه ها شنبه ها منتشر می شد ما از دوشنبه مصیبت تیتر شنبه را داشتیم که خدایا یک کسی پیدا شود دزدی کند و اختلاس کند، یک مثلا گافی بدهد که تیتر یک ما جور شود. یک شب خواب دیدم که میلیون ها نفر مردم دارند می دوند با لباس سفید. بعد به یکی گفتم چه شده است؟ طرف گفت قیامت شده است و محشر قیامت است. که من همان موقع گفتم خب! تیترمان درآمد. تیتر می زنیم قیامت شد! صبح که بلند شدم گفتم که ببین تو در خوابت، در دینت و حتی در قیامت هم در فکر روزنامه نگاری هستی. این یعنی همان که ژورنالیسم دارد تو را با خودش می برد. چه بسا  حتی از موضع حق باشد. من آن هفته یادم است که نشریه را منتشر کردیم ولی تیتر نزدیم. فقط یک عکس بزرگ صفحه اول زدم.  

 
بعد از مدتی و وقتی بیشتر رسانه های اصلاح طلب تعطیل شدند،  دیگر این حوزه را بی رقیب می دیدم. دیدم بقیه کارها را دیگران هم می توانند انجام دهند. نشریات دیگری راه افتاده بود. متوجه شدم که از این به بعد احتیاج به نقد درون گفتمانی داریم. نقد از درون. مثلاً در "صبح دوکوهه " ما این کار را شروع کردیم. با این رویکرد که حالا بچه حزب اللهی ها احتیاج دارند خودشان را نقد کنند. با دشمنان همین بچه حزب اللهی ها مصاحبه می گرفتیم و می پرسیدیم  نقدتان به جریان حزب اللهی چه هست؟ در اصول گرایی؟  
 
خیلی ها برنمی تابیدند یک چنین مسائلی را. به هر حال گفتمان سازی شلمچه و جبهه و حالا صبح و دوکوهه، کار خودش را کرد. یعنی این که من احساس کردم آن جای خالی دیگر پر شده است و من باید کار دیگری انجام بدهم که جایش نیست. بعد دیدم اکثر  نقدمان به سمت  رسانه های دیداری و شنیداری است.  
 
"پست من" در یک دوره ای رسانه خودش را به سه مقطع فرهنگ شفاهی، نوشتاری و دیداری-شنیداری تقسیم می کند. علت موفقیت این کارشان هم این بود که برای آن ها هر سه دوره هم پوشانی دارد. یعنی مخاطب، هم نشریات شان را میخواند هم فیلم هایشان را می بینند. مثلاً سینمای شان همان تعداد مخاطب دارد که روزنامه ها دارند.  
 
اما این جا از سال 79 به بعد ریزش شدید نشریات مکتوب و رویش جدید در فضای مجازی را شاهد بودیم. به تعبیری مفت حرف زدن باب شد. یعنی هزینه ندارد دیگر، سایت است. مثل نشریه هزینه ندارد که هر شماره اش میلیون ها تومان خرج بردارد و منتظر باشید که برگردد. چون دیگر مسئولیت ندارد خیلی.. حالا بعدها آرام آرام قانونمند شد. حالا به شما برمی خورد چون خودتان در سایت کار می کنید. ولی همه این ها یک طوری من را مجاب کرد که دینداری و  اخلاق مداری در این حوزه سخت است.  
 
هم در فضای سایبری و هم نشریه، یعنی یک طوری می شود که مجبور می شوی برای مستقل بودن، تیراژ نشریه ات را حفظ کنی. آن جنجال و آن تیتر را باید همه اش را داشته باشید. نداشته باشید از بین می روید. مثل بقیه نشریات دولتی نیست که حالا کسی این را نخرید نخرید، همه را بگیرند خمیر کنند. برای شان مهم نیست. ولی کسی که با پول جیبش دارد نشریه در می آورد مجبور است. به هر حال ترجیح دادم به جای این که عاقبتم را خراب کنم. بگذارم به بقیه دوستان این کار را می کنند.
 
*** بقیه عاقبت شان خراب شود؟
نه بقیه چون دغدغه تیراژ و این ها را ندارند، شاید راحت تر بتوانند این کار را انجام دهند.
 
*** چون مستقل نیستند؟
حالا اتهام مستقل نبودن نمی زنم. وظیفه نظام است که بیاید یک چنین نشریه ای را راه اندازی کند در ارتباط با شهدا و جنگ و از این حرف ها یا در خصوص حتی مطالبات انقلاب. وظیفه شان این است که از این ها را حمایت کنند. من نمی توانستم و بلد نبودم که تعامل ایجاد کنم با نهادها و این ها. چون سبک حرف زدن من هم تعامل را برنمی تابید. یعنی وقتی که می رفتی سمت تعامل باید در نقد کوتاه می آمدی. به خاطر همین به نوعی جای خالی دیگری را پیدا کردم که آن هم سینما بود.  
 
***با کسی مشورت کردید برای ورود به سینما؟
نه. برای نشریه هم که مشورت کردم با پیش کسوتان این حوزه همه شان می گفتند که وارد نشو. با سینما هم که با یکی دو نفر کارگردانان سرشناس سینمای دفاع مقدس مشورت کردم گفتند که وارد نشو.
 
***احساس تکلیف کردید؟
نه اسمش را می گذارم پر کردن جای خالی. چون احساس تکلیف زیاد در انتخابات شنیده شده است. به نوعی دارد طنز می شود این احساس وظیفه.
 
***شما چهار فیلم ساختید و همه آنها هم پر فروش بود و با مردم خیلی ارتباط برقرار کرده است. علت این استقبال چیست؟
یک روز آقای صفار در پشت صحنه اخراجی های یک برای بازیگران حرف می زد. آن جا گفت که شما نمی دانید ده نمکی چه گردنه هایی را رد کرده است. هر کسی جای این بود تا به حال بارها جان و آبرویش را داده بود و به هلاکت رسیده بود. حالا که رسیده است به سینما و این ها. من به هیچ کدام از این ها به چشم هدف نگاه نمی کنم، فقط به شکل وسیله مبارزه نگاه می کنم. حالا دیگر این حرف های روشنفکری است که می گویند، سینما وسیله نیست و خودش هدف است یا  هنر برای هنر است و از این حرف ها. من هیچ کدام از این ها را قبول ندارم. گرچه هر کدام ابعاد و ظرافت ها و پیچیدگی های خودش را دارد. من می گویم روزنامه نگاری، یعنی همان تذکری که شهید آوینی می داد. "مراقب باشید ژورنالیزم شما را با خودش نبرد."
روزنامه نگاری مثل دوچرخه سواری است که اگر آدم ترمز نداشت می تواند پاهایش را بگذارد زمین و نگه دارد. اما سینما مثل تریلی است. اگر در گردنه ها بلد نباشید دنده معکوس بدهید و دنده عوض کنید. تریلی است که شما را با خودش می برد.  
 
***در زمانی که نشریه داشتید، شده بود که یک کار اشتباهی کرده باشید که الان که برمی گردید نگاه می کنید دوست داشته باشید دیگر آن اشتباه را نکنید. چیزی یادتان می آید؟
 
در نشریه می گویند مسئولیت انتشار یک مطلب با مدیرمسئول است. به نظر من آن جایی که اعتماد می کردم به بعضی ها بابت مطالبی که در نشریه من منتشر می کردند، بعضی جاهایش اشتباه بود.  
 
 این که میخواهم تعریف کنم از حرف های افشاگرانه است. یکی از منتقدان دوآتشه امروز ما که هر بار هر جا می رسد مثلاً علیه فیلم بنده و نشریاتم موضع می گیرد در شورای چی چی تلویزیون است و فیلم نامه های ما را رد می کند ، من یادم می آید یک نشریه ای داشت که در آن عکس هنرپیشه های آن چنانی را  می زد. بعد یکی دو نفر از بچه های نشریه ما بودند که یک زمانی این منتقد سینمایی معلم قرآن شان بود. اینها برداشتند با اسم مستعار به طرف حمله کردند که تو که این قدر ما را به خاطر پوشیدن لباس آستین کوتاه محکوم می کردی و برخورد تند می کردی، حالا چرا خودت از این طرف بام افتاده ای و عکس هنرپیشه ها را صفحه اولت چاپ می کنی؟
 
یعنی این گذشته معلم قرآنی بودن و اصول گرا بودن طرف را حالا به شدت تحقیرآمیز به رخش می کشیدند. ولی مسئولیت انتشارش با ما بود. و طرف هنوز نمیداند این هجمه ها را همان شاگردان خودش به او وارد آوردند که امروز در جبهه مقابل من قرار دارند و پز روشنفکری می گیرند. فکر می کنم درستش این است که چیزی را که اعتقاد دارم خودم بنویسم و ادبیاتی که اعتقاد دارم خودم بنویسم و جوابگوی آن هم باشم.  
 
یادم می آید که سرویس سینمایی ما یک کسی بود که در مورد یکی از بازیگران زن سینما که بعداً اتفاقاً در فیلم خودم هم بازی کرد. کاریکاتور کشیده بود. یک خبر غلطی را دستمایه یک کاریکاتور کرده بود که بعدها که من این آدم را شناختم، دیدم اصلاً شخصیت این آدم آن چیزی نبود که نویسنده ما آن کاریکاتور را کشیده بود برایش. این اعتماد یک جاهایی به نظر من نافی مسئولیت نیست.
 
***انتخابات نزدیک است. شما برای کاندیدایی فیلم تبلیغاتی می سازید؟
ما بلد هستیم بیشتر در نقد  آدم ها فیلم بسازیم نه به نفع شان. یعنی کار ما نقد است. نه تعریف از آدم ها. یعنی به نوعی پاچه خواری بلد نیستیم.  
 
***یعنی اگر به شما پیشنهاد بدهند قبول نمی کنید؟
چندتایی از دوستان پیشنهاد داده اند. در همه انتخابات ما پیشنهاد داشتیم. برای همین دوره تا حالا سه پیشنهاد داشتم.
 
***کدام یکی از کاندیداهای انتخاباتی فیلم تان را دیده اند؟
تقریبا همه شان.
 
***واکنش شان چه بوده است؟
همه شان تقریبا نظر مثبت داشتند.  
 
***یعنی همه این بیست نفر؟
این هایی که معروف هستند ما مدنظرمان هست. آن کسانی که می دانیم اصلی تر هستند در آن مقطعی که فیلم اکران شد، اکثراً همه شان آمدند دیدند.  
 
***واکنشی که جالب توجه باشد خاطرتان نیست؟
جالبی اش همین است که همه آدمهایی که بیرون این قدر تفاوت سلیقه دارند در رسانه ها، پای فیلم و آن حرف ها، نه به خاطر برخورد رسانه ای اش بلکه  به خاطر آن پیام فیلم کنار هم یک موضع مشترک داشتند، مثل مردم. مردم هم الان در سینماها همین طور هستند. شما بروید در پایین شهر، یا در سینما شکوفه، بروید نزدیک خیابان ایران و ... ببینید تیپ های مذهبی سینمای ما که هیچ وقت عمراً پای شان به سینما نمی رسد دارند می روند. از آن طرف هم در بالای شهر همین اتفاق دارد می افتد.  
 
***ما شنیده ایم که بعضی ها آمده اند فیلم شما را دیده اند خیلی خوش شان آمده است. مثل آقای ضرغامی، مثل آقای قالیباف، مثل حاج قاسم سلیمانی، مثل آقای احمدی نژاد، شما خودتان دعوت شان کردید یا خودشان آمدند؟
به هر حال یک بخشی از کار این ها فیلم دیدن است. در حوزه فرهنگ چون نظر از آن ها می خواهند در شوراهای خاص، کارشان این است. حالا بعضی ها هم دعوت بودند. دعوت که نه، گفتم که ببینید فیلم را چون دارد حاشیه می شود، ببینند حداقل به چه چیزی می خواهند اظهار نظر کنند.
 
***مثلاً آقای احمدی نژاد واکنشش چه بود؟ رسانه ها البته بعضی های شان زدند اما می خواهیم از زبان خود شما گفته شود.
قرار بود رسانه ای نشود.  
 
***حالا که شد.
ایشان هم می گفتند که پیاز داغش زیاد است. بخش اول فیلم را می گفت. ولی می گفت که کلیت فیلم خیلی خوب است و به نفع اخلاق و روحانیت است. ولی به هر حال نقد هم داشتند. تقریباً همه کسانی که دیدند حالا بعضی ها این نقد را هم وارد نکردند و کلاً تأیید کردند. 

 

***از آقای ضرغامی شنیدیم گفتند که در این سی سالی که فیلم ساخته شده است، این بهترین فیلمی بود که راجع به روحانیت و در دفاع از روحانیت می شد ساخت.
بله از آن طرف هم گفت که اگر در تلویزیون پخش شود باید پالایش شود.
 
***در مورد عدم اکران رسوایی در قم یک سری مشکلات وجود داشت و بعضی ها مخالف بودند و بعضی ها موافق بودند. عمده نظر مخالفان چه بود که برای مدتی نگذاشتند اکران شود؟
قم یک بخشی دارد به اسم معاونت تبلیغ که این دوستان فیلم نامه را قبل از ساخت دیده بودند و اشکالاتی وارد کرده بودند. من برای حسن نیت علی رغم این که وسط فیلم برداری بودیم 80 درصد آن اشکالات آنها  را در فیلم رفع کردم. بعدا فیلم را آمدند در جشنواره هم دیدند گرچه اذعان کردند که نقطه نظرات ما اعمال شده است ولی همین ها هم چون رسانه ای شد و نمی خواستند امضای شان پای فیلم باشد اعلام نکردند. جلسه ای داشتیم که دوباره فیلم را برای کارشناسان آن ها و معاون تبلیغ حوزه علمیه نمایش دادیم. آن ها هم با وجود وارد کردن نقدهایی، کلیت فیلم را به نفع روحانیت ارزیابی کردند. منتهی مسأله این است که همین روحانیت دو بخش می شود. ائمه جمعه خیلی های شان فیلم را دیدند و پسندیدند و اتفاقاً خیلی از نقدهای این ها را هم وارد نکردند. ولی من شنیدم که بعضی ها آنونس فیلم را برده بودند برای علما و جامعه مدرسین، آنونس فیلم را نمایش داده بودند نه خود فیلم را!  
 
***علت مخالفت جامعه مدرسین این بود؟
مخالفت رسمی نبود. من هم به هر حال من نمی خواستم فیلمی که به نفع روحانیت است و با دیدنش مردم با یک روحانی ساده زیست که به انقلاب و مسائل اجتماعی تعلق خاطر داشته، ارتباط برقرار می کنند، وارد حاشیه شود. نمی خواستم این مخالفت به اسم روحانیت تمام شود و گفتم که فیلم را از اکران برداریم. بعضی ها هم بل گرفتند گفتند که خودش این اکران را منتفی کرده است. اما در حقیقت، فکر می کنم آینده روشن خواهد کرد که این فیلم چقدر به نفع روحانیت بود و می توانست اثر گذار باشد.  
 
***الان در قم اکران نمی شود؟
خیر
 
***آخر گفتید که مشکلش حل شد. نشد؟
میز بعضی از آقایان به شدت در خطر بود. یعنی من هم برای دین بعضی ها و هم دنیای بعضی ها خودمان گفتیم که فیلم اکران نشود.  
 
***اگر قرار باشد یک بار دیگر فیلم رسوایی را بسازید چطوری می سازید؟
می بردم در تاجیکستان می ساختمش.  
 
***چرا تاجیکستان؟
خب دلایل خودش را دارد. همین کاری که اول فیلم می خواستم بکنم را الان انجام می دادم.
 
***در این مدت چه نقدی به فیلم تان دیدید که خودتان خوش تان آمده است. مثلا گفتید که بله اگر من این نقد را قبلا شنیده بودم حتماً اعمال می کردند.
ببینید ما فیلم مان را در شرایط ایده آل و نرمالی نساختیم. مجبور شدیم که آن را در 25 روز بسازیم. برخی دنبال مان کرده بودند.
 
***این ها را کمی بیشتر توضیح  می دهید؟ از مصایب‌تان برای ساخت رسوایی بگویید؟
نمی توانم توضیح دهم. یعنی به نفع نظام نیست که بگویم چه مصائبی در مسیر ساختش داشتیم.کسی باور نمی کند. ما هرچه شعارش را بدهیم. بگوییم که مثلاً ما کاری که می کنیم با مشکل مواجه است. می گویند آقا چرا فلانی می تواند این حرف ها را بزند. دیگر نمی گویند که فلانی برای رسیدن به این مسیر بارها نشریاتش توقیف شده است و بارها به دادگاه رفته است و یا در فیلم سازی اش چه مصائبی سرش پیاده کرده اند.  
 
از خودی و نخودی همه با هم می افتند به جان فیلم. اینها انگیزه را از جوانان انقلابی تازه کاری که میخواهند وارد سینما بشنوند، می گیرد. جای خالی اینها و ریزش های سینما با ورود نیروهای حزب اللهی در این حوزه دارد پر می شود. ما نباید انگیزه را از آن ها بگیریم. بخش زیادی از این هجمه ها به خاطر خود من است و به خاطر آن سابقه نشریات شلمچه و جبهه. من الان می فهمم که کدام روحانی دارد با فیلم برخورد می کند و به خاطر چه چیزی دارد برخورد می کند. این ها از دوره نقد سازندگی تا امروز دوباره همان سیگنال های گذشته را دارند می فرستند. همان آدم ها. خب امروز برخی از این ها در موضع قدرت  و مدیریت و تصمیم گیری هستند و  ما در موضعی  هستیم که کارمان گیر است و داریم فیلم مان را اکران می کنیم. فیلم نقد به حوزه علیمه و طلبه های مدرن و امروزی دارد.

دیگر بیشتر بازش نمی کنم. العاقل یکفی بالاشاره. ما نباید با ناله این انگیزه را از نسل امروز بگیریم. به خاطر همین ترجیح می دهم خار در چشم و استخوان در گلو از این مسیر بگذرم. آقا وقتی می گوید ورود به حوزه هنر و سینما مثل جهاد می ماند و لباس آهنین به تن کنید و وارد شوید. پس کسانی که زودتر وارد شده اند آدم هایی هستند که دارند از آن میدان مین رد می شوند.  

 
***دوران گذارتان فکر می کنید چقدر طول می کشد؟
 
برای من تا دوره گذارم تمام شود دیگر کارم در سینما تمام شده است. این دوره گذار تا دقیقه آخر آتش روی سرم خواهد بود. یعنی اگر قرار بود آقایان منصفانه قضاوت کنند در مورد رسوایی، سینمایی ها را می گویم! اوضاع خیلی متفاوت میشد. کما این که یکی از داوران جشنواره به من می گفت که ما خیلی سعی کردیم که بعد از سه گانه اخراجی ها نبینیمت در سینما. فیلم هایت را نبینیم. ولی دیگر رسوایی را نمی شود ندید گرفت که بدون طنز، همه آن اتفاقات را دارید تکرار می کنید که حالا دیگر من می دانم پشتت هیچ کس نیست و داری این کارها را انجام می دهی. البته این که در موضع داوری بعداً چه کار کرد و برخلافش عمل کرد و یک مصاحبه ای کرد به شدت متناقض با همین حرف هایی که داشت می گفت، آن جای خود دارد. نه این دوره گذار به نظر من تمام شدنی نیست برای من. یعنی هر کاری بکنم این آتش روی سرم خواهد بود.
 
***خیلی ها شما را اصلاً قبول تان نمی کنند در سینما. برخی می گویند این آدم را اصلاً نباید ببینی. این اصلاً جایش این جا نیست. این باید از این جا برود. چرا این اتفاقات می افتد و چرا این برخوردها با کسانی که فکر می کنند ذره ای رنگ و بوی انقلابی دارند اینگونه است؟
 
سینما جمع الجمع همه هنرهاست و این آدم ها به نوعی خودشان را صاحب این هنر می دانند. نه فقط سینما در همه رشته های هنری. از بعد از انقلاب این ها فکر می کردند نابود می شوند اما وقتی امام گفت ما با سینما مخالف نیستیم  اینها به یک مرحله ثباتی رسیدند و تثبیت شدند و احساس کردند که نباید اجازه دهند این میدان از آن ها گرفته شود! مایملک شان است و برخورد می کردند با تمام بچه ها. آن موقع این برخوردها با حوزه هنری بود. یعنی سینمایی ها به هیچ وجه حاضر نبودند با بچه های حوزه هنری کار کنند. نه در فیلم های شان بازی می کردند و نه کار تدوین شان را انجام می دادند. نه کار گریم شان را انجام می دادند.  
 
انقلاب ویژگی اش همین بود؛ تحمل همدیگر! تحمل نیروهای جدید و انقلابی سخت بود. حالا خیلی از آن بچه هایی که از حوزه هنری وارد سینما شدند یک بخشی شان شبیه خود همین سینمایی ها شدند. یعنی به اینها گفتند تا موقعی که مثل ما فکر نکنید و مثل ما نپوشید و مثل ما نتراشید نمی پذیریم شما را. خیلی ها این قواعد جدید را پذیرفتند و آمدند جزو خانواده سینما شدند. بعضی ها هم مقاومت کردند و حذف شدند. یک عده ای هم این بینابین ماندند. 


این ها تمام پوزشان به مستند خانه خداست. زمان شاه پخش شد و مردم صف ها را کشیدند و فیلم را دیدند. بعد می بینند که همان اتفاق برای فقر و فحشا می افتد. میلیون ها نفر می نشینند این فیلم را می بینند. من آن موقع درخواست عضویت در انجمن مستندسازان داده بودم ولی این ها نپذرفتند. یعنی به هیچ وجه این ها حاضر نشدند حتی وارد دایره شان شوم. یا مثلاً در مورد اخراجی ها یک کارگردان جریان روشنفکری از مشهورترین های شان که الان هم هست و جزو نسل اول انقلاب است، بعد از "اخراجی های یک" گفته بود که این فیلم نسبت به فیلم اول همه ما، یعنی کارگردانان نسل اول، خیلی بهتر است. گفت با فیلم اول خودمان باید مقایسه اش کنیم، نباید با فیلم های آخرمان مقایسه اش کنیم. فقط یک سری دیتیل کم دارد و از این حرف ها. مسأله این ها ورود به سینما نیست. الان خیلی از بچه های حزب اللهی هستند که فیلم می سازند. فیلم جنگی می سازند. اما آنچه اهمیت دارد آن جریان سازی و جوی بود که سالها قبل برای فیلم قیصر یا گنج قارون اتفاق افتاده بود و دیگر تکرار نشد. حتی در برخی موارد مخاطب هم مهم نیست. مثلاً کلاه قرمزی هم مخاطب داشت. یا شهر موش ها هم مخاطب داشت. اما جریان سازی نداشت. این اتفاق در مورد اخراجی ها رخ داد.  

 
سینما امکانات، پتانسیل و جذابیت هایی دارد که من آمدم از آن جذابیت ها در مسیر ایدئولوژی خودم استفاده کردم. بازیگران،  طنز و همه این ویژگی ها. آن هم نه یک بار و دو بار و سه بار این بار می شود چهار بار. و حتی در مستندها هم تکرار می شود. این اتفاق دو راه بیشتر پیش رو نمی گذارد. یا حذف است یا به نوعی استحاله کردن طرف در درون خودشان است.  
 
یک بخش دیگرش این است که این ها احساس خطر هم می کنند. آمدن یک آدم مهم نیست. مسأله این است که این ها آمده اند یک سدی را بشکنند. آن سد یعنی پایان یک دوره انحصار. مسأله آن ها الان در همه حوزه ها این است که می دانند انحصار دارد شکسته می شود. الان منتقدهای طیف بچه حزب اللهی ها وارد این حوزه شده اند و مستندسازها و جشنواره های مختلف. دیگر این طوری نیست که در یک جشنواره فقط یک طیف آدم بنشیند فیلم نگاه کند و هرجا خواستند هو کنند. امروز بچه حزب اللهی ها هم کنار آن ها می نشینند و هرجا خواستند دست می زنند و هرجا خواستند تشویق می کنند.  
 
در حوزه تولید هم دارد این اتفاق می افتد. این انحصار یا نگاه فاشیستی تا جایی است که می گوید اگر هم قرار است حرف ارزشی به قول این ها زده شود ما باید بزنیم.. عیبی ندارد پول بدهید ما خودمان فیلم ارزشی برای شما می سازیم؛ حتی اگر اعتقاد نداشته باشیم. در مورد انرژی هسته ای، در مورد مسائل امنیتی، در مورد دفاع مقدس هر چه که شما بگویید. ولی وارد نشوید! بدهید ما می سازیم. مدیریت فرهنگی ما هم همین باج را دارد می دهد. گرچه آن ها کار خودشان را می کنند. یعنی می آیند در فیلم دفاع مقدس هم از بی سوادی مسئولین ما استفاده می کنند و فیلم ضدجنگ می سازند. تمام این آثار را هم با پول بیت المال می سازند. یعنی هرجا هم به آن ها اطمینان کرده اند ضربه خودشان را زده اند. حتی اگر فیلم در مورد انقلاب ساخته اند. کار خودشان را کردند دقیقه آخر.  
 
***گفتید که آقای حاتمی کیا. به جای این که مچ تان را بگیرد دست تان را گرفته است. مشخصاً چه کمک هایی به شما کرد آقای حاتمی کیا؟
من خیلی نمی خواهم از او خرج کنم. فقط خواستم تشکر کرده باشم به خاطر حمایت های معنوی اش.  
 
***در رسوایی یکی از سؤالاتی که همیشه همه از شما سؤال کرده بودند این بود که هدف وسیله را توجیه نمی کند.
 
اکثر کسانی که این حرف را زده اند برایشان هدف وسیله را توجیه می کند.  
 
***حالا صرفنظر از این که چه کسی دارد مطرحش می کند این را قبول دارید؟
 
بحث حکمی می شود که اصلاً کجا وسیله است و کجا هدف است. این حرف ها که آیه و روایت نیست. یک حرف ذوقی است. در خود دین ما چیزی داریم به اسم تقیه. یعنی یک وسیله ای گذاشته شده است برای توجیه یک هدف. برای دفاع از ایمان، دفاع از دین، دفاع از جان. این یک اصل نسبی است.
 
***ولی ما یک سری روایات داریم که صحه می گذارد بر این ماجرا.
 
هرکدام از این ها جای من بودند. هدف که هیچ چیز خودشان را هم گم می کردند. یعنی همین آدم هایی که دارند این حرف ها را می زنند. یکی شان در هر انتخاباتی کاندید می شود. اگر این ها جای من بودند و شهرت و موقعیت مرا داشتند، تا به حال باید برای خدایی کاندیدا می شدند. حالا بگذارید جوهر دکترای تان خشک شود، بعد راه بیفتید در این فضاها.  
 
در رسانه های شان تیترهای آن چنانی می زنند، رفتارهای آن چنانی می کنند. یکی از همین کسانی که دارد این حرفها را پشت سر رسوایی می زند، قبلا  سردبیر یک نشریه ای شد، بعد آن موقع در مورد مهاجرانی که گفته بود جنگ ما برادرکشی است، در روزنامه قشنگ نوشته بود ولدالزناء. گفت آن ولد الزنایی که این حرف را زده است، فلان است. من آن موقع گفتم که من به شما در نشریه ام این حرف ها را یاد ندادم. با دشمن خودتان هم نباید با بی دینی برخورد بکنید. طرف مادرش مادر شهید است. شما با مادرش چه کار دارید؟ در خود روایات ما می گوید این حرف ها را نزنید.  
 
این آدم هایی که این حرف ها را می زنند نه روایات را درست می شناسند نه هدف را درست می شناسند و نه وسیله را. هنوز در اول راه هستند. اگر آمدند در سینما و عوض نشدند و آن حرف ها را توانستند بزنند. معلوم است که کارشان درست است.  خود خیلی از این آقایان در جشنواره امسال، فیلمی را انتخاب کرده بودند که با بازیگرش مشکل داشتند. این جا هدف وسیله را توجیه می کند؟

 
این ها دارند این کار را می کنند و من هم نباید در زمین آن ها بازی کنم. اصلاً نباید محل شان بگذارم و اصلاً نباید ببینم شان دیگر. متوجه هستید؟ این ها را خدا هم نمی بیند. یعنی خدا هم یک زمان این آدم ها را می گذارد کنار. بزرگترین اشتباه من این بود که برای برخی از این ها ارزش قائل شدم. یعنی من فکر کردم که اگر برای این ها ارزش قائل نشوم، می گویند که حالا چون پرمخاطب‎ترین فیلم ها را می سازد و چون این قدر شهرت دارد و این قدر فلان دارد تحویل نمی گیرد. هرکدام از اینها جای من بودند هزار باره خودشان را در سیاست و در ثروت و در این چیزها گم کرده بودند. برای من اگر هدف وسیله را توجیه می کرد. وسیله های مشروع را حتی برای اثبات خودم استفاده می کردم.  
 
در یک میزانسن خاص که قرار می گیری فحش دادنت به یک سری از آدم ها نان دارد. حالا این ها می خواهند وارد سینما شوند می گویند ما هم به ده‎نمکی فحش می دهیم و هم به روشنفکران که ثابت کنیم ما نگاه مان نگاه حرفه ای است و نگاه مان نگاه مثلاً صنفی و طیفی نیست. حکایت این ها حکایت برادر حاتم طاعی است. که برای مشهور شدن کارهای عجیب می کرد.   
 
کوبیدن افرادی مثل شاه حسینی و بهمنی با پول سپاه و جشنوراه انقلابی که هنر نیست. همین ها داشته های شما در طیف بچه های حزب اللهی سینما هستند. شما آمده بودید جریان روشنفکری را نقد کنید یا چماق شوید در سر بچه حزب اللهی های سینما؟ کسی نمی گوید که فیلم های این ها قابل نقد نیست. اولین منتقد آثار من آن ها هستند و اولین منتقد آثار آن ها هم من هستم. ولی این که از گرد راه نرسیده بیایید تحقیرآمیز آن طوری با آن ها برخورد کنید نشان می دهد که شما حتی ادب نقد از درون را هم بلد نبودید.  
 
هدف برای شما وسیله را توجیه کرده اتفاقاً وگرنه دینداری این آدم ها در سینمایی به این شکل و  وضع،  مجاهده است و به تعبیر آقا این ها "السابقون السابقون اولئک المقربون" هستند. در جنگ اگر کسی دو تا ترکش بیشتر خورده بود حرمتش را همه حفظ می کردند. خب این ها حتی آن حرمت را هم بلد نیستند حفظ کنند. من در زمین این آدم ها بازی نمی کنم که بخواهند بگویند هدف وسیله را توجیه نمی کند. هنوز که هنوز است دارند اخراجی ها را مغرضانه نقد می کنند.  
 
آقا در رسانه دوبار از اخراجی ها نام برد و دفاع کرد. تو هنوز هم داری به اخراجی ها فحش می دهی بچه حزب اللهی؟ منتقد سینمایی باید کار خودش را بکند من با آن اصلاً کاری ندارم. ولی تویی که شعار ولایت می دهی و کله رئیس جمهوری را کنده ای به خاطر این که مثلاً فلان حرف را نمی زند. آن هم تازه به خاطر این زد و بندهای سیاسی با یک جناح دیگر، حالا داری چه کار می کنی؟
 
این آدم ها همان هایی هستند که به فیلم مشکل دار فلان بچه حزب اللهی سینما حمله می کنند ولی در برابر فیلمهای ضد جنگ خفه خوان می گیرند. آدم می فهمد درد آنها ارزش و انقلاب و اینها نیست بلکه شهرت طلبی است که حالا در نقد سینمایی متجلی شده و فردا هم کاندیدای یک جایی می شوند.
 
این آدم ها را من با سکوت از کنارشان گذشتم. یعنی فقط به خاطر آن حفظ اعتبارشان که دشمن سوءاستفاده نکند. نمی خواهم دشمن فکر کند که مثلاً این جبهه هم شد صد شقه. شاید اصلا از این حوزه هم بروم. مثل دوره "حزب الله" که سرقفلی و همه چیز را کامل دادم به آن ها و آمدم بیرون. وگرنه خودشان که می دانند اولین نسخه فلان نشریه را چه کسی درآورد.  
 
همان موقع همه این بچه حزب اللهی ها می گفتند که این کارها سوسول بازی است. مدعیان این کار می گفتند. این آدم ها می گفتند تظاهرات جلوی صدا و سیما وقتی رهبری نماینده دارد ضد ولایت فقیه است. الان صبح تا شب دارند سخنرانی می کنند علیه این دستگاه و آن دستگاه که حتی رهبری نماینده دارد. ده سال تاخیر دارند. یعنی همین آدم ها ده سال دیگر به این نتیجه می رسند که غیر از نقد باید کار هم بکنند. بیایند فیلم هم بسازند. آن وقت اگر فیلم ساختند و با کله نرفتند در منجلاب سینما، آن وقت می فهمند هدف وسیله را توجیه می کند یعنی چه؟ من از اخراجی های یک تا به حال بیشتر از هشتاد تا بازیگر درجه یک و استار سینما در فیلم هایم بازی دادم. امضای هیچ کدام را شما پای فتنه نمی بینید.  
 
***یعنی شما این تأثیر را روی شان داشته اید؟
نه نمی خواهم این را بگویم. بحث من این نیست. ولی همین نظام میلیاردی دارد خرج می کند و مدام به آن ها پول می دهد و این را مکه می فرستند و آن را فلان می دهد و بهمان می دهد که برایشان رای جمع کنند. شما بچه حزب اللهی اش را در این حوزه نمی توانید نگه دارید. هرکدام می آیند شش ماه بعد چپ می کنند می روند یک طور دیگری می شوند. این آدم ها آمدند منافقین را در فیلم ما هجو کردند. این آدم ها آمدند دشمن را هجو کردند. این آدم ها آمدند فتنه را هجو کردند. در آن شرایط. من می گویم به مراتب بعضی از این ها شرف دارند به آن بچه حزب اللهی ای که در فتنه سکوت کرد و یا این قدر دچار شبهه بود که نمی توانست سریع بیاید از نظام دفاع کند.  
 
باور کنید من ترجیح می دهم یک دشمن مشترکی باشد که همه بچه حزب اللهی ها و اصولگراها با هم متحد باشند در برابر آن چه در حوزه سیاست و چه در حوزه فرهنگ. ولی وقتی آن طرف را حذف می کنند و این ها می افتند به جان همدیگر. خیلی دریده تر و بی تقواتر و بی پرواتر به هم می پرند و پنجه می اندازند روی صورت همدیگر. چون خیلی حریم ها دیگر برای شان شکسته شده است دیگر.  من دشمنی صادقانه قشر روشنفکر را نسبت به خودم به این بی سوادی و جهالت و حسادت خودی ها ترجیح میدهم.
 
***وضعیت سینما اصلاً وضعیت خوبی نیست. بعضی از بازیگران و بعضی از کارگردانان و بعضی از کسانی که مدعی فکر و فرهنگ هستند و در سینما داعیه این را دارند که ما راهبرهای فکری و فرهنگی جامعه هستیم. این ما هستیم که باید به مردم بگوییم مردم چطور زندگی کنید و چه کار کنند. ولی وقتی وارد سینما می شویم می بینیم وضعیت اخلاقی و وضعیت خانواده و ... به هیچ وجه مطلوب نیست. تحلیل شما از این موضوع چیست؟
 
ببینید من بحران امروز جامعه ایران را برخلاف خیلی ها بحران اخلاقیات می دانم. اخلاق و معنویت. این هم مختص سینما نیست. شما بروید در دانشگاه ببینید روابط بین استاد و دانشجو چطوری است. یک تحقیق کنید. روابط بین دانشجویان با همدیگر چطوری است. همه همدیگر را با اسم کوچک صدا می کنند. شما بروید اخلاقیات رسانه ای ما را مرور کنید. ببینید چقدر راحت بی تقوایی می کنند. اگر حدیث راست باشد که "الغیبه اشد من الزناء" گیریم که یک صنفی در این جامعه ما زنا می کنند. رسانه های ما که دارند غیبت و تهمت را انجام می دهند! کدام بدتر است به نظر شما؟ حدیث می گوید که الغیبه اشد من الزناء.  
 
صبح تا شب در این رسانه های حتی اصولگرای ما "اشد من الزناء" دارد صورت می پذیرد. چه نسبت به حزب اللهی ها، چه نسبت به اصولگرایان و چه نسبت به حتی مخالفان سیاسی. این جامعه احتیاج به تحول اخلاقی دارد. این که یک بخشی اش را گوشه رینگ قرار بدهیم فرافکنی است. دهن بسته است که بگویم اتفاقاً بعضی از آدم هایی که من دیده ام مصاحبه می کنند می گویند که بله فساد در سینما هست. طرف تا آخرش را خودش رفته است. بعد حالا چون به او کار نمی دهند و د


ارسال توسط کاربر

c (13)

داریوش بابائیان در گفت‌وگو با خبرنگار سینمایی فارس در خصوص اکران عمومی این فیلم گفت: «بوی گندم» تا کنون چند بار تا آستانه اکران عمومی رفته اما نهایتا قرار است اکران دوم عید فطر به نمایش در بیاید.

وی افزود: «بوی گندم» از محصولات شکوفا فیلم است و توسط خودمان هم پخش می‌شود و در حال حاضر مشغول رایزنی با گروه‌های مختلف هستیم تا فیلم در اکران دوم عید فطر روی پرده برود.

تهیه‌کننده فیلم سینمایی «بوی گندم» در خصوص پیش بینی خود از میزان استقبال مخاطبان گفت: بازیگران خوب و مطرحی در فیلم حضور دارند که می‌تواند در ارتباط مخاطبان با آن بهتر باشد و امیدوارم در اکران جواب خودش را بگیرد.

براساس این گزارش، «بوی گندم» که ابتدا با نام «اینجا تاریک نیست» پروانه ساخت گرفت،داستان سه دوست است که از دوران کودکی با یکدیگر قرار می‌گذارند تا کنسرتی را در جوانی روی سکوی نفتی برگزار کنند.

پولاد کیمیایی، مصطفی زمانی، رضا یزدانی، رضا توکلی و الناز شاکردوست بازیگران اصلی این فیلم هستند.




ارسال توسط کاربر
 
منتقدان غربی درباره«گذشته» فرهادی چه گفتند
بانی فیلم آنلاین:روز گذشته همزمان با برگزاری سومین روز از جشنواره فیلم کن، فیلم «گذشته» ساخته «اصغر فرهادی» در بخش مسابقه به نمایش درآمد، این فیلم و صحبت‌های «فرهادی» در مطبوعات غربی بازخورد وسیعی داشت.

به گزارش فارس،فیلم سینمایی «گذشته» ساخته «اصغر فرهادی» روز گذشته به عنوان یکی از سه نماینده سینمای فرانسه در بخش مسابقه جشنواره کن به نمایش درآمد و با استقبال حضار و منتقدان سینمایی روبرو شد.

سایت «کانت کت میوزیک» در این باره نوشت: فیلم موفق فرهادی با استقبال گرم حضار در کن روبرو شود.

«گذشته» داستان مردی ایرانی با بازی «علی مصفا» است که در پی اختلاف با همسر فرانسوی‌اش او و دو دخترش را در فرانسه رها کرده و به ایران سفر می‌کند ولی زمانی‌که به فرانسه باز می‌گردد متوجه می‌شود که همسرش با مرد دیگری آشنا شده و به همراه فرزندانشان با او زندگی می‌کند.

خبرگزاری رویترز در توصیف این فیلم نوشت: «گذشته» اولین فیلم فرهادی است که در خارج از ایران، فرانسه، ساخته شده، این فیلم یک درام روانشناسانه است.

پیتر برادشو، منتقد سینمایی روزنامه انگلیسی زبان «گاردین» نیز در این باره نوشت: «گذشته» درام نیرومندی است که به طرز خارق‌العاده‌ و ظریفی روابط پیچیده انسانی را کالبد شکافی کرده است.

«شیکاگو تریبون» نیز به نقل از فرهادی در پاسخ به این سوال که چه انگیزه ای باعث شده تا او درباره روابط مرد و زن فیلم بسازد نوشت: هیچ چیز به اندازه موضوع خانواده جهان شمول نیست. رابطه میان یک زوج شاید قدیمی‌ترین رابطه در تاریخ بشریت باشد که در برگیرنده درد و رنج‌های بسیاری است ولی تمام این درد و رنج‌ها همیشه در مورد زوج‌های متفاوت، شبیه به یکدیگر نبوده و منحصر به هر زوج است.

«شیکاگو تریبون» در ادامه نوشت: فیلم قبلی «فرهادی»، «جدایی»، که حول محور جدایی یک زوج می‌چرخد نیز پیش از آنکه جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی زبان به خود اختصاص دهد توانست در اروپا جوایز زیادی (70 جایزه بین‌المللی) را از آن خود کند.

فرهادی در این باره نیز در نشست خبری روز گذشته‌اش گفت: ما اصولا به موفقیت فیلم‌های ایرانی در جشنواره‌های سینمایی عادت داریم اما نه تا این اندازه.

روزنامه لس‌آنجلس تایمز تیتر خود را به این مسئله اختصاص داد که فرهادی در فیلم جدیدش به دنبال حداکثر تاثیر احساسی بر مخاطبش است.

این روزنامه در ادامه بر این مسئله تاکید کرد که فیلم «گذشته» شباهت‌های فراوانی به فیلم «جدایی» دارد.

شاید اشاره به این مطلب خالی از لطف نباشد که بررسی تاریخچه کن نشان داده که در 70 درصد از موارد نخل طلای کن از آن فیلم‌های اجتماعی_خانوادگی بالاخص با پس زمینه روابط زن و مرد بوده است.




ارسال توسط کاربر
http://sh-khodadad.persiangig.com/lnaz%20shakerdoust/Atash%20Bazi/atish%20p.jpg
فیلم سینمایی «آتیش بازی» امروز با فیلمبرداری صحنه‌هایی در باغ گرمدره آغاز شد. فیلم داستانی کمدی اجتماعی را روایت می‌کند که در اولین روز فیلمبرداری امین حیایی و الناز شاکردوست جلوی دوربین رفتند.

فصلی از قصه در این باغ روایت می شود که ظرف پنج روز این بخش از داستان در این باغ فیلمبرداری می‌شود.

به تازگی به گروه بازیگران فیلم میرطاهر مظلومی اضافه شد که طبق برنامه‌ریزی انجام شده ظرف 40 روز درتهران و اطراف آن جلوی دوربین می‌رود. همزمان تدوین و سپس مراحل  فنی فیلم انجام می‌شود تا فیلم در اولین فرصت آماده نمایش شود.

در خلاصه داستان فیلم آمده است: قدیمی‌یا می گن طرف  این قدر شیر داغ خورده دهنشو سوزنده، موقعی که می خواد دوغ بخوره فوتش می‌کنه. حالا این شده حکایت آدمای آتیش بازی یا اینقدر تخته گاز می رن که یاتاقان می زنه یا این قدر احتیاط رو رعایت می‌کنن که از انورو بوم می افتن 

در این فیلم   امین حیایی، الناز شاکردوست، سحر قریشی ، شقایق دهقان ، میرطاهر مظلومی، عزت الله مهرآوران به ایفای نقش می‌پردازند.

تعدادی از عواملی که حضور شان قطعی شده است، عبارتند از:

نویسنده : آرش قادری/ کارگردان: بهمن گودرزی/ تهیه کننده : مرتضی شایسته /مدیر فیلمبرداری : مرتضی غفوری/ صدابردار: بابک اردلان/ مدیر تولید: محمد شایسته / طراح صحنه و لباس: آیدین ظریف/ طراح گریم: ایمان امیدواری/ تدوین : شاهین یارمحمدی/ دستیار کارگردان و برنامه ریز: علی نوابی / منشی صحنه : بهناز تاجیک

اولین ساخته بهمن گودرزی « شیش و بش» توانست یکی از فیلم‌های پرفروش‌های سال شود.
 
الناز شاکردوست : قرار است در این فیلم کلی آتش بسوزانم!!
 




ارسال توسط کاربر

از فردا صورت می گیرد/

اکران فیلم سینمایی «تلفن همراه رئیس جمهور» در 45 سینمای کشور

پوستر تلفن همراه رئیس جمهور سینماپرس-گروه سینما/فیلم سینمایی «تلفن همراه رئیس جمهور» ساخته علی عطشانی قرار است از فردا چهارشنبه بیست و پنجم اردیبهشت در گروه آزادی به روی پرده برود.

به گزارش سینماپرس فیلم سینمایی «تلفن همراه رئیس جمهور» به كارگرداني علي عطشاني و به تهيه كنندگي محسن علي اكبري از فردا در تهران(25 سينما) و شهرستان ها(20 سينما) اكران مي شود.

 

اكبر عبدي، مهدي هاشمي، نيكي كريمي، بهناز جعفري، نيما شاهرخ شاهي، آتيلا پسياني،علي دهكردي، خشايار راد، افسانه ناصري، ساناز قرباني، حسام شجاعي، فرامرز روشنايي و... مجيد ياسر بازيگران «تلفن همراه رييس جمهور» هستند.

 

سينماهاي نمايش دهنده فيلم: آزادي، فرهنگ، پرديس ملت، اريكه ايرانيان، پرديس زندگي، ايران، جوان، شكوفه، ماندانا، عصرجديد، مركزي، فلسطين، آستارا، بهمن، پرديس سمرقند، پرديس تماشا، حافظ، شاهد، ناهيد، پامچال، پرديس كيان، پرديس راگا، گلريز، پرديس رازي و... همچنين سينماهاي شهر هاي: شيراز، مشهد، رشت، كرمان، يزد، كرمانشاه، همدان، سنندج، كرج، قم، اراك و گوهردشت هستند.

 

پخش «تلفن همراه رييس جمهور» به عهده فيلمسازان مولود است.

 

داستان فیلم درباره کارگر ساده ای است که برای خرید گوشی تلفن همراه به بازار می رود اما از روی اتفاق تلفن همراه سابق رئیس جمهور به دست او می افتد که زندگی مرد را دستخوش تغییر می کند.

 




ارسال توسط کاربر
چهارمين فيلم ده‌نمكي به دنبال كسب مقام دومين فيلم پر فروش تاريخ سينما
5 ميليارد تومان فروش «رسوايي»؛ ده‌نمكي بازهم ركورددار شد!
باني‌فيلم آنلاين: گروه سينماي ايران - فيلم «رسوايي» ساخته مسعود ده‌نمكي با 5/2 ميليارد تومان فروش در تهران توانست ركورد فروش اخراجي‌هاي 3 را بشكند. اين فيلم در شهرستان‌ها نيز با فروش 5/2 ميلياردي در پايان هفته هشتم نمايش به رقم حيرت‌آور مجموع فروش 5 ميليارد توماني دست يافت.

 

به گزارش خبرنگار «باني فيلم» اين در حالي است كه «رسوايي» برخلاف ساخته‌هاي پيشين ده‌نمكي از تبليغات ميداني و پخش تيزرهاي تلويزيوني گسترده‌اي برخوردار نبوده است. از ويژگي‌هاي فروش اين فيلم بايد به اين نكته اشاره كرد كه «رسوايي» با از دست دادن سر گروه سينمايي‌اش در تهران در آغاز هفته نهم اكران، با پيش‌بيني فروش هفتگي 200 ميليون توماني، حداقل تا هفته دهم در تهران روي پرده خواهد ماند. اين در شرايطي است كه فروش اين فيلم در شهرستان‌ها، باعث شگفتي كارشناسان شده و پيش‌بيني مي‌شود اكران «رسوايي» تا پايان خرداد ماه بر پرده سينماهاي شهرستان ادامه داشته باشد.اگر پيش‌بيني‌ها (با احتساب حد نصاب فروش فعلي اين فيلم) درست از آب درآيد، رسيدن به فروش 6 ميليارد توماني براي اين فيلم دور از دسترس نيست.در كارنامه سينمايي ده‌نمكي، فيلم اخراجي‌هاي 2 با فروش 5/8 ميليارد تومان بالاترين ميزان فروش و ركورد دست‌نيافتني در تاريخ سينماي ايران را در دست دارد و رسوايي، با فروش فعلي و پيش‌بيني دستيابي به فروش 6 ميليارد توماني به عنوان دومين فيلم پر فروش تاريخ سينماي ايران دست خواهد يافت. نكته جالب توجه اينكه برخلاف سري فيلم‌هاي اخراجي‌ها، كه مضموني طنزآميز داشتند، رسوايي با نگاهي جدي به جايگاه روحانيت در اجتماع، به طرح مضامين ديني و عرفاني مي‌پردازد.



ارسال توسط کاربر

گزارشی از برنامه تلویزیونی «هفت»/

ده‌نمکی: روحانی «رسوایی» مولفه‌های سخنان رهبری در مورد روحانیت را داشت

مسعود ده نمکی سینماپرس-گروه تلویزیون/ برنامه سینمایی «هفت» شب گذشته با اجرای محمود گبرلو میهمان سیامک اطلسی بازیگر و دوبلور پیشکسوت سینما و تلویزیون بود و بعد از آن مسعود ده نمکی و حسین معززی نیا پیرامون شخصیت روحانی در فیلم «رسوایی» به گفت و گو پرداختند.

به گزارش خبرنگار سینماپرس در این برنامه سيامك اطلسي مهمان ويژه «هفت» و نقد و بررسي فيلم سينمايي رسوايي با حضور مسعود ده‌نمكي کارگردان فیلم؛ رامين شريف‌زاده، حسين معززي‌نيا و حجت‌الاسلام كريمان مجد منتقدان فیلم انجام شد.

 

اطلسی در ابتدای سخن به نحوه حضورش در عرصه بازیگری اشاره کرد و گفت: دوبله یکی از فیلم های آقای رهبر را انجام می‌دادم که گفت اطلسی فیلم بازی نمی کنی. مرا دعوت کرد و برای تست رفتیم و آقای خانی (فیلمبردار)  از من تست گرفت. من پشت میز صابر رهبر و پشت به دوربین نشستم و زمانی که صدای دوربین را شنیدم گوشی تلفن را برداشتم و با عصبانیت روبه خانی صحبت کردم و رهبر کات کرد و پس از آن «مردان خشن» را کار کردم.

 

حضور جوانان در دوبله

 

 وی در ادامه گفت: دوبله را از سال 42 شروع کردم در واقع از تاسیس سندیکای گویندگان وارد شدم. دوبله برای من یک کلاس درس بود. هرچه دارم از کار در دوبله دارم، از دوبله وارد سینما شدم. دوبله در ایران مقام اول در دنیا دارد اما متاسفانه فیلم خوب نداریم که دوبله کنیم. یکی از کارهای به یادماندنی من فیلم محمد رسول الله بود که نقش زبیر را دوبله کردم و خدا را شکر نقش درآمد.

 

اطلسی گفت: صدای سر صحنه کاملا جا افتاده است و سریال‌ها و فیلم هایی را دوبله می کنیم که کیفیت خیلی خوبی ندارند. فیلم کم است و دستمزدها افزایش نیافته است.

 

اطلسی در ادامه گفت: از طرف انجمن نامه نوشته شد تا به گویندگان بالای 60 سال مبلغی به عنوان سپاس اهداء شود. لیست اول پرداخت شد اما لیست بعدی پرداخت نشد و متاسفانه مدیران تلویزیون توجه به این عزیزان که در سرما و گرما با عشق کار خود را دنبال می کنند نکردند.

 

وی درباره حضور جوانان در عرصه دوبله گفت: بیش از 150 جوان کار دوبله انجام می دهند. جوان ها خوب کار می کنند ولی فیلم خوب نیست که بتوانند خودشان را نشان بدهند.

 

اطلسی درباره «آنسوی آتش» و حضورش در آن فیلم گفت: در اوج جنگ بود که رفتیم اهواز و کار را شروع کردیم. زمانی که هواپیماهای عراقی مرتب موشک می زدند ما در روستا  اسکان پیدا کردیم و این قدر شرایط بحرانی بود که با برداشت اول کارگردان قبول می کرد و  فیلم ماندنی شد به عقیده خودم بهترین فیلم هایم «آنسوی آتش» و «دوران سربی»است.

 

وی درباره فعالیتش در حوزه کارگردانی گفت: با آقای پوراحمد کار کردم دوست داشتم از ایشان یاد بگیرم. یک سریال 4 یا 5 قسمتی بود که با اطلاع و رضایت ایشان دو قسمت به آن با اضافه کردیم و در آن کار عنوان من در تیتراژ دستیار بود. در آن دوران برای دریافت پروانه ساخت باید دو دستیاری در کارنامه کاری داشتیم. من فیلمنامه و مدارک دو دستیاری را بردم و مجوز گرفتم. فیلم «مشت» را ساختم که خوب فروخت و من شراکت کردم. «سفر پرماجرا» را هم شریک بودم و به همین دلیل توانستم تهیه کننده شوم و «راز شب بارانی» را  تهیه و کارگردانی کردم.

 

بازیگر «مختارنامه» گفت: متاسفانه امروزه بخش خصوصی کمتر فیلم می سازد و کارگردانان بیکار هستند. بیکاری در سینما بیداد می کند. تنها فیلم های دولتی ساخته می شود. بدنه سینما از معضل بیکاری رنج می برد. .مسئولین ارشاد باید نظارت کنند تا از عواملی در فیلم ها استفاده شود که عضو صنوف باشند.

 

وی درباره کارهای اخیر خود گفت: سال گذشته فیلم قاسمی جامی و رضا اعظمیان ( دلتنگی های عاشقانه) را کار کردم. در سریال معمای شاه به کارگردانی ورزی بازی می کنم و نقش شاپور بختیار را برعهده دارم.

 

هفت و «رسوایی» ده نمکی

 

در ادامه برنامه تلویزیونی «هفت»، منتقدین و کارشناسان به نقد و بررسی فیلم سینمایی «رسوایی» با حضور مسعود ده نمکی، رامین شریف زاده ، حسین معززی‌نیا و حجت الاسلام کریمان مجد پرداختند.

 

در ابتدا ده نمکی به میزان مخاطب و فروش فیلم اشاره کرد و گفت:خوشحالم که فیلم 5 میلیارد تومان فروش داشته و فیلمی که زبان طنز ندارد و تبلیغات زیادی هم برای آن انجام نشده توانسته با مخاطب ارتباط برقرار کند. ما در مشهد روزانه فروش 16 میلیون تومانی را تجربه کردیم و از این بابت به آن اشاره می کنم که  مردم در شهر مذهبی از فیلم استقبال کردند  و نشان داد استقبال مردم منحصر به یک ژانر طنز استقبال مخاطب نیست.

 

رامین شریف زاده با اشاره ای به روند سینما بعد از انقلاب گفت: اعتقاد دارم سینما یک رسانه است و ماهیت یک رسانه پیام رسانی است. در سالهای اول انقلاب فیلم های شعارزده درباره ساواک و رژیم شاهنشاهی ساخته شد که پختگی لازم را نداشت. آقای مخملباف توبه نصوح را ساخت بعدها خودش گفت فیلم نبود بلکه یک بیانیه بود. اما بعد از آن از سال 60 به سمت تثبیت رفتیم و از شعارزدگی دور شدیم اما هنوز سینما معنای واقعی خودش را نداشت.

 

وی اضافه کرد: درسالهای میانی دهه 60 فارابی قوانین و مقرراتی اعمال کرد که از آن سال سینما به سمت ساخت فیلم‌های سفارشی و سینمای گلخانه ای رفتیم. انبوه فیلمهای سفارشی که مردم پسند نبود ، البته فیلم هایی هم ساخته می شد که مورد توجه مردم بود. بعد از جنگ و در دوران سازندگی فیلم ها به سمت تجملگرایی بود و قالب را شکست و فضای جدیدی را ترسیم کرد اما به نوعی باورها و اعتقادات و نیازها مردم را پاسخگو نبود.

 

وی در ادامه گفت: از سال 72 تا سال 76  فیلم های توقیفی زیاد شد با حضور دولت اصلاحات درب ها باز شد و فیلم هایی با شعارهای سیاسی و بیانیه های سیاسی مثل اعتراض و متولد ماه مهر در آن فضا ساخته شد. از سال 83 فیلم هایی با مفاهیم اجتماعی و منطبق با نیاز مردم ساخته شد و  فیلم های مختلف ده نمکی که از جنس خود مردم بود. مردم باورهای خود را در سینما دیدند که این نوع فیلمسازی که مختص آقای ده نمکی نیست تعدادی از فیلمسازان به این صورت فیلم می سازند حاصل فضای  آرامش در سینما است که  به جای موضع گیری تند به سمت نیازهای عاطفی، اجتماعی و اخلاق رفتند.

 

معززی نیا: فیلم های ده نمکی مضمون محور است

 

در ادامه حسین معززی نیا منتقد درباره فرم فیلم «رسوایی» گفت: درباره فیلم های آقای ده‌نمکی نقد موضوعیت ندارد. نقد فیلم با شکل شناخته شده اش کارکرد درباره فیلم ندارد. تحلیل فرم و محتوا بحث مهمی است. اما در مورد آثار آقای ده‌نمکی شکلی از بیان مضامینی است که مورد علاقه‌اش است البته سلیقه واحدی را از مقالاتی که می نوشتند تا بعدها مجلات و فیلم ها و مستندها دنبال کردند و یک نوع نگاه است. فیلم های ایشان مضمون محور و محتوا محور است.

 

وی در ادامه توضیح داد: ایشان احساس می کند چه مضمونی باید بیان شود و از اهمیت برخوردار است و اجتماع نیاز دارد و کدام قشر از سیاستمداران باید به آنها پرداخته شود و براساس مضمون، داستانش شکل می گیرد. بر این اساس فیلم فاصله می گیرد از منطق ضروری درام نویسی و به سمت اثری می رود که مضمون را به هر قیمت بیان می کند چون از جنس مردم می آید و همانگونه که در کوچه و بازار با هم ارتباط دارند داستان نوشته می شود برای مردم قابل فهم و قابل لمس می شود و با آن درگیر می شوند.

 

معززی نیا گفت: کارهای آقای ده‌نمکی  یک شکل از فیلمسازی است . سلیقه درام نویسی ایشان است نمی توانیم بگوییم غلط است چیزی جز مضمون نیست  و مضمون را به فیلم  تسری می دهد. همانگونه که در اخراجی ها3 صرفا بیانیه بود درباره آنچه که در انتخابات رخ داده است

 

در ادامه نقد و بررسی فیلم «رسوایی» حجت الاسلام کریمان مجد به روحانی فیلم اشاره کردو گفت: روحانی فیلم سه مشخصه دارد کارکردن در نیمه های شب که طعنه به تامین معاش روحانیون است. حاج یوسف غیب گویی می کند شاید برخی بگویند تیزهوشی است اما اشارات فیلم فارغ از تیزهوشی است. شاخصه سوم عدم از استفاده از هدایای مراسمات اهل بیت است. شاید کارگردان مقابله با نفس را دلیل کار کردن فرار از شهرت طلبی بداند باید مقطعی برای آن در نظر می گرفت. اما کارکردن حاج یوسف همیشگی است وبا نشان دادن کار کردن این روحانی مخاطب را از فضای روحانیون و نظام تشیع فاصله می گیرد با این کار مخاطب روحانی مسجد را با روحانی فیلم مقایسه کند نسبت به  روحانیون بدبین می شود.

 

روحانیت در قاب فیلم های ده نمکی

 

مسعود ده نمکی در پاسخ به انتقاداتش از سوی منتقدین گفت: سینما تعریف دارد برای این که به منتقدین پاسخگو باشم مجبورم قواعد آن را مطالعه کنم. فیلمنامه مشخصه هایی دارند که می توان راجع به آن ها بحث کرد. در کتاب های دانشگاه که شما آن ها را تدریس می‌کنید گفته می شود به تعداد فیلم هایی که ساخته شده ژانر وجود دارد. سینما را به صرف سینما نگاه نمی کنم به یک ظرف مناسب برای طرح بسیاری از مفاهیم عمیق به آن می نگرم. خالقان این هنر صنعت هم  از آن برای انتقال مفاهیم معنوی، سرگرمی، سیاسی و... را از پتانسیل استفاده کنند. چه از منظر سینمایی چه از منظر دینی معتقدم بلاغت  شیوایی و به  آسانی سخن بر زبان جاری کردن است به گونه ای که  مردم بفهمند برای من فهمیدن مردم الگو است. منتقد آنچه می گوید  وحی منزل نیست و معتقدم فیلم هم بی اشکال نیست.

 

وی درادامه گفت: اگر روحانی ارایه می دهم روحانی است که مولفه های سخنان رهبری در آن وجود داشته باشد. ایشان گفتند روحانی ذی طلبگی را حفظ کند. در گذشته روحانی به مردم سرکشی می کرد که امروزه قابل باور نیست . حاج یوسف شب کار می کند اصلا نقطه عار نیست. روحانیت تا تن به سختی و معیشت ندهد مراحل سلوک را پیدا نمی کند. کارکردن حاج یوسف به مقوله عرفان بازمی‌گردد . من با شناخت عمیق از روحانیت و شناخت از عرفان فیلم را ساختم.

 

رامین شریف زاده در ادامه بحث گفت: فیلم هایی که پسوند معنا دارند باید سه خصیصه در آنها جست و جو کرد. ابتدا هدف فیلمساز از ساخت فیلم، نکته دوم مکانیزم کارگردان برای ساخت و در نهایت پرداختن به جزئیات . از پرداختن به جزئیات از هدف فیلم نباید غافل شد. در فیلم بحث بر سر این نیست که روحانی بتواند غیب گوی کند یا خیر. ایشان می خواهد فراتر از این صحبت کند. در چارچوب فقه همه چیز خلاصه نمی شود با باید و نباید فقه به سرانجام نمی رسیم . عقل و عشق باید کمک کند. بایدها و نبایدها در جامعه پررنگ شده است.

 

وی در ادامه گفت: حاج یوسف با طلبه ها به  بحث می نشیند . اما جایی که قرار است جامعه را اصلاح کند باید بداند چگونه با یک خانم برخورد کند. برای باورپذیر شدن تنها بایدها و نبایدها نیست باید با عقل همراه شود. از زاویه محبت به سمت اصلاح می رود.

 

ده‌نمکی ادامه داد: حاج یوسف در بوته امتحان قرار می گیرد و امتحانش در گروی آبرویش است. باید از پتانسیل سینما استفاده کرد. ما روحانیونی چون سید قوام، ابوترابی  و... را داریم اما بهره لازم از این مفاهیم نمی بریم درحالی که غرب از کمترین داشته هایش بیشترین بهره ها می برد .

 

حجت الاسلام کریمان مجد در ادامه به کرامت حاج یوسف اشاره کرد و گفت: نشانه هایی از روحانی محبوب را به مردم نشان می دهید او صاحب کرامت است و نکته مثبتی است اما آیا هدف رسیدن به کرامت است.

 

ده‌نمکی پاسخ گفت:ما باید اصل تعمیم را از سینما و سطح جامعه دور کنیم . من در فیلم ترازی از روحانیت رانشان دادم که منافات با آموزهای دینی نداریم . وقتی با زهد و پرهیزکاری صاحب کرامت شود بد نیست نشان بدهیم که یکی از نقاط مثبت روحانیون است. مردم  بعد از اشتباه شان درباره حاج یوسف پشت سر روحانی به نماز می ایستند و از  زود قضاوت کردن خود شرمنده می شوند.

 

حجت الاسلام کریمان مجد در ادامه گفت: روحانی فیلم با تمام فضلش از سخنرانی و منبر اهل بیت  وجهی دریافت  نمی‌کند درحالی که روحانی توصیه شده است که نان و نمک را از روضه امام حسین کسب کند و این روحانی رزقش را از منبر و روضه دریافت نمی کند به عقیده من شما روحانی را به درستی نشناختید. کاری که اولاست و ارزش است را حاج یوسف انجام نمی دهد و در روحانی شما تضاد دیده می شود.

 

ده نمکی در پاسخ به حجت الاسلام کریمان مجد گفت: ما در جامعه امروز زندگی می کنیم و باید با زبان مردم سخن بگوییم در شرایط امروز در سینما فیلمی ساخته شده که  روحانی شخصیت مثبت آن است و آبروی خود را در گرو راهنمایی و کمک به یک دختر هزینه می کند و در بوته امتحان قرار می گیرد . آفات شهرت را طرح می کند، زود قضاوت کردن را نفی می کند. من این فضاها را به خوبی می شناسم و با شناخت از روحانی فیلم را ساختم. فیلم قصه برصیصای زاهد نیست.




ارسال توسط کاربر

خبرگزاری قرانی ایکنا و رسوایی:کینه هایی به جای نقد

حب و بغض‌هايی كه جای نقد را گرفته‌‌اند/ انتقاد از «رسوايی» با طرح عنوان فيلمفارسی

گروه هنر: نقدنويسی در سينمای جهان به عنوان رويكردی آكادميك مطرح است اما متاسفانه در سينمای كشورمان تنها محلی برای سلايق شخصی است كه در آن اصول سينمايی كمتر نقش دارد.

اكبر عبدی در نمايی از «رسوايی»

سينما هنری است كه امروز تمامی جامعه مخاطبش است. اين هنر جدا از طرفداران و عواملی كه دارد، بخشی را هم به عنوان منتقد، مخاطب خود می‌بيند كه گاه از راه آن ارتزاق يا فعاليت حرفه‌ای می‌كنند.

اين مطلب نيز مربوط به بحث نقد در سينماست كه به شدت در مجلات و روزنامه‌های سينمايی باب شده است، ولی متاسفانه كمتر نگاه منسجم و علمی به آن می‌شود. در حقيقت می‌توان گفت كه تنها سلايق و علاقه‌های شخصی نسبت به يك اثر سينمايی است كه رويكرد منتقد را در مطلبش مشخص می‌كند.

گفته خود را اين گونه تشريح می‌كنم؛ ممكن است فيلمی ساخته شود كه چندين منتقد در جلسه‌ای به بحث پيرامون آن بپردازند، اما در اين دست جلسات كمتر می‌بينيم كه به جزء جزء مسائل تكنيكی به خوبی پرداخته شود، به همين دليل عموما بحث‌ها درباره مضمون و اينكه منتقد داستان را دوست نداشته، اختصاص می‌يابد.

مثال روشن در اين عرصه، جلسه نقد و بررسی فيلم «رسوايی» در سالن بصيرت لانه جاسوسی بود. در اين برنامه ناصر هاشم‌زاده (فيلمنامه‌نويس)، سيد‌محمد حسينی (منتقد) و حجت‌الاسلام والمسلمين معتمدی (كارشناس فرهنگی) حضور داشتند. افرادی كه با كمال احترام به آنها، تنها درباره خوشايندهای خود سخن گفتند، اما نقدی علمی از آنها نشنيديم. برای مثال هاشم‌زاده سعی می‌كرد با كلمه فيلمفارسی فيلم را تحقير كند؛ كلمه‌ای كه متاسفانه برای تمسخر برخی از آثار استفاده می‌شود و نام فارسی را يدك می‌كشد.

اينكه چگونه و توسط چه كسانی اين كلمه وارد سينمای ما شده، بحث ديگری است، اما همه كسانی كه سينما را خوب می‌شناسند، می‌دانند كه آنها از دهه 40 هميشه مدعی سينمای روشنفكری بوده‌اند، اما هيچ گاه در عمل برای تحقق خواسته‌ی خود قدمی برنداشته‌اند و نكته جالب نيز اين است كه دائما اين كم كاری را به دوش ديگران می‌اندازد.

در اين جلسه نقد درباره اينكه فيلم به لحاظ تكنيكی از ميزانسن گرفته تا دكوپاژ و بخش‌های فنی چه ويژگی‌هايی داشته، چيزی نشيديم و تنها بر اين تاكيد می‌شد كه اين فيلم به دليل فيلمفارسی بودن توانسته بفروشد، در صورتی كه اگر اين افراد كمی كينه و بغض خود را كنار می‌گذاشتند می‌ديدند كه بسياری از فيلم‌های سخيف كه هر روز به اسم طنز در سينما توليد می‌شود، فروشی بسيار پايين دارند، در صورتی كه اگر گفته آنها درست بود بايد فيلم‌هايی چون «رژيم طلايی»، «افراطی‌ها»، «از ما بهترون»، «دزدان خيابان جردن» و ... فروش‌های نجومی داشتند.

 نگاه متفاوت به روحانيت
در «رسوايی» تصوير شده كه روحانی فيلم كه نقشش را اكبر عبدی به خوبی ايفا كرده، شب‌ها باربری می‌كند. اين عمل به مذاق برخی روحانيون همانند حجت‌الاسلام معتمدی خوش نيامده، اما نكته قابل توجه اينجاست، آيا واقعا در اين قشر نيستند افرادی كه اينگونه زندگی كنند؟

مطلب ديگر اينكه در «رسوايی» تصوير شده كه روحانی فيلم كه نقشش را اكبر عبدی به خوبی ايفا كرده، شب‌ها باربری می‌كند. اين عمل به مذاق برخی روحانيون همانند حجت‌الاسلام معتمدی خوش نيامده، اما نكته قابل توجه اينجاست، آيا واقعا در اين قشر نيستند افرادی كه اينگونه زندگی كنند؟ مسلما جواب مثبت است، پس فيلمساز حق دارد برای بيان قصه‌اش آن تعداد محدود از روحانيت را كه اين گونه زندگی می‌كنند، محور فيلم خود قرار دهد.

گفته‌های فوق تنها درباره «رسوايی» صدق نمی‌كند، زيرا فيلم‌های ديگری چون؛ «حوض نقاشی»، «بوسيدن روی ماه» و ... هم آماج چنين حملات غيرسينمايی قرار می‌گيرند. اين وضعيت نيز تا زمانی كه حوزه نقد به عنوان يك حرفه مشخص شكل نيابد برطرف نخواهد شد، چون در وضعيت موجود هر خبرنگار يا مخاطبی كه سواد سينمايی ندارد به خود اجازه می‌دهد كه قلم به دست گيرد و سليقه خود را به اسم نقد! در نشريه‌های مرتبط به خود كار كند.

به قلم: داود كنشلو




ارسال توسط کاربر

11851_513838618652697_388560762_n 257673_604

دو عکس جدید از تست گریم الناز شاکردوست

فیلم سینمایی آتش بازی به کارگردانی بهمن گودرزی و تهیه کنندگی مرتضی شایسته و بازی امین حیایی و الناز شاکردوست کلید می خورد

 

فيلم بهمن گودرزي هفته آينده كليد مي‌خورد
شاكردوست به «آتيش بازي» رسيد
باني‌فيلم آنلاين: الناز شاكردوست به جمع بازيگران فيلم سينمايي «آتيش بازي» پيوست.

 

به گزارش «باني فيلم»، پيش توليد اين فيلم به كارگرداني بهمن گودرزي و تهيه‌كنندگي مرتضي شايسته مدتي است كه آغاز شده و به تازگي الناز شاكردوست براي ايفاي نقش اصلي زن با دست‌اندركاران فيلم قرارداد بسته است. شاكردوست اين روزها فيلم «رسوايي» را روي پرده سينماها دارد و «آتيش بازي» جديدترين تجربه سينمايي او بعد از همكاري با مسعود ده‌نمكي است. پيش از اين حضور امين حيايي در «آتيش بازي» قطعي شده بود. به گفته محمد شايسته مديرتوليد اين فيلم، طي روزهاي آينده چند بازيگر ديگر به اين فهرست اضافه مي‌شوند تا طبق برنامه‌ريزي انجام شده «آتيش بازي» 10 روز ديگر در تهران كليد بخورد. فيلمنامه اين فيلم كمدي را آرش قادري نوشته و در خلاصه داستان آمده است: قديمي‌ها مي‌گن: طرف اونقدر شير داغ دهنشو سوزونده، موقعي كه مي‌خواد دوغ بخوره فوتش مي‌كنه! حالا اين شده حكايت آدماي «آتيش بازي». يا اين قدر تخته‌گاز مي‌رن كه ياتاقان مي‌زنن يا اونقدر احتياط رو رعايت مي‌كنن كه از اونور بوم مي‌افتن...
تمام صحنه‌هاي اين فيلم در تهران فيلمبرداري مي‌شود و مرتضي غفوري مديريت فيلمبرداري را بر عهده دارد. پروانه ساخت «آتيش بازي» سال گذشته از سوي اداره نظارت و ارزشيابي وزارت ارشاد صادر شد.
 



ارسال توسط کاربر

(بسم الله الرحمن الرحیم)
اعطای جایزۀ اسکار به جدایی نادر از سیمین بعضی از هموطنانمان را خرسند کرد و برخی را نیز غضبناک. لکن امسال جایزه اسکاری که به آرگو داده شد تأسف همۀ ایرانیان را برانگیخت. زیرا در این فیلم مردم ایران بسیار غیرواقعی تصویر شده‌اند‌ و همچنین وقایع تاریخی آن نیز بسیار تحریف‌شده است خصوصاً که غیرهنری و سیاسی بودن اعطای جایزه نیز قابل کتمان نیست. اما عجیب اینجاست که در این میانه، برخی از دوستان نتوانستند خرسندی خود را کتمان کنند. زیرا اکنون دلیل بهتری به دست آورده‌اند تا مدعی شوند فیلم جدایی نادر از سیمین نیز یک فیلم سیاسی بوده و به همین علت است که جایزه اسکار به آن تعلق گرفته. در این مقال قصد داریم تا نظرگاه این دوستان را نقد کنیم و بگوییم آنچه را که یک سال قبل از گفتن آن امتناع ورزیدیم.
 

پس از اینکه جایزۀ اسکارِ بهترین فیلم در سال 2012 به آرگو داده شد برخی از دوستان فرصت را غنیمت جسته، ناسزاگویی‌های سال گذشته خود به فیلم جدایی نادر از سیمین را تکرار کردند و هر دو فیلم را با یک چوب رانده، مدعی شدند پیام این دو اثر را می‌توان در این جمله خلاصه کرد: «ایران کشور بدی است که باید از آن فرار کرد». این تحلیل در برنامۀ هفت توسط رئیس سابق بنیاد سینمایی فارابی که قشر وسیعی از این تفکر را رهبری می‌کند در روز جمعه یازدهم اسفند مطرح شد.

شباهت های "آرگو" با "جدایی نادر از سیمین"


برای نشان دادن بطلان این نظریه نخست باید عیار واقعی این دو فیلم را سنجید، و این همان چیزی است که این دوستان در کمال تأسف از آن عاجز هستند. زیرا با اینکه خود را در جبهۀ اسلام و انقلاب می‌بینند متأسفانه ملاک و معیار صحیحی از حق در دست آنها نیست. مثلاً اگر شما در حضور ایشان محتوای آیه‌ای از قرآن یا جمله‌ای از احادیث معصومین را بدون ذکر منبع بر زبان آورید چه بسا که آن را منکر شوند و حتی شاید شما را نصیحت کنند که از این عقاید خرافی خود دست بردارید. چیزی که آنها احتمالاً می‌شناسند اساطیر یونان و خدایان کوه المپ است که در تمام سخنرانی‌هایشان گریزی به آن می‌زنند حتی اگر به مناسبت سالگرد شهادت سید مرتضی آوینی به سخنرانی دعوت شده باشند. و عجیب نیست اگر خبر دهیم که ایشان در همان زمان که سید مرتضی سردبیر ماهنامۀ سوره بود نه‌تنها تجلی نور حکمت آن عزیز در آن جریدة وزین را نمی‌دیدند بلکه برایش نامۀ نصیحت‌آمیز هم می‌نوشتند. بگذریم و از سخن اصلی خود دور نیفتیم.

بعد از دیدن فیلم جدایی نادر در جشنواره بیست‌ونهم فیلم فجر، در خاطرم گذشت که بهترین فیلم تمام عمرم را تماشا کرده‌ام. آن شب نه تنها فیلم دیگری ندیدم بلکه می‌خواستم روزهای بعد هم به سالن برج میلاد نیایم. جدا از تکنیک و فیلمنامۀ عالی فیلم، مضمون آن نیز بسیار حیرت‌انگیز بود. یک دلیل محتوایی‌اش این بود که برخی از آنچه را که بنده ضمن مقالات خود در خصوص ظهور فمینیسم در قوانین موضوعة کشورمان و غلبۀ  این نحله در جامعه، آورده یا در دست تحقیق داشتم به درستی روایت می‌کرد.

موضوع فیلم جدایی نادر از سیمین بر خلاف آنچه این دوستان مطرح می‌کنند نه مهاجرت است و نه دروغگویی ایرانی‌ها. در واقع این فیلم به مسئله زن امروز پرداخته است، زنی که به سبب تحصیلات و طبقۀ اجتماعی بالاتری که نسبت به نسل قبلی یافته، دیگر حاضر نیست نقش سنتی خود را در خانواده ایفاء نماید و به این سبب مشکلاتی بر شوهر و خانواده تحمیل می‌کند. و این همان معضلی است که از حدود پنجاه سال قبل در جوامع غربی نهادینه شده و آنها خیلی عمیق‌تر با این مشکلات دست به گریبانند.

تغییر در موقعیت اجتماعی زن ایرانی

پنجاه سال قبل، هفتاد درصد از مردم ایران روستانشین بودند. زنان روستایی بسیاری از مایحتاج خانه مانند لباس، فرش و قالی، نان و سایر ارزاق را تولید می‌کردند. آنها در ضمن تربیت بچه‌های زیاد و رفت و روب خانه، در مزارع نیز به شوهرانشان مدد می‌رساندند و مطیع ایشان بودند. مردان نیز به کار‌های مهمی همچون کشاورزی و باغداری و دامداری اشتغال داشتند. با شیوع مدرنیسم و گسترش رفاه، تأمین آن مایحتاج خانه بر دوش شوهران افتاد. زنان امروز مدت‌ها است که لباس و حتی ظرف‌هایشان با ماشین‌های اتوماتیک شسته می‌شود ولی با این حال از کار کردن در خانه ابا دارند. به عنوان یک نمونۀ افراطی، باید به رفتار زنان فرانسوی اشاره کنم که مدت‌ها است خود را از غذا پختن فارغ کرده‌اند. لذا یکی از دغدغه‌های خانواده‌های فرانسوی آن شده است که رستوران مناسب خود را پیدا کنند. و البته همۀ اینها هزینه‌هایی است که بر دوش مردان بار می‌شود.


هرچند که عموم زنان ایرانی هنوز به این حد افراطی نرسیده‌اند اما همسران خود را در محذوریت‌های دیگری قرار می‌دهند که فقط مخصوص ایرانیان است. یک نمونه‌اش دریافت مهریه‌های نجومی است که برای وصول آن حتی شوهران را به زندان می‌افکنند. مجمع تشخیص مصلحت چند مصوبۀ مجلس را که شورای نگهبان به دلیل خلاف شرع بودن رد کرده بود، به تصویب رساند. سه نمونه از این مصوبات اینها است: گرفتن حق طلاق از شوهر و اعطای آن به دست قاضی، افزایش مدت حضانت مادر برای اولاد ذکور از دو سال به هفت سال و همچنین دریافت مهریه به نرخ روز. در یک اسفتاء که از حضرت امام خمینی(ره) صورت گرفته ایشان با تبدیل مهریه به نرخ روز مخالفت کرده‌اند.  بدین ترتیب ملاحظه می‌شود که مجمع تشخیص مصلحت عملاً آرزوی فمینست‌ها را به جای مصلحت جامعه نشانده است.

خلاصه اینکه زنان امروز به جای همراهی و معاونت شوهر، می‌خواهند رئیس آنها باشند. کسی نیست بپرسد آیا مردی که به خواستگاری زنی رفته به دنبال یافتن رئیسی برای خود بوده است، یا معاون و همراه؟ پایین آمدن آمار ازدواج و همجنس‌خواهی در غرب ریشه در همین واقعیت دارد. امروزه حق خود را از شوهر به عنوان مدیر خانواده طلب می‌کنند بدون اینکه تکلیف خود را انجام داده باشند یا او را به مدیریت خانواده قبول داشته باشند. مردان غربی، بیش از هر جای دیگری درد این مشکلات را چشیده‌اند و به همین جهت فیلم جدایی نادر از سیمین که واقعیت زنان مدرن و سنتی را به درستی و با یک فیلمنامه و کارگردانی خوب تصویر کرده، بر دل آنها می‌نشیند.
    

سیمین در فیلم جدایی نادر، شخصیت منفی است

سیمین معلم زبان است و ظاهراً قصد دارد به دنبال آمال خود، ایران را ترک کند اما شوهرش نادر راضی به همراهی او نیست. لذا می‌خواهد از وی جدا شود و در عوضِ بخشیدن مهریه حضانت دخترشان را نیز بگیرد. قاضی دادگاه این بهانه برای طلاق را نمی‌پذیرد و از کشورمان دفاع می‌کند. در دقیقه 62 فیلم، ترمه به مادرش خبر می‌دهد که پدر فهمید که ادعای خارجه رفتن تو دروغ بوده است. سیمین دخترش را ملامت می‌کند که چرا این موضوع را بر پدرش فاش کرده است. وقتی سیمین در دقیقه 85 از تهدید حجت برای فرزندشان حرف می‌زند نادر به طعنه می‌گوید: می‌خواهی زندگی‌مان را شبانه جمع کنیم و برویم خارج؟ سیمین جواب می‌دهد: گور بابای خارج!

    عجیب است که با این دلالات واضح، باز هم ایشان مدعی هستند که این فیلم در موضوع مهاجرت و فرار از ایران است. البته این دوستان دقت نکرده‌اند که سیمین در فیلم نقش مثبت ندارد و به قولی سینمایی‌ها «بدمن» است اما نه چندان واضح و گل‌درشت که غالباً در فیلم‌های دیگر دیده‌ایم. کارگردان واضحاً علیه یا له شخصیت‌ها موضع‌ نگرفته بلکه سعی وافر در واقع‌نمایی داشته است.


مشکل خانوادۀ نادر با رفتن سیمین شروع می‌شود و لذا است که ترمه مادرش را ملامت می‌کند که اگر تو خانه را ترک نکرده بودی امشب بابا در زندان نبود. ترمه در طول فیلم هیچگاه جانب مادرش را نگرفت و به درخواست‌های مکرر او نیز اعتنا نکرد و فقط یک شب به توصیۀ پدرش به نزد مادر رفت. شخصیت ترمه در فیلم بیانگر منظر کارگردان است. او با دقت تمام سعی دارد بفهمد چه کسی مقصر است. لذا حرف پدرش را باور کرد که قانون میان دانستن و ندانستن، مرزی قائل نیست. نادر به او گفته بود که «من گرچه می‌دانستم راضیه باردار است اما در لحظۀ بیرون کردن او متوجه بارداری‌اش نبودم. من به خاطر تو بود که دروغ گفتم. زیرا فکر کردم اگر سه سال بروم زندان، تو نزد چه کسی خواهی ماند. اکنون هم اگر تو بخواهی حقیقت را به دادگاه می‌گویم.» ترمه در قبال این سخن سکوت کرد و روز بعد به سؤال قاضی اینطور جواب گفت که من بودم که پدرم را از بارداری راضیه باخبر کردم. در صحنۀ بعد ترمه را در صندلی عقب اتومبیل پدرش می‌بینیم که بی‌صدا اشک می‌ریزد و احتمالاً برای این دروغ ناخواسته استغفار می‌کند. در انتها هم واضح شد که ذمۀ نادر اصولاً بری بوده و سقط جنین، ربطی به او نداشته است. 

با توجه به این موارد، واضح است که ترمه در دادگاه پایانی فیلم، پدرش را انتخاب خواهد کرد. او به درستی فهمید که پدرش سهواً خطا کرده اما خطای مادرش که سرمنشأ تمام مشکلات خانواده گشته، عمدی است. اما این دوستان به گزاف مدعی هستند که سیمین در این فیلم قهرمان قصه است و ترمه نیز در انتها مادرش را انتخاب خواهد کرد! در حالیکه واضحاً این فیلم مدافع سنت‌ها است و ما در ضمن آن با نادر که از پدرش نگهداری می‌کند قرابت بیشتری احساس می‌کنیم.


فیلمساز برای آنکه ما چهرۀ بهتری از زن سنتی ببینیم راضیه را به قصه وارد کرده است، یک زن چادری که دومین فرزند خود را باردار است و به سبب بی‌کار شدن شوهرش به خانۀ نادر آمده تا نظافت منزل و پرستاری پدر او را بر عهده بگیرد، کارهایی که قاعدتاً سیمین باید انجام می‌داد. تصویری که فیلم از این خانوادۀ سنتی می‌دهد تمجید عملی از آنها است. انتخاب شهاب حسینی و ساره بیات برای این نقش‌ها نیز مؤید این ادعا است. فیلم بر حلال‌خوری این خانواده تأکید فوق العاده می‌کند. راضیه به درستی عقیده دارد که مال حرام در نسل انسان اثر سوء می‌گذارد و لذا به سیمین تأکید می‌کند که شما نباید دیه را به شوهرم بپردازید. سیمین در جواب او می‌توانست بگوید: «چون جنین شما در حین مراقبت از پدر شوهرم، سقط شده پس ما به پرداخت این مبلغ راضی هستیم.» اما او وقیحانه با راضیه عصبانیت کرد و علی‌رغم نهی اکید او، با شوهرش به خانۀ آنها رفت.

آن پول شبهه‌ناک به زندگی حجت و راضیه داخل نگشت و آنها همچنان در مشکلات مالی خود گرفتار ماندند. از سوی دیگر، در خانوادۀ نادر مشکلات به مراتب بزرگتری همچنان لاینحل باقی ماند؛ مشکلاتی از نوع روانی که به سبب عقاید سیمین که نمونه‌ای از زنان جامعة مدرن است پدید آمده‌اند، و لذا راه حلی برای آن دیده نمی‌شود جز جدایی.
جدایی نادر از سیمین نه‌تنها سیاسی نیست بلکه در واقع اخلاقی‌ترین فیلم جشنواره بیست‌ونهم فجر بود، و اعتدال و انصاف کارگردان در بازنمایی صحیح شخصیت‌هایش می‌تواند درس‌آموز دیگران باشد (قابل توجه تهمینه میلانی و طرفدارانش که تماشاگر از همان ابتدای فیلم می‌فهمد که نظر کارگردان با کدام شخص است و چه کسانی قرار است تمسخر شوند). جناب فرهادی شخصیت منفی سیمین را آنقدر با اعتدال معرفی کرده است که این دوستان به گزاف او را قهرمان قصه تصور کرده‌اند.
 

تحسین جشنواره‌های خارجی به چه معنا است؟

در نوروز 1390 اکران همزمان جدایی نادر و اخراجی‌ها 3 موجب شد که جناح سبز از فرهادی در مقابل ده‌نمکی حمایت کند. در حالیکه فیلم جدایی نه‌تنها سیاسی نیست بلکه بیشترین جوایز خود را از جشنواره فیلم فجر دریافت کرده است؛ جایزۀ بهترین فیلمنامه، کارگردانی، فیلمبرداری و صدابرداری و نیز دو دیپلم افتخار برای شهاب حسینی و ساره بیات، همچنانکه سیمرغ بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را نیز نصیب خود کرد. و البته حق این فیلم بیش از اینها بود. جدایی در 48 جشنوارۀ دیگر نیز شرکت کرد و توانست در آنها 59 جایزه بگیرد و نامزد دریافت 19 جایزۀ دیگر شود. و از جملۀ اینها، باید به جایزۀ اسکار برای بهترین فیلم خارجی زبان و همچنین نامزدی بهترین فیلمنامه سال 2011 اشاره کرد. و این کمترین کاری است که امریکایی‌ها با توجه به اقبال بلند این فیلم می‌توانستند برای آبروی هنری در جوایز اسکار صورت دهند.

اما بر این دوستان عزیز کرده وطنی چه رفته است که به مقابلۀ این فیلم برآمدند؟ آنها برای آنکه مدعی شوند فیلم جدایی اصولاً سیاسی بوده است به همین جوایز جشنواره‌ها استدلال کردند که مگر می‌شود کشور امریکا به فیلمی از جمهوری اسلامی ایران جایزه بدهد؟ چند پاسخ می‌توان به این پرسش داد. مثلاً می‌توان از ایشان که تحسین‌کنندة فیلم ملکوت آسمان/ رایدلی اسکات (2005) هستند اینطور پرسید که چرا کمپانی هالیوودی فوکس قرن بیستم بر چنین فیلمی سرمایه‌گذاری نموده، و یا چرا رایدلی اسکات که عداوت خود را با اسلام پنهان نمی‌کند آن را کارگردانی کرده است؟ آیا چرا شما از آقای طالب‌زاده درخواست کرده‌اید که یک قسمت از برنامة «راز» را به تحسین و تمجیدهای شما از این فیلم اختصاص دهد؟

در مراتب بعد می‌توان به نامزدی فیلم بچه‌های آسمان ساختۀ مجید مجیدی به عنوان بهترین فیلم خارجی زبان سال 1999 اشاره کرد، نامزدی‌ای که شادی هموطنانمان و دوستداران این فیلم را به دنبال داشت. (جناب مجیدی با این فیلم در شمار اعضای آکادمی اسکار درآمد، به طوریکه هر ساله رأی او را نیز دربارة فیلم‌ها اخذ می‌کنند.) آیا فیلم بچه‌های آسمان نیز سیاسی بود؟

باید از این دوستان پرسید وقتی که فیلم جدایی نادر را در جشنواره بیست‌ونهم فجر دیدید چه حکمی دربارۀ آن کردید؟ آیا منتظر ماندید تا ببینید بیگانگان دربارۀ آن چه می‌گویند تا تکلیف خود را بشناسید؟ یا بعد از آنکه به صلاح و خوبی این فیلم حکم کرده بودید با دریافت جوایز جشنواره‌ها، در قضاوت خود شک نموده به دشمنان این فیلم تبدیل شدید؟ و یا از همان اسفند 89 که جبهۀ سبز این فیلم را به نفع خود مصادره کرد رأی خود را در قبال این فیلم تغییر دادید؟ یا اصلاً از همان جشنوارۀ فجر به بدی این فیلم حکم کرده بودید؟ در صورت اخیر، باید دلایلی برای بدی این فیلم ارائه کرده باشید، که البته نکرده‌اید و جز با تکلّف بسیار نخواهید توانست.


چطور می‌شود پنجاه جشنوارۀ جهانی را با هم هماهنگ کرد تا به یک فیلم جایزه بدهند؟! جوایز فیلم جدایی نادر در مقولۀ سایر جوایز سینمای ایران از جشنواره‌های خارجی نمی‌گنجد که مثلاً به فیلمی از جعفر پناهی یا عباس کیارستمی در یکی دو جشنواره جایزه داده باشند. مخالفت مسعود فراستی با جدایی نادر نیز به سبب همین جشنواره‌ها بوده است. جناب فراستی در این وقت تماماً از کسوت منتقد سینما درآمده و با معیارهای ملی‌گرایی خود دربارۀ این فیلم حکم کرده‌ است. او نیز همان جملۀ سیمین برای مهاجرت را گرفته و چکش خود را بر سر فیلم کوبیده است. در اینجا، نه در جواب ایشان بلکه برای کسانی که کتاب خدا را می‌شناسند باید یادآوری کنم که خداوند حکیم بسیاری از اقوال کفرآمیز شیطان را در قرآن عیناً نقل فرموده است. واضح است که نقل یک سخن بد در یک کتاب یا فیلم به معنی تأیید آن نیست.

شما اگر شخصیت منفی سیمین را که همۀ مشکلات با او شروع می‌شود نفهمیده‌اید، پس باید در منتقد بودن خود شک کنید. از قضا حمایت جناب فراستی از فیلم اخراجی‌ها نیز به سبب همین ملی‌گرایی افراطی اوست و نه چیزی دیگر. لذا کسانی که داعیۀ اسلام و انقلاب دارند باید از اینکه ایشان را معیار یا دیده‌بان خود قرار دهند شدیداً حذر کنند. زیرا ممکن است آزمونی مانند فیلم «من مادر هستم» ساختۀ فریدون جیرانی ناگهان پیش آید که جناب فراستی به سبب رفاقت با کارگردان و یکی دو مسئلۀ حاشیه‌ای دیگر از آن حمایت کند، و دیگر حتی به دستور زبان سینما، فیلمنامه افتضاح، خطای دوربین روی دست، عدم باورپذیری و حتی ملی‌گرایی افراطی خود نیز کاری نداشته باشد.
 

آیا فیلم جدایی نادر، چهره‌ای منفی از ایران ارائه کرده است؟

پاسخ ما به این پرسش صد در صد منفی است. مشکلاتی که در خانوادۀ نادر دیده می‌شود همانطور که ترمه به مادرش گفت با رفتن سیمین از خانه پدید آمده است. سیمین نمایندۀ زن مدرن غربی است، او معلم زبان است، موهای رنگ‌کردۀ قرمزش حاکی از آن است که او به حجاب اعتقادی ندارد، پیانو می‌نوازد و آلبوم شجریان گوش می‌دهد، مصلحت خود را بر مصلحت خانواده مرجّح می‌دارد، دخترش را فقط برای خود می‌خواهد و به نیاز او به پدر توجه نمی‌کند، سیگار می‌کشد، در خانۀ خود آشپزی نمی‌کند (ولی در خانۀ مادرش احتمالاً مجبور است)، از پول شوهرش بی‌اجازه برمی‌دارد و بدین سبب راضیه را دچار مشکل می‌کند، بر خلاف نادر و حجت که سوگند بر کتاب مقدس (قرآن) را موجه می‌دانند و نیز راضیه که بر امامان شیعه سوگند خورد، او می‌گوید: «قسم یعنی چه؟» (سکانس آمدن حجت به مدرسه)، مادر سیمین که از نسل قبل است با دخترش همراهی ندارد و در عوض با نادر خوش‌رفتار است و برای او سند خانه‌اش را گرو می‌گذارد، سیمین گرچه تحصیل‌کرده است (برخی کتاب‌هایش را نیز قبل از رفتن با خودش می‌برد) اما از علمش فایده نمی‌برد و کار صحیح را انجام نمی‌دهد، و جزئیات دیگری که در فیلم بر این واقعیت دلالت دارند.

کارگردان به درستی نشان می‌دهد که مصایبی که این زن با افکار غربی برای خانوادۀ خود پیش آورده چطور دامن خانوادۀ سنتی حجت و راضیه را نیز می‌گیرد. جناب فرهادی همین مسئله را در فیلم چهارشنبه سوری نیز قبلاً به نوع خفیف‌تری مطرح کرده بود. زن مدرنی همچون مژده (هدیه تهرانی) که از زندگی‌اش احساس رضایت ندارد از چادر روح‌انگیز (ترانه علیدوستی) برای پوشش خود در وقتی که در کمین شوهرش نشسته استفاده کرد. این نظافتچی که با خرسندی به منزل آنها آمده بود تا انتهای شب به مصائب این زوج گرفتار بود و نهایتاً هم بدون چادر از خانۀ آنها بیرون آمد و به نزد نامزدش محبوبش رفت. فرهادی در هر دو فیلم به درستی نشان داده که طبقات فقیر راحت‌تر زندگی می‌کنند و خوشبخت نیز هستند.

نادر و راضیه هر دو سنتی و دیندار هستند. و عجیب نیست که از رقابت با یکدیگر دست می‌کشند، نادر از ادعا در خصوص مشکل جسمی‌ای که برای پدرش پیش آمده و راضیه از ادعا بر سقط جنینش. این مسئله نیز یکی از بزرگترین پیام‌های فیلم برای جوامع غربی است.

بگذارید مثالی بزنم. در فیلم تغییر مسیر (2002) Changing Lanes  که در ایران نخستین مرتبه از برنامۀ صد فیلم شبکۀ سوم سیما پخش شد، بن افلک و ساموئل ال. جکسن را می‌بینیم که به سبب تصادف ناخواسته‌ای که در بزرگراه پیش می‌آید در یک بازی الاکلنگ، از هم انتقام می‌گیرند و به اموال یکدیگر آسیب می‌رسانند. برای غربی‌ها که نمونۀ این فیلم‌ها را بسیار دیده‌اند و آن را در زندگی خود نیز لمس کرده‌اند فیلمی مثل جدایی با این رفتارهای گذشت‌آمیز راضیه و نادر بسیار عجیب است. متأسفانه دشمنان وطنی این فیلم، خود را در خصوص این مسائل و تصویر صحیحی که فیلم جدایی از خانوادۀ سنتی به دست می‌دهد تجاهل می‌کنند.
 

تصویر مخدوش ایران در فیلم آرگو

آرگو فقط بر موضوع فرار شش امریکایی از درب پشتی سفارت تمرکز کرده است و حتی در این خصوص نیز به واقعیت‌ها وفادار نیست. بن افلک در این فیلم فقط از بیست درصد وقایع استفاده برده و سعی کرده تا تاریخ را دوباره بنویسد. از جمله مسائلی که فیلم در خصوص آن دروغ می‌گوید شخصیت حضرت امام(ره) و نیز واقعیت مردم ایران است، همچنین رفتار مسالمت‌آمیز دانشجویان پیرو خط امام با جاسوسان امریکایی. مثلاً حضرت امام در 26 آبان 1358دستور کتبی داد که زنان و سیاهپوستان دستگیرشده به دلیل مظلومیتشان در جوامع غربی، فوراً به کشورشان برگردانده شوند، که روز بعد سیزده نفر بدین سبب آزاد شدند. اما شما در این فیلم از ابتدا هیچ سیاهپوستی در سفارت امریکا نمی‌بینید خصوصاً که رفتار ایرانی‌ها را با کارمندان زن سفارت، بد نشان می‌دهد.

خیلی جالب خواهد بود اگر بدانید 000ر48 از پنجاه هزار مستشار امریکایی که در ایران بودند به تدریج از 22 بهمن 1357 تا 13 آبان 1358 از طریق فرودگاه مهرآباد از ایران خارج شدند و کسی نیز مزاحم آنها نشد. حتی در روز 21 بهمن 1357 وقتی انقلابیون به فرماندهی محمد بروجردی (معروف به مسیح کردستان که بعدها در دفاع مقدس به شهادت رسید) یکی از مقرهای ارتش را تسخیر کردند بیست امریکایی را اسیر نمودند که به دستور حضرت امام خمینی(ره) آنها را همان شب به سفارت امریکا تحویل دادند. لذا این شش امریکایی که در فیلم بر ترس فوق العادة آنها تأکید می‌شود می‌توانستند بلیت بخرند و از ایران خارج شوند. بر خلاف آنچه که در فیلم نشان می‌دهد حتی گروگان‌های دستگیرشدة امریکایی ترس از مرگ نداشتند و مرحوم سید احمد خمینی سه نوبت از سوی امام به دیدار آنها آمده و به ایشان پیغام داده بود که شما در امان هستید و غرض ما آن است که دولت امریکا شاه جنایتکار را در عوض شما به ما پس دهد.

شباهت های "آرگو" با "جدایی نادر از سیمین"


فیلم آرگو امداد خداوند به دانشجویان ایرانی در خصوص احیاء کردن اسناد رشته‌شدۀ لانه جاسوسی که حیرت‌ همه را برانگیخت، علناً تمسخر کرده است زیرا آنها را به اطفال دبستانی سپرده که نهایت هنرشان این است که بتوانند یک عکس را تا اندازه‌ای کامل کنند. فیلم آرگو همچنین مردم ایران را بسیار ابله تصویر می‌کند و عجیب آن است که در عین حال هوش آنها را می‌ستاید و خوف خود را از قدرت ایشان کتمان نمی‌کند.

اگر امریکایی‌ها فقط چهرۀ غضبناک ما را دیده‌اند این مسئله نشان دهندۀ همان حقیقتی است که خداوند در قرآن خبر می‌دهد که رسول الله و یارانش را در تورات و انجیل مثال زده است. مطابق آیۀ 29 از سورۀ مبارکۀ فتح، آنها کافرانی هستند که فقط از «اشدّاء علی الکفار» نصیب برده‌اند و از رحمتی که میان مسلمانان است بی‌بهره مانده‌اند. مثالی که این آیه به آن اشاره می‌کند در سه انجیل  نخست مسیحی (متی، مرقس و لوقا) آمده است. در انجیل متی 13/ 31 از قول حضرت عیسی(ع) نقل است که مثال ملکوت خدا همچون دانۀ خردلی است که سریع رشد می‌کند و به زودی درخت تناوری می‌شود. این مثال به رشد سریع اسلام در صدر اول اشاره دارد. همچنین در تورات مذکور است که دین پیامبر موعود برای یهود، همچون شریعت آتشین است (تثنیه 33/ 2). و می‌دانیم که بهرۀ عموم یهودیان از قرآن و رحمت حضرت رسول الله(ص) شمشیر در دنیا و آتش در دوزخ شد و در این چهارده قرن فرزندان ایشان نیز به همان راه رفته و می‌روند.

در فیلم آرگو از سوی دیگر باید به شخصیت کن تیلور سفیر کانادا در ایران که به شش فراری از سفارت در منزلش پناه داد اشاره کرد. تیلور همین چند سال پیش رسماً فاش نمود که مأمور سازمان سیا بوده است و خبر این اعتراف حتی در سایت ویکی‌پدیا نیز منتشر شد.  اگر سفیر کانادا جاسوس باشد آیا از امریکایی‌ها که کودتای سال 1332 را در ایران راه انداختند ( عملیات آژاکس T.P. AJAX) و 25 سال دیگر از شاه حمایت کردند انتظار دارید که سفارتخانه‌اش با عرف قوانین بین‌المللی اداره شود و کارمندانش جاسوس نباشند؟ الحمدلله که خداوند قلوب دانشجویان را به درستی هدایت کرد و چیزی را که مهندس بازرگان و دولتش از فهم آن عاجز بودند از طریق ایشان و تأیید حضرت امام به ظهور رساند.  
    فیلم آرگو همچنین به بهترین نحو بر جعل سند توسط امریکایی‌ها تأکید می‌کند. ما مشابه این واقعه را قبلاً در فیلم اکسدوس (1960) ساختۀ اتو پره‌مینجر هم دیده‌ایم. در آنجا پل نیومن بدون اجازۀ انگلیسی‌ها که قیمومت فلسطین و قبرس را در اختیار دارند به  این جزیره می‌آید و با جعل سند یک کشتی حامل مهاجران یهودی را به فلسطین می‌برد.

واقعۀ گروگان‌گیری که توسط گروهی از دانشجویان به صورت خودجوش انجام شد تأیید امام خمینی(ره) را و استعفای دولت بازرگان را در پی داشت. این واقعه عملاً آبروی امریکا در دنیا و ابرقدرتی آن کشور را زیر سؤال برد. لذا آنها سعی کردند با عملیات پنجۀ عقاب در زمین چمن استادیوم شیرودی که مقابل سفارت است فرود آیند و گروگان‌ها را از سفارت ربوده، هلی‌برد کنند که به اذن خداوند قاهر واقعۀ طبس پیش آمد و هشت نظامی امریکایی کشته شده و یک هواپیما و چهار بالگرد نیز منهدم شد. نتیجه آنکه امریکا شاه را از کشورش بیرون راند و مرگ مشکوک او در مرداد 1359 در مصر باعث شد تا آنها برای آزادی گروگان‌هایشان، در الجزایر پای میز مذاکره با ایران بنشینند و 5ر2 میلیارد از دارایی‌های ایران را مسترد دارند و تعهد بدهند تا دیگر در امور ایران دخالت نکنند.
 

دوستان خاله خرسه

فیلم جدایی نادر از سیمین واضحاً دخلی به سیاست ندارد. آنهایی که می‌خواهند اهداف سیاسی از آن بیرون بکشند به جای توجه به متن، بر حاشیه تمرکز کرده و کارشان شبیه کسی است که در یک نمایشگاه نقاشی به قاب‌ها خیره می‌شود تا بلکه چیزی از آن بیرون بکشد تا در تفسیر اثر هنری به کار گیرد. این دوستان که در سال‌های 1386 و 1387 بنیاد سینمایی فارابی به ایشان سپرده بود از قضا بنیان فکر خود را بر حق و عدل نساخته‌اند‌ بلکه در عوض از همان سنین بیست سالگی برای خلایق خطابه کرده‌، از صراط انصاف و اعتدال دور افتاده‌اند و لذا نمی‌توانند نمایندۀ جامعۀ دیندار ما باشند. مثال ایشان همچون قاضی‌ای است که فقه و شریعت نمی‌داند و گاهی بالاجبار نگاهی به قانون مدنی و آیین دادرسی انداخته است و در وقت قضاوت جانب کسی را می‌گیرد که به نحوی از او خوشش آمده باشد، پس به وقت محاکمه سعی دارد نکته‌ای از طرف مقابل بگیرد و بر او مدعی شود. اینها همه بدان سبب است که قاضی علی الاطلاق به ایشان منصب قضاوت نداده است و لذا در این مسیر امدادشان نخواهد فرمود.

از این دوستان هیچ بعید نیست اگر دیدید که مثلاً از فیلم گام معلق لک‌لک (1991) To meteoro vima tou pelargou ساختۀ تئو آنجلوپولوس تمجید کنند و جدایی نادر از سیمین را به حضیض ببرند و تفاسیری از آن بیرون بکشند که نه تنها به ذهن کارگردانش بلکه به عقل جن هم نرسیده است. مثلاً مقایسه کنید که چطور فیلم آرگو را جشنواره‌های امریکایی حلوا حلوا کردند اما فیلم جدایی نادر را جشنواره‌های بسیاری در شرق و غرب عالم. امتیاز فیلم جدایی نادر در سایت IMDb  5ر8 از 10 است و  فعلاً رتبة 106 از 250 فیلم برتر تاریخ سینما به انتخاب مخاطبان دارا است. در سایت متاکریتیک 41 نفر از منتقدان به این فیلم رأی داده‌اند که نتیجة آرای ایشان 95 از 100 بوده است.

یکی از دلایل اعطای جایزه به آرگو را می‌توان موضع انفعالی امریکایی‌ها تلقی کرد که سعی در جبران جایزه سال گذشته به فیلم جدایی نادر کرده‌اند. و این کار از سوی دشمنان کینه‌توز امریکایی صورت گرفته که در رأس آنها کاخ سفید قرار دارد که حالا دیگر فاش شده که بر روی فیلم آرگو سرمایه‌گذاری نموده و بن افلک را برای ساخت این فیلم انتخاب کرده بودند. به همین دلیل بود که جایزه را بر خلاف عرف مراسم اسکار، همسر رئیس جمهور به بن افلک اهدا نمود.
سخن را کوتاه می‌کنم و در پایان به لحن تکبرآمیز این دوستان خاله خرسه در سخن‌گفتن اشاره‌ای می‌کنم. گوئیا که حکم کردن در خصوص دیگران، فرصتی برای پرداختن به خود باقی نگذاشته و ایشان همه فرامین خداوند را از دشمنان خویش مطالبه می‌کنند، حتی لزوم مجاهدۀ نفس را.

  • امیر اهوارکی-مشرق

----------------------------------------------------------------

  • پی نوشت ها:
  • 1- پاسخ امام(ره) این است: «مقدار مهریه همان است که در عقد قرار داده شده، و با اختلاف ارزش پول و قدرت خرید تغییر پیدا نمی‌کند». نگا. استفتائات از محضر امام خمینی(ره)، 3 ج، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1366 تا 1381؛ جلد 3، ص 183آنهایی که این قانون را تصویب کردند گویا قیامت را از یاد برده‌اند و گمان دارند که باید همه پاداش‌ها در این دنیا و از سوی شوهر اعطا شود. لازم است به واقعیت تلخی که یک شاهد عینی برایم گفت اشاره می‌کنم که یک روز بعد از تصویب این مصوبه در مجمع تشخیص، یک صف سیصد متری از زنانی که برای دریافت مهریه خود آمده بودند مقابل دادگاه خانواده تشکیل شد و زوج‌های زیادی به سبب این مسئله حتی بعد از پنجاه سال زندگی به طلاق رسیدند. در حالیکه مصلحت خانواده که متأسفانه مجمع آن را تشخیص نکرده در این است که انسان گاهی از خیر عاجل و صلاح شخصی خود بگذرد تا خانواده دوام داشته باشد. قرآن مجید در نساء/ 128 به زنان توصیۀ اکید کرده است که اگر شوهر شما وظایف زوجیت (مانند نفقه و نکاح) را انجام نداد و یا از شما اعراض کرد (و زن دیگر گرفت) شما در صلح با او باشید و حکم آن را به خدای تعالی بسپارید. طبق آمار سال 1387 هشتاد در صد از دادخواست‌های طلاق را زنان ثبت می‌کند و این چیزی است که در فیلم جدایی، به خوبی نشان داده شده است.
 
  • 2. http://www.rferl.org/content/Former_Canadian_Ambassador_Admits_To_Spying_For_CIA/1938176.html



ارسال توسط کاربر
سينماداران در گفت‌وگو با «باني فيلم» عنوان كردند:
تأثير مثبت گيشه «رسوايي» بر اقتصاد سينما
باني‌فيلم آنلاين: «رسوايي» ساخته مسعود ده‌نمكي در حالي 4 ميلياردي شد كه بيش از يك سال است جز چند نمونه انگشت‌شمار هيچ فيلمي نتوانسته به فروش قابل توجهي در گيشه دست پيدا كند.

 

«رسوايي» در تهران و شهرستان به فروش بالايي دست پيدا كرده و با اين روند به نظر مي‌رسد اين فيلم عنوان پر فروش‌ترين فيلم اكران 92 را نيز از آن خود كند.
فروش بالاي «رسوايي» بيش از هر چيز سينماداران را خشنود كرده است. سينماداراني كه خاطرات خوشي از اكران موفق سه گانه «اخراجي‌ها» داشتند و اين موفقيت با فيلم «رسوايي» نيز تداوم يافته است. ريزش نگران‌كننده مخاطبان باعث شده تا سينماداران بخش خصوصي براي ادامه فعاليت دچار مشكلات جدي شوند و اين موضوع بر اهميت گيشه پر رونق فيلم «رسوايي» مي‌افزايد. فروشي كه باعث شده تا بخشي از ضرر و زيان سينماداران بخش خصوصي جبران شود.
علي سرتيپي مدير بخش فيلميران اعلام كرده «رسوايي» از «اخراجي‌ها 3» نيز بيشتر خواهد فروخت و با توجه به اين كه اين فيلم پس از گذشت 42 روز از اكرانش در روزهاي تعطيل همچنان بالاي 60 ميليون تومان مي‌فروشد به نظر مي‌رسد كه «رسوايي» از پتانسيل عبور از مرز 5 ميليارد تومان فروش نيز برخوردار است. با تعدادي از سينماداران درباره تأثير مثبت گيشه «رسوايي» بر اقتصاد سينماي ايران گفت‌وگو كرده‌ايم.
 «رسوايي» پرفروش‌ترين فيلم امسال مي‌شود
رضا سعيدي‌پور گفت: «رسوايي» تا انتهاي زمان اكرانش بالاي 5 ميليارد و 500 هزارتومان خواهد فروخت.
مدير سينما آزادي در اين باره به «باني فيلم» گفت: با توجه به فيلم‌هايي كه در جشنواره سي‌و يكم اكران شد، بعيد مي‌دانم كه فيلمي تا انتهاي سال 92 روي پرده بيايد كه بتواند ركورد «رسوايي» را بشكند. ضمن اينكه «رسوايي» در بعضي از شهرستان‌ها تازه به اكران عمومي رسيده و از آنجا كه اين فيلم در شهرستان‌ها خوب مي‌فروشد، پيش‌بيني‌ام اين است كه حتماً «رسوايي» تا انتهاي زمان اكرانش بالاي 5 ميليارد و 500 هزار تومان را خواهد فروخت چون بعد از 10 هفته اين فيلم از سينماهاي تهران پايين كشيده مي‌شود. يعني در هفته اول خرداد ماه «رسوايي» به اجبار از سينماهاي تهران حذف مي‌شود، به اين دليل كه 10 هفته‌اش را پر مي‌كند، اما در شهرستان‌ها اين فروش مي‌تواند ادامه پيدا كند. دركل معتقدم «رسوايي» پرفروش‌ترين فيلم سال 92 خواهد بود.
هيچ فيلمي توانايي شكست ركورد «رسوايي» را ندارد
غلامرضا فرجي نيز گفت: اگر روند توليد امسال مشخص شود، مي‌توان پيش‌بيني كرد كه آيا «رسوايي» پر فروش‌ترين فيلم سال 92 خواهد بود يا خير.
مدير سينماهاي حوزه هنري ضمن بيان اين مطلب كه در حال حاضر نمي‌توان پيش‌بيني درستي راجع به پر فروش‌ترين فيلم سال 92 داشت، در گفت‌وگو با «باني فيلم» بيان داشت: اگر آثاري كه براي سال 92 اكران خواهند شد همين آثاري باشند كه در جشنواره سال گذشته ديديم كه بايد بگويم هيچ كدامشان توانايي شكست ركورد «رسوايي» را ندارند، اما به آثاري كه قرار است توليد شوند هم بايد توجه داشت. من نمي‌دانم در حال حاضر روند توليد به چه شكل است و چه مسيري را طي مي‌كند. اگر روند توليدات امسال مشخص شود، مي‌توان پيش‌بيني كرد كه آيا «رسوايي» پر فروش‌ترين فيلم سال 92 خواهد بود يا خير. به عبارت ديگر در توليدات سال 92 كه درخواست اكران مي‌دهند مشخص مي‌شود كه آيا موفقيت «رسوايي» را فيلم ديگري تكرار مي‌كند!
آرزوي هر سينماداري رونق گيشه است
محمد پورمروت گفت: اميدوارم نه تنها «رسوايي» بلكه تمام فيلم‌ها فروش خوبي داشته باشند و به اين وسيله به قول معروف پاي مردم به سينماها باز شود.
مدير سينما ميلاد در گفت‌وگو با «باني فيلم» بيان داشت: به اعتقاد من فروش 4 ميلياردي فيلم «رسوايي» در تهران و برخي از شهرستان‌ها كمي غلو شده و اغراق‌آميز است. نمي‌دانم چطور و به چه صورت اين اعداد و ارقام اعلام مي‌شود! سال‌ها پيش يكي از دوستان اين اعلام فروش اغراق‌آميز را باب كرد و من واقعاً نمي‌دانم اين كار چه نفعي دارد! چون تا وقتي مكاني به نام دارايي وجود دارد و اين فروش‌هاي ميلياردي را مي‌بيند مسلماً از آن طرف به ما فشار وارد مي‌كند و اصلاً توجه به اين مسئله نمي‌كند كه در مقابل يك يا بالفرض 10 فيلم پرفروش، 50 فيلم ضعيف و كم فروش هم داريم كه سينماها را نابود مي‌كند. به عنوان مثال همين فيلم «برف روي كاج‌ها» كه بالاخره با كشمكش‌هاي فراوان به اكران عمومي رسيد مگر در چند سالن اكران شده؟! يا در همان تعداد سالني هم كه به اكران رسيده چقدر تبليغات داشته يا اصلاً مردم چقدر (به خصوص در شهرستان‌ها) به ديدن اين ژانر فيلم كه سياه و سفيد هم است علاقه نشان مي‌دهند؟!
فروش‌ها مشخص است و اگر از دوستان سينمادار بپرسيد و يك جمع سرانگشتي بزنيد قطعاً مشخص مي‌شود كه تا به حال «رسوايي» يا هر فيلم ديگري چقدر فروخته است.
وي در ادامه افزود: البته اميدوارم نه تنها «رسوايي» بلكه تمام فيلم‌ها فروش خوبي داشته باشند و به اين وسيله به قول معروف پاي مردم به سينماها باز شود تا هم سينماها رونق بگيرند و هم صنعت سينما روز به روز رشد يابد، اما حرف من مطلب ديگري است.
پورمروت خاطرنشان ساخت: معتقدم سال بدي را به لحاظ فروش فيلم‌ها در گيشه پيش رو خواهيم داشت. فيلم‌هاي جشنواره سال گذشته فيلم‌هاي چندان با كيفيتي نبودند كه بتوانند امسال سالن‌ها را پرمخاطب كنند. ضمن اينكه انتخابات رياست جمهوري هم در پيش داريم و دركل پيش‌بيني مثبتي در خصوص سينما در سال جاري ندارم. متأسفانه در حال حاضر خيلي از سينماداران تصميم به بستن سينماهايشان دارند. من به عنوان مدير سينما ميلاد كه جزو سينماهاي پرفروش هم است بايد بگويم كه همين سينماي ما در اسفند ماه سال گذشته 3 ميليون و خورده‌اي و فرودين امسال 1 ميليون و 400 تومان ضرر داشته و قطعاً به اين ترتيب نمي‌توان ادامه داد




ارسال توسط کاربر

 

 

علی سرتیپی مدیر پخش فیلمیران در گفت و گو با خبرنگار سینمایی فارس گفت: فیلم سینمایی «رسوایی» بعد از تعطیلات نوروز توانست با مخاطب بیشتری ارتباط برقرار کند و در هفته هفتم نمایش نیز فروش خوبی داشته است. فروش «رسوایی»روز پنج شنبه در تهران 62 میلیون تومان و روز جمعه به فروش 63 میلیون تومان رسید و تاکنون فروش آن از مرز 4 میلیارد تومان در تهران و شهرستان گذشته است.

وی در ادامه گفت: روز گذشته فروش فیلم در سه سالن هویزه، آفریقا و سیمرغ شهر مشهد 17 میلیون تومان بوده است که بسیار خوب است این در حالی است که این فیلم در شهر قم نمایشی ندارد.

سرتیپی درباره مقایسه فروش فیلم «رسوایی» با «اخراجی‌ها 3» گفت: «رسوایی» تا پایان هفته رکورد فروش «اخراجی‌ها3» را در تهران پشت سرمی‌گذارد و تاکنون فروش آن از مرز دو میلیارد تومان در تهران گذشته است

بنابراین گزارش، «مسعود ده دنمکی» در آخرین ساخته خود از حضور اکبر عبدی، محمدرضا شریفی نیا، الناز شاکردوست و کامران تفتی برای ایفای نقش‌های اصلی بهره برده است.

 




تاریخ: یک شنبه 8 ارديبهشت 1392برچسب:رسوایی , 4 میلیارد , فروش , پر فروش ترین فیلم,
ارسال توسط کاربر


براي خودم هم باورکردني نبود که براي چهارمين بار به تماشاي فيلم رسوايي مسعود ده نمکي بنشينم و تازه بخواهم براي آن يادداشتي هم بنويسم! مخاطبان انبوه، فروش ميلياردي و حواشي دائمي فيلم هاي ده نمکي موضوعي نيست که بتوان به سادگي از کنار آن گذشت، هرچند که ارزش هنري و ماندگاري يک اثر سينمايي چندان به چنان عواملي هم بستگي ندارد.با اينکه شخصا علاقه زيادي به فيلمهاي مسعود ده نمکي ندارم، اما به نظرم مسعود ده نمکي با فيلم رسوايي خودش نشان داد پتانسيل لازم براي خلق و معرفي گونه جديدي در سينماي ايران را پيدا کرده است.گونه اي که علي رغم بحران مخاطب سينماي روشنفکري، توانسته مخاطب خودش را به خوبي پيدا کند.«سينماي ده نمکي» با همه ضعف ها و قوت هايش پديده اي است جذاب که ساير سينماگران هم مي توانند در رشد و پرداخت آن سهيم باشند.در معرفي چنين سينمايي مي توان موارد ذيل را اشاره نمود:

1-سينماي ده نمکي به شدت «ساده» است! و البته اين ساده بودن به معني بي ارزش بودن نيست! متاسفانه تحت تاثير فضاي رسانه اي و شعارزده حاکم، ما عادت کرده ايم همه مردم ايران را نخبه بشناسيم و دم از بالا بودن آي.کيو خودمان بزنيم! اما واقعيت آن است که در مواجهه با آثار علمي و هنري، بسياري از ما مثل خيلي از مردم دنيا زياد هم نخبه و فرهيخته نيستيم! (که البته درستش هم همين است).بنابراين جامعه ما هم در کنار سينماي فاخر و معناگرا، به سينمايي ساده و روان و فارغ از پيچيدگي هاي ساختاري و مضموني نيازمند است.سينماي ما همانقدر که به امثال عباس کيارستمي ،اصغر فرهادي و مجيد مجيدي نيازمند است به مسعود ده نمکي هم محتاج است! مخصوصا در شرايط اجتماعي و فرهنگي فعلي، ما به شدت به سينمايي ساده،مردمي،اخلاقي و اميدبخش نيازمنديم که بتواند خلاء هاي فرهنگي جامعه را در بعدي وسيع پوشش دهد.ورود به چنين ميداني و فيلم ساختن به زبان مردم کوچه بازار چندان هم ساده نيست، کما اينکه بسيار کم هستند علما و بزرگاني که علي رغم داشتن علم و فضل بسيار، جلسات عمومي برگزار مي کنند و با زبان عاميانه و ساده با مردم کوچه و بازار از اخلاق و معنويت سخن مي گويند! و خدا مي داند که چه معجزه ها که نمي کنند!

2-«قصه محور» بودن ويژگي بارز فيلم هاي ده نمکي است.بسياري از فيلم هاي امروز داستان و قصه مشخصي ندارند و براي همين نمي توان آنها را در چند جمله براي کسي تعريف کرد! عموم مردم فيلمي را مي پسندند که قصه و آغاز و پايان مشخص و روشني دارد.به ويژه براي اکثر ما ايراني ها که چه دوست داشته باشيم و چه نداشته باشيم هنوز در فضايي سنتي نفس مي کشيم و زندگي مي کنيم و با داستان و ادبيات مدرن و پست مدرن خو نگرفته ايم، داستان هاي خطي ، کلاسيک ، واقعي و يا اسطوره اي که هماهنگ با ريشه هاي فرهنگي ،تاريخي و اعتقادي مان است، بيشتر مي چسبد تا داستان هاي سيال ذهن و سورئال وارداتي از دنياي غرب! پس طبيعي است که فيلم هايي با قصه هاي ساده و جذاب چون «رسوايي» بيشتر به مذاقمان خوش بيايد تا فيلم هايي با قصه هاي پيچيده و معناگرا چون «استاکر» تارکوفسکي! 

3-«بومي» بودن و تلفيق دقيق و به جاي عناصر فيلم شامل موضوع فيلم،شخصيت ها، بازيگران،ديالوگ ها، موسيقي ،تيتراژ و تبليغات و حتي زمان ساخت و اکران فيلم و... باعث هم زاد پنداري بيشتر و در نتيجه علاقه مخاطبان به سينماي ده نمکي شده است.اما چنين علاقه اي به شدت تاريخ دار و محدود به مخاطب ايراني است.بعيد مي دانم ده سال بعد نوجوان و يا جواني با تماشاي اخراجي ها3 احساس خوشي داشته باشد، چرا که مخاطب آن روز حواشي و جريانات انتخابات 88 را اصلا تجربه نکرده است! يا مثلا يک آفريقايي و آمريکايي بتواند رسوايي را تماشا کند و لذت ببرد! البته غرض خرده گرفتن نيست، بلکه بيان واقعيتي است درباره مختصات «سينماي ده نمکي».اما براي مخاطب امروز ايراني، استفاده از موسيقي زورخانه اي و ضرباهنگ دف در سکانس هاي حساس فيلم،تيتراژ هنرمندانه و تاثيرگزار،اشارات تيز و ظريف سياسي و فرهنگي،پرداخت جسورانه به معضلات اجتماعي و اخلاقي جامعه از قبيل فاصله طبقاتي،فساد،ريا،خودخواهي،نفاق و قضاوت هاي سطحي از مهمترين المان هايي هستند که در فيلم هاي ده نمکي به خوبي باهم چفت شده و در انتقال پيام کلي فيلم به خوبي عمل مي کنند.مخاطب ايراني در اين فيلم ها انعکاسي از خود و جامعه خودش را مي بيند با همه زشتي ها و زيبايي هايش! و البته همچنان اميدوار به آينده و رفع همه معضلات و پليدي ها! نماز آخر حاج يوسف «رسوايي» ، آرزوي آرماني همه ماست.رسيدن به اخلاق و ديانتي که خودش را از حصار ديوارهاي مسجد بالا بکشد و همه شئون جامعه را با محبت و جذبه خود فتح کند.به خدا لذتي دارد حضور در نماز جماعتي که امامش حاج يوسف باشد و صف هايش داخل کوچه هاي بازار!

4-اهالي فرهنگ خوب مي دانند که بازار محصولات فرهنگي کساد است! بارها اتفاق افتاده که فيلمي خوب را فقط با چند نفر در سالن سينما تماشا کرده ام! بارها اتفاق افتاده که سراغ کتابي معروف و باارزش را از کتابفروشي ها گرفته ام و با بهت و بي خبري طرف روبرو شده ام! بارها اتفاق افتاده که کتابي را به امانت به دوستي سپرده ام و بعد يک سال شنيده ام که فقط ده صفحه اش را خوانده! ... 

از اين منظر بايد مسعود ده نمکي را قدر دانست که توانسته با فيلم هاي ساده و پرمخاطب خود رونقي به بازار کساد فرهنگ بدهد و يک محصول فرهنگي را در ميان متن مردم و رسانه ها مطرح کند.شايد از نظر برخي هنرمندان و سينماگران ايراداتي هنري و محتوايي به کارهاي مسعود ده نمکي وارد باشد، اما مي توان اميدوار بود ساير هنرمندان هم (حتي در زمينه هايي چون داستان،شعر،موسيقي و تاتر) با استفاده صادقانه از تجربيات کاري ايشان واصلاح نقص ها و ضعف ها، در توليد آثار هنري مردمي و البته به دور از ابتذال و بي مايگي به تعاريف و افق هايي جديد دست يابند.

اهل فرهنگ و هنر خوب مي دانند کشاندن مردم به سالن هاي فرسوده سينماها چه شق القمري است در روزگار ما! و چه ارزش و صفايي دارد گرفتن چند قطره اشک از تماشاگراني که به عشق ضامن آهو بغض مي کنند و اشک مي ريزند در تماشای سکانس ملکوتي «آمده ام...آمدم اي شاه پناهم بده...»!  




تاریخ: یک شنبه 1 ارديبهشت 1392برچسب:مسعود ده نمکی , رسوایی , تابناک , موفقیت , امام رضا,
ارسال توسط کاربر
گيشه بهاري سينماها
ارزيابي وضعيت اكران اول بهار در پايان فروردين ماه
باني‌فيلم آنلاين ‌-‌ معصومه جلالي : ‌با پايان فروردين در حالي وارد دومين ماه از سال 92 مي‌شويم كه فروش فيلم‌هاي اكران اول بهار در مجموع قابل قبول بوده است.

 

فيلم «رسوايي» ساخته مسعود ده‌نمكي، همانطور كه پيش‌بيني مي‌شد موفق شد در صدر جدول گيشه سينماها قرار گيرد. «رسوايي» هم در تهران موفق عمل كرد و هم اينكه پس از مدت‌ها موجب شد تا گيشه شهرستان‌ها نيز فروش ميلياردي را تجربه كنند. بعد از «رسوايي» بايد به فيلم «حوض نقاشي» اشاره كرد كه موفق شد در مجموع به فروش قابل قبولي دست پيدا كند. فيلم برگزيده تماشاگران سي‌و‌يكمين جشنواره فيلم فجر در سينماي سرگروهش آزادي فروش بسيار خوبي دارد و بقيه سالن‌هايش نيز تاكنون كاركرد قابل قبولي داشته است.
همچنين بايد به فيلم «تهران 1500» اشاره كرد كه اولين انيميشن تاريخ سينماي ايران است كه توانسته تماشاگران پر تعداد بيابد.
«قاعده تصادف» هم كه به عنوان فيلمي فرهنگي در فهرست اكران اول بهار قرار گرفت با وجود سالن‌هاي اندكش در تهران به فروش دست يافته كه با توجه به ساختار فيلم و تعداد سينماهايي كه در اختيار دارد، بد به نظر نمي‌رسد. ضمن اينكه اين فيلم تنها در 2 شهر اكران شده قرار است به زودي در شهرهاي ديگر هم روي پرده سينماها برود.
«رژيم طلايي» هم كه در تهران و شهرستان نزديك به هم فروخته است به عنوان فيلمي تجاري پايين‌تر از انتظار در گيشه كاركرد داشته است. 
علي سرتيپي: فروردين سينماي ايران خوب بود
علي سرتيپي گفت: اكران بهار به نسبت  سال گذشته موفق بود و خوشبختانه مجموعه فروش فروردين فيلم‌ها، در تهران بالاي 4 ميليارد برآورد مي‌شود.
مدير پخش فيلم «رسوايي» به خبرنگار «باني فيلم» گفت: وقتي فروش فروردين و ابتداي سال فيلم‌ها بالاي چهار ميليارد در تهران باشد اين يعني اتفاق خوب و مثبت در ابتداي سال براي سينماي ايران. من فكر مي‌كنم امسال به نسبت سال گذشته اتفاقات خوب در انتظار سينماي ايران باشد. حتي مي‌توانيم بگوييم فروش فيلم‌ها در فروردين امسال از فروردين سال 90 هم بهتر بوده.
وي بيان كرد: فيلم «رسوايي» هم در تهران و هم در شهرستان‌ها با فروش قابل توجهي پيش مي‌رود. خوشبختانه در شهرستان‌ها، مردم به خوبي از اين فيلم استقبال كردند و تنها فيلمي كه در شهرستان در فروردين با گيشه خوب همراه بوده فيلم «رسوايي» است.
وي افزود: فيلم 1500 در تهران با گيشه قابل ملاحظه‌اي همراه است و روند خوبي را در ادامه سپري مي‌كند. با توجه به اينكه چنين فيلمي در اين ژانر تا به حال به اكران نرسيده مردم از نمايش فيلم استقبال مي‌كنند. 
بهرام عظيمي: اگر مردم حالشان خوب باشد هميشه به سينما مي‌روند
كارگردان فيلم «تهران 1500» نيز با بيان اينكه طبق آمار و ارقام فروش فيلم‌ها در بهار امسال قابل تامل بوده است گفت: خصوصا 3 فيلم «حوض نقاشي»، «رسوايي» و «تهران 1500» به گيشه مطلوبتري دست پيدا كردند. بهرام عظيمي در همين زمينه به خبرنگار «باني فيلم» گفت: قطعاً بدانيد اگر «قاعده تصادف» هم تعداد سينماهايش بالا بود و اگر همه فيلم‌ها در شرايط كاملاً برابر و مساوي نمايش داده مي‌شدند همه به گيشه خوب و معقولي دست پيدا مي‌كردند و اينگونه گيشه فيلم‌ها اختلاف فاحش بينشان ديده نمي‌شد.
عظيمي در بخش ديگري از صحبتش بيان كرد: طبق صحبت‌هايي كه مطرح مي‌شود فروش خوب ابتداي سال در طول سال در سينما تأثير مي‌گذارد. با توجه به اينكه گفته مي‌شود اكران نوروز بهترين زمان براي اكران فيلم‌ها است اما اينجانب معتقدم اگر مردم دچار مشكلات اقتصادي نباشند و روحيه و حال و هواي خوبي در زندگيشان باشد به غير از ايام عزاداري، تمام طول سال از فيلم‌ها در سينماها استقبال مي‌كنند. و استقبال آنها تنها منحصر به بهار نمي‌شود. در واقع تمام طول سال مي‌تواند اكران خوبي براي فيلم‌ها باشد به شرط آنكه شرايط اقتصادي نامطلوب گريبان مردم را نگرفته باشد و مخاطب روحيه خوبي داشته باشد.
وي افزود: نكته حائز اهميت ديگر اينكه بايد تنوع در اكران لحاظ شود. وقتي فيلم‌هاي متنوع در سينماها براي مردم نمايش داده شود مردم قدرت تصميم‌گيري دارند و فيلم با ژانر مورد علاقه‌شان را انتخاب مي‌كنند.
وي گفت: گويا در هفته‌هاي آينده فيلم خاص «ملكه» به اكران عمومي مي‌رسد، اما در زمينه فيلم‌هاي جنگي ايراني چون تعداد انگشت شمار فيلم‌هاي با كيفيت ساخته شده شايد مخاطب همان تصور گذشته را از فيلم‌هاي جنگي ايراني داشته باشد و از فيلم «ملكه» استقبال نكند، اما به واقع فيلم «ملكه» فيلم تأثيرگذار و خوبي است. اگر تبليغ گسترده درخصوص اين فيلم انجام شود به طور كل ديدگاه‌ها نسبت به فيلم جنگي در سينماي ايران عوض مي‌شود. به جرأت مي‌توانم بگويم «ملكه» از فيلم‌هاي طراز اول سينماي ايران است.
وي در ادامه درخصوص اكران موفقيت‌آميز فيلم «تهران 1500» گفت: حتي اگر فيلم «تهران 1500» از اين ميزان كمتر هم با استقبال مواجه مي‌شد برايمان شگفت‌آور بود. چون تا به حال فيلم انيميشن در سينماي ايران به اكران نرسيده بود و من به عنوان كارگردان از اكران اين فيلم در سينماها دلهره داشتم و مي‌ترسيدم كه نمايش اين فيلم آيا با استقبال مخاطب مواجه مي‌شود يا خير؟ اما در هر صورت انرژي خوبي از مردم به ما صادر شد. چه نظرات موافق و چه مخالف براي ما حائز اهميت بود. من تصور مي‌كنم راه ساخت انيميشن براي فيلمسازان در آينده بهتر باز شد. چون ما از زمان توليد تا به اكران با نگراني كار كرديم كه آيا مي‌توانيم اثري مقبول را به مردم ارائه دهيم يا خير؟ 
او گفت: در هر صورت هزينه شخصي را براي كاري عظيم به كار گرفتيم، اما خوشحاليم كه پاسخ خوبي از مردم دريافت كرديم. مردم نسبت به اين فيلم حس حمايتي داشتند. به سينماها آمدند و فيلم را ديدند و خودشان مبلغ فيلم شدند اين براي ما بسيار قابل ارزش و احترام است. 
منوچهر محمدي: اكران بهار امسال نويد سالي خوب براي سينماي ايران است
تهيه‌كننده فيلم «حوض نقاشي» نيز گفت: اكران بهار امسال را مي‌توانيم نسبتاً اكران خوب و قابل قبولي بدانيم، البته ظرفيت‌هاي سالن‌هايمان به طور كامل پر نشد و مي‌توانست به شكل مطلوب‌تري سينماها از مخاطب پر شود اما در مجموع اكران بهار شرايط قابل قبولي داشت.
منوچهر محمدي به خبرنگار «باني فيلم» توضيح داد: اكران بهار سال گذشته درسي شد هم براي مديريان سينمايي و هم مسؤولان فني كه منافع كلي سينما به اختلافات، مشكلات و دعواهاي درون گروهي ارجحيت دارد. 
او گفت: اكران خوب در ابتداي سال براي كل سينما در طول سال نويدبخش است و اين مسأله باعث مي‌شود، تهيه‌كنندگان به فكر توليد بيشتر در سينما باشند و به طور كل رونق در سينما جريان داشته باشد.
او بيان كرد: وقتي مسائل فرعي و مشكلات حاشيه‌اي به خصوص در اكران بهار ناديده گرفته شود و رونق گيشه در ابتداي سال داشته باشيم اين انرژي مثبت در تمام سال جريان دارد اصلاً گيشه خوب نوروز، نويدبخش سال خوب براي سينماي ايران است. من آرزو مي‌كنم و اميدوارم امسال سال خوبي براي سينماي ايران داشته باشيم. 
اين تهيه‌كننده در ادامه گفت: از فروش و استقبالي كه مخاطبان از فيلم «حوض نقاشي» كردند بسيار راضيم. به عنوان تهيه‌كننده اين كار، با توجه به قصه و ساختاري كه اين فيلم دارد اين فروش و اين استقبال را مناسب مي‌بينم. اين گونه ارتباط خوب مخاطب با فيلم «حوض نقاشي» بهترين جايزه براي سازندگان اين فيلم است.
رضا سبحاني: سينما شروع خوبي در بهار داشت
كارگردان فيلم «رژيم طلايي» اكران بهار امسال را موفقيت‌آميز ارزيابي كرد و گفت: فيلم‌ها در شروع سال گيشه خوبي داشتند و استقبال خوبي از آنها شد. اين نويد خوبي است از اينكه مردم در طول سال حضوري پررنگ در سينماها خواهند داشت و فيلم‌هاي ديگر در اكران‌هاي مختلف با موفقيت در اكران همراه مي‌شوند.
رضا سبحاني به خبرنگار «باني فيلم» توضيح داد: از فروش و استقبال فيلم «رژيم طلايي» راضي هستم. هر چند پيش از اين هم در مصاحبه‌هايم اشاره كرده بودم كه اين فيلم پيش از اين سابقه تبليغاتي بالايي نداشته است. 
او گفت: خيلي‌ها بعد از اكران فيلم «رژيم طلايي» مي‌پرسيدند مگر يكچنين فيلمي اكران شده و از زمان نمايش اين فيلم بي‌اطلاع بودند.
وي با بيان اينكه اگر فيلم «رژيم طلايي» در تمام شهرهاي كشور اكران مي‌شد شرايط فروشش فرق مي‌كرد بيان كرد: يكسري از شهرها، فيلم «رژيم طلايي» را در سينماها ندارند و قرار است در نوبت بعد فيلم ما را نمايش دهند كه با اين احتساب قطعاً اين مسئله در گيشه تأثير خواهد گذاشت.
 بهنام بهزادي: برخي جايي اندك هم براي سينماي مستقل قائل نيستند
بهنام بهزادي كارگردان فيلم «قاعده تصادف» نيز به ايسنا گفت: واقعا از فروش همه‌ی فیلم‌ها و پرنور شدن چراغ کم فروغ سالن‌های سینمای ایران بشدت خوشحال خواهم شد و دیگر اینکه معتقدم رقابت فیلم من مطلقا با هیچ فیلم دیگری نیست. هر فیلمی براساس درک ، سلیقه و شناخت مخاطبش بیننده‌های خودش را دارد و تصور اینکه فیلم‌هایی که الان نمایش داده می‌شوند،‌ بیننده‌های فیلم دیگری را بدزدند و به طرف خودشان جلب کنند درست نیست، چون هر کدام از آن‌ها مخاطب خاص خود را دارند که ممکن است اصلا به دیدن فیلم دیگری نروند. من با آگاهی بر این موضوع، نگرانی برای اکران در این زمان نداشتم چون فیلم «قاعده تصادف» هم در بخش بین‌المللی جشنواره فجر برگزیده تماشاگران بود و هم فیلم جوان پسندی است و برای مخاطبی ساخته شده که سینما برایش لزوما یک سرگرمی نیست، بنابراین هیچ نگرانی نداشتم و از این نظر، هیچ کدام از این فیلم‌هایی که الان نمایش داده می‌شوند، مانع دیده ‌شدن فیلم‌ «قاعده تصادف» نیستند.
بهزادي اضافه كرد: دوستانی که اخیرا گفته‌اند این فیلم برای اکران نوروز مناسب نبوده، احتمالا موضوع دیگری را در نظر داشتند که من متوجه آن نبوده‌ام؛ آن‌هم این که در بحث اکران سینمای ما، چند مجموعه‌ وجود دارند که صاحبان سرمایه، سینما و ارتباطات قوی را دربرمی‌گیرند که این‌ها در رقابت با همدیگر می‌کوشند تا همه‌ پتانسیل سینما را به‌نفع خودشان مصادره کنند و اصولا جایی حتی اندک هم برای سینمای مستقل قائل نیستند. اگر از این جهت نگاه کنیم گفته‌های دوستان درست است، هرچند نباید فراموش کنیم که در شرایط فعلی، هربار فیلمی ازسینمای مستقل یا فرهنگی بیاید، باید با گروهی از این‌ها رقابت کند. پس هیچ زمانی نیست که شرایط متفاوت و مطلوب باشد ، به همین خاطر دلیلی نداشت که نخواهم فیلمم در عید اکران نشود.
به نظرم اگر شرایط کمی و فقط کمی عادلانه بود، می‌دیدیم که «قاعده تصادف» مخاطبان خود را دارد، همانطور که الان هم دارد. اگر مقایسه‌ای میان تعداد سینماهای «قاعده تصادف» با سینماهای فیلم‌های دیگر بکنیم متوجه می‌شویم که روند صعودی فروش کدام فیلم بیشتر بوده است. «قاعده تصادف» به تعداد هفت، هشت سینمایی که در اختیار دارد، فروش خوبی داشته‌ است، البته من اصلا انتظار یک فروش عجیب و غریب را نداشتم چون جنس فیلم و حتی خودم، از نوعی نیست که بخواهم فیلمی داشته باشم که گیشه‌ها را تسخیر کند. با این حال با وجود اتفاقاتی که افتاده و به نسبت امکاناتی که داریم فروش فیلم خوب بوده است و می‌تواند بهتر شود به شرط اینکه دوستان اجازه دهند.
وي در اين خصوص كه اگر «قاعده تصادف» اكران مي‌شد مخاطب بيشتري نمي‌يافت گفت: واقعا خیلی فرقی نمی‌کند چون هر زمانی کلی ماجرای متفاوت دارد و چنین اتفاقی برای فیلمی مثل «قاعده تصادف» همیشه هست. به هر حال می‌خواستم در زمانی که هنوز بحث جشنواره داغ است فیلم اکران شود. نکته دیگر هم این است که در این شرایط هیچ چیزی قابل پیش‌بینی نیست و نمی‌دانیم اگر در اولین فرصتی که پیش آمد، فیلم را اکران نکنیم آیا فرصت دیگری پیدا خواهد شد یا اینکه تا چند سال بعد باید هم‌چنان منتظر باشیم. با این حال تعطیلات عید هم مخاطب خودش را دارد و الان که دانشگاه‌ها باز است مخاطبان دیگری هم اضافه شده‌اند.
كارگردان «قاعده تصادف» درخصوص وضعیت اکران در شهرستان‌ها نيز گفت: متاسفانه دیر آماده شدن پروانه نمایش فیلم که آن هم یک بخش از ماجرای پیچیده‌ی نمایش این فیلم است باعث شد که یک هفته دیرتر به اکران برسیم و سینماهای شهرستان‌ها را از دست بدهیم، اما قرار است به زودی اکران در شهرستان‌ها شروع ‌شود تا به جز شهر مشهد، شاهد نمایش فیلم در شهرهای دیگر هم باشیم.
بهزادي درخصوص تغييرات حاصل شده در فيلم نيز گفت: درباره این موضوع ترجیح می‌دهم صحبت نکنم اما درباره تغییرات فقط بگویم که آن قدری بود، که ما را مشغول کند تا مرتب برویم و بیاییم و اصلاحاتی را انجام دهیم و فرصت را از دست بدهیم.



ارسال توسط کاربر
نگاهی به فیلم‌های اکران نوروزی
فروش بالای چهارمین فیلم ده نمکی، او را در ریسک تغییر ژانر مصمم‌تر ساخته و احتمالاً اثر بعدی او نیز یک ملودرام خواهد بود؛ آزمونی دشوار‌تر برای آقای کارگردان، به ویژه اگر دولت یازدهم همچون دولت‌های نهم و دهم سر سازگاری و دوستی با آقای کارگردان را نداشته باشد
 

پس از سه‌گانه «اخراجی‌ها»، فیلم «رسوایی»‌ چهارمین ساخته مسعود ده نمکی‌، با اکران در نوروز ۹۲ به جایگاه پرفروش‌ترین فیلم ‌همچون سه اثر پیشین ده نمکی دست یافت؛ رویدادی ‌که با نقدهای متعددی نیز همراه بود؛ اما از رهگذر این نقد‌ها و نگاهی منصفانه، چه دلایلی برای حضور موفق آثار این کارگردان در گیشه می‌توان برشمرد؟

به گزارش «تابناک»، آغاز دولت محمود احمدی‌نژاد با تغییر رویکرد بسیاری از اشخاص همراه بود و یکی از این اشخاص مسعود ده نمکی روزنامه نگار بود که نشریات را به کنار گذاشت و دوربین به دست گرفت. او البته نخستین بار در اواخر دولت دوم خاتمی با ساخت مستند جنجالی «فقر و فحشا» وارد این فضا شد، ولی فعالیت حرفه‌ای فیلم سازی را سال ۸۵ و ۸۶ با تولید نخستین فیلم سینمایی‌اش آغاز کرد.

بنا بر این گزارش، نوع فیلم‌سازی ده نمکی بیش از آن که فنی باشد، غریزی بود و او که بدون دانش آکادمیک و با تکیه بر تجارب محدود و خوانده‌هایش وارد این عرصه شده بود، نخستین بار با تکیه بر داستانی اقتباسی از خاطرات دفاع مقدس به ساخت «اخراجی‌ها» پرداخت؛ کمدی درباره جنگ که آزمونی بزرگ برایش به شمار می‌رفت و می‌توانست پایان‌دهنده راه برای او یا دست‌گک شروع ناامیدکننده‌ای باشد و ده نمکی را در همراه اشخاصی قرار دهد که بودجه‌های کلان از دولت‌های نهم و دهم دریافت کرده‌اند، ولی فیلم‌هایشان ‌شکستی به تمام معنا بوده است.


«اخراجی‌ها» با فروشی چندین میلیاردی، ده نمکی را برای استمرار راهش امیدوار‌تر ساخت و او شروع به ساخت «اخراجی‌ها ۲» و «اخراجی‌ها ۳» کرد که «اخراجی‌ها ۲» با میلیارد‌ها تومان فروش به پرفروش‌ترین فیلم تاریخ سینمای ایران مبدل شد و در این کش و قوس حتی سخن از ساخت «اخراجی‌ها ۴» به میان آمده بود؛ اما ده نمکی ترجیح داد در نقطه‌ای به این کمدی پایان دهد و سراغ فضای جدی‌تری برود و این گونه بود که با «رسوایی» گره خورد.

‌«رسوایی» به عنوان یک ملودرام انتقادی، ‌آزمون دیگری به شمار می‌رفت و ده‌نمکی برای جذب مخاطبی که به خاطر خندیدن حاضر به پرداخت هزینه بلیت فیلم‌های پیشین را داده بود، نیازمند یک محتوای خاص بود؛ بنابراین، داستان روحانی را به تصویر کشید که در معرض اتهام رابطه نامشروع با دختری بدکاره قرار می‌گیرد. نقش روحانی به اکبر عبدی بازیگر ثابت سه فیلم پیشین ده‌نمکی و نقش دختر بدکاره به الناز شاکردوست رسید که با آرایش خاص مقابل دوربین ده‌نمکی حاضر شده بود.

تردید‌ها درباره میزان فروش آخرین ساخته ده نمکی اما تنها تا اکران فیلم در کاخ جشنواره سی و یکم پابرجا بود و زمانی که این فیلم یکی از پنج سانس بسیار شلوغ جشنواره را از آن خود کرد و سالن برج میلاد در آستانه انفجار بود و البته سالن کنفرانس نیز پس از نمایش فیلم شرایط مشابهی را داشت، مشخص شد بلیت آقای کارگردان یک بار دیگر هم برده و باید چشم انتظار فروشی چندمیلیاردی برای این فیلم بود و این اتفاق در چند هفته اخیر رخ داد و فروش فیلم ده نمکی از مرز سه میلیارد تومان هم گذشت که در فضای کنونی سینمای ایران یک برد است.


«رسوایی» به شکل محسوسی از کیفیت فنی بالاتری نسبت به سه گانه پیشین ده نمکی برخوردار بود و به ظاهر کارگردان که در حال فراگیری سینما از ابراهیم حاتمی کیاست و در زمینه دانش فیلم سازی‌اش تعصبی ندارد، در تلاش است تا آثار بعدی‌اش از استانداردهای فنی و هنری کافی برخوردار باشد و نقطه ضعف همه فیلم‌هایش رفع شود که تا اندازه‌ای در این زمینه موفق بوده؛ هرچند فیلم‌های او همچنان با اشکالات فرمی و محتوایی جدی همراه است.

با ‌وجود این، شاید بتوان چنین تعبیر کرد که نقطه ضعف اصلی آثار ده نمکی پیش از داستان و در مرحله نگارش فیلمنامه است و ‌ای کاش او، نوشتن فیلم‌نامه را به یک چهره متخصص در این حوزه می‌سپرد و تنها در بعد فیلم سازی در پی تکامل خود بود تا شاهد ساخت آثار پرکشش تری از سوی بیننده بودیم و اندکی از شعارزدگی این اثر کاهش می‌یافت. با همه این نقد‌ها، نمی‌توان فیلم ده نمکی را فاقد جذابیت‌های دراماتیک متصور شد که اگر چنین فضایی حاکم بود، این فیلم فاقد جنبه کمیک در گیشه شکست می‌خورد.

با همه این‌ها، پرسشی که پس از فروش چشمگیر آخرین فیلم مسعود ده نمکی برای مخاطبان عام‌تر پیش آمده، این است که چگونه آثار این کارگردان با هر محتوایی به فروش‌های نجومی دست می‌یابد و در باشگاه‌ها میلیاردی‌ها قرار می‌گیرد؟ برای پاسخ به این پرسش نخست می‌بایست سراغ این مقوله مهم رفت که اکران در ایران همچون دیگر کشور‌ها واجد قواعدی است که در صورت عدم همراهی با این قواعد، فیلم در گیشه شکست می‌خورد، هرچند از کیفیت فنی بالایی برخوردار بوده و لشکری از ستاره‌های سینما را در خود جای داده باشد.

مهمترین قاعده، حمایت از سوی یک مرکز پخش جدی و همچنین برخورداری از حمایت یکی از دارندگان سالن‌های نمایش است. در غرب غول‌های بزرگی متولی پخش فیلم هستند و در ایران نیز فیلمیران، از پخش‌کنندگان حرفه‌ای فیلم است که مسئولیت پخش فیلم‌های ده‌نمکی را بر عهده داشته است. سالن داران اصلی در ایران نیز بر خلاف دیگر کشور‌ها، کمپانی‌های خصوصی نظیر سونی نیستند و عمده سالن‌های سینما متعلق به سه نهاد «شهرداری تهران»، «حوزه هنری سازمان تبلیغات» و «سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد» است و اتفاقاً در اکران نوروزی، تنها سه فیلمی که هر یک متعلق به یکی از این نهاد‌ها بودند و حمایت ویژه در اکران را داشتند، توانستند از مرز یک میلیارد در فروش بگذرند.

بنابراین می‌توان با نوع اکران، شمار سالن‌های اختصاص یافته به فیلم‌ها، به ویژه در شهرستان‌ها که در بسیاری نقاط تک سالن هستند و خواسته یا ناخواسته تنها فیلم اکران شده را ‌می‌بینند، به اکران جهت داد و در فروش فیلم‌ها اثرگذار بود. ده نمکی در واقع در زمینه اکران، یکی از حرفه‌ای‌ترین کارگردان‌هاست و قواعد «صنعت سینما» را پیش از قواعد «هنر سینما» فرا گرفته و همین نکته یکی از مهمترین درس‌هایی است که به شدت در بقای یک فیلم‌ساز مؤثر است.

موضوع مهم دیگری که در فروش یک اثر مؤثر است، سوژه انتخابی و امکان گرفتن مجوز ساخت و اکران‌ اثر مورد نظر است. بي‌گمان ده نمکی شامه خوبی دارد و می‌داند چگونه با ساده‌ترین نمادهای اجتماعی و دیالوگ‌های نه چندان پیچیده، مخاطب عام را جذب فیلم‌هایش کند و هیچ ‌گاه برای منتقد و مخاطب خاص ـ حداقل تاکنون ـ نیز فیلم نساخته و چنین ادعایی نیز ندارد و اینکه یک کارگردان با خودش کنار آمده ‌و تکلیفش را مشخص کرده باشد، رخداد مهمی است که برخی کارگردانان ایرانی با چندین برابر سابقه ده نمکی، هنوز به آن دست نیافته‌اند و همچنان در حال تغییر موقعیت بوده و شاهد یک رویکرد تثبیت شده به عنوان زاویه نگاهشان نیستیم.

با این حال، ده نمکی از آزادی عمل بیشتری ‌نسبت به بسیاری از کارگردانان برخوردار است و در واقع شاید همین «رسوایی» با امضای بسیاری از کارگردانان هیچ‌ گاه مجوز ساخت نیز دریافت نمی‌کرد، چه رسد به مجوز اکران و این فیلم با وجود آنکه توسط ده نمکی ساخته شده و او در ماه‌های پیش از اکران با برگزاری چندین اکران خصوصی برای روحانیون و مسئولان به توجیه تصمیم سازان پرداخت، همچنان ‌در قم اکران نشد؛ این یعنی اگر یک کارگردان دیگر می‌ساخت، احتمالاً اتفاقاتی شبیه آنچه برای اکران‌های نوروزی ۹۱ رخ داد، برایش به وقوع می‌پیوست. البته ده نمکی چنین اتفاقی را بیش از آنکه مدیون آزادی عمل اختصاصی‌اش بداند، مرهون شجاعتش خوانده که در جشنواره نیز بر آن تأکید ورزید.

فروش بالای چهارمین فیلم ده نمکی، او را در ریسک تغییر ژانر مصمم‌تر ساخته و احتمالاً اثر بعدی او نیز یک ملودرام خواهد بود؛ آزمونی دشوار‌تر برای آقای کارگردان، به ویژه اگر دولت یازدهم همچون دولت‌های نهم و دهم سر سازگاری و دوستی با آقای کارگردان را نداشته باشد و شرایط پیچیده‌تری بر فضای اکران حاکم شود؛ اما او دست‌کم تا این جای کار، توانسته مخالفانش را به تسلیم وادارد و البته همچنان با خوش‌بینی درباره آینده سخن می‌گوید، هرچند وقتی در پاسخ به اینکه چرا در این فیلم این میزان گفتار گنجانده شده، عنوان کرد: «چون گفتم شاید فیلم آخرم باشد».



تاریخ: چهار شنبه 28 فروردين 1392برچسب:رسوایی , فروش , مسعود ده نمکی , تابناک , اخراجیها,
ارسال توسط کاربر
فیلم ده نمکی در مرز سه میلیارد تومان فروش
«رسوایی»در قم اکران می شود؟
بانی فیلم آنلاین: اقبال مخاطبان از فیلم سینمایی «رسوایی» به کارگردانی مسعود ده‌نمکی همچنان ادامه دارد و فروش فیلم به مرز سه میلیارد تومان رسید.

به گزارش فارس، فیلم سینمایی «رسوایی» جدیدترین ساخته مسعود ده نمکی که مورد اقبال مخاطبان قرار گرفته است هنوز نتوانسته  درسالن های سینمای قم به نمایش درآید. این درحالی است که مسئولین سینمایی کشور اعلام کردند که فیلم مشکلی برای نمایش در شهرستان ها ندارد.شنیده ها حاکی از آن است که فیلم برای گروهی از روحانیون شهر قم به نمایش درآمده است و احتمالا نمایش فیلم در این شهرستان پس از سپری شدن ایام سوگواری شهادت حضرت زهرا (س) خواهد بود و در هفته جاری تعداد سالن های نمایش فیلم در شهرستان ها افزایش خواهد یافت.

فروش فیلم سینمایی «رسوایی» به مرز سه میلیارد تومان نزدیک شد. فروش فیلم در شهرستان ها به مرز 1 میلیارد و 300صد میلیون تومان و در تهران به مرز یک میلیارد و 600 تومان رسیده که  احتمالا تا روز شنبه  با ادامه اقبال گسترده مخاطبین فروش فیلم از مرز سه میلیارد خواهد گذشت. اقبال تماشاگران  درحالی است که «رسوایی» برخلاف سه گانه «اخراجی ها» کمتر از تبلیغات تلویزیونی و میدانی بهره مند شده است.




تاریخ: شنبه 24 فروردين 1392برچسب:رسوایی , اکران , قم , مسعود ده نمکی,
ارسال توسط کاربر
 
انتشار کپی غیرقانونی «رسوایی» و«حوض نقاشی» تکذیب شد
بانی فیلم آنلاین:دبیر ستاد حمایت و صیانت از محصولات فرهنگی و هنری با تکذیب عرضه کپی غیر مجاز فیلم‌های «رسوایی» و «حوض نقاشی» در تهران گفت: از ابتدای سال جاری بیش از 700 هزار لوح فشرده را کشف و ضبط کرده‌ایم که این دو فیلم در میان آین آثار نیستند.

 سعید جابری انصاری در گفت‌وگو با فارس، در خصوص اخبار منتشر شده در برخی از رسانه‌ها در خصوص عرضه کپی غیر مجاز دو فیلم سینمایی «رسوایی» و «حوض نقاشی» در پایتخت گفت: در ایام نوروز ماموران ستاد حمایت و صیانت از محصولات فرهنگی و هنری با همکاری نیروی انتظامی عملیات گسترده‌ای را در دو استان مازندران و تهران و مناطق غربی استان تهران انجام دادند که هیچگونه گزارشی مبنی بر مشاهده عرضه لوح فشرده این دو فیلم به صوت غیرمجاز نداشته‌ایم.

وی افزود:  اگر هم چنین موضوعی صحت داشته باشد که بنده آنرا را رد میکنم، معلول یکسری علت‌هایی است که یک گروه کارشناسی برای آن باید تشکیل شود که تهیه‌کننده و سرمایه‌گذار باید از عاملان آن شکایت کنند و ما هم به عنوان ستاد حمایت و صیانت از محصولات فرهنگی و هنری تلاش خودمان را می‌کنیم که با کسانی اقدام به چنین تخلفاتی می‌کنند،قاطعانه برخورد کنیم.

او در خاتمه اظهار داشت:تمام تلاش ما صیانت از آثار هنرمندان است و ستاد در سال جدید نیز با همکاری نیروی انتظامی تمام تلاش خود را خواهند کرد، البته با توجه به سازوکاری که خود تهیه‌کنندگان با نصب دوربین‌های مدار بسته انجام داده‌اند، عرضه کپی غیرمجاز محصولات روی پرده کاهش زیادی داشته‌ است هرچند که برخی متخلفان با وجود اینکه سینماداران در سالن‌های خود دوربین مدار بسته گذاشته‌اند اما بازهم از حسن اعتماد سوء استفاده می‌کنند و باید با افرادیکه در این کار نقش دارند برخورد قاطعانه شود.

 




تاریخ: شنبه 24 فروردين 1392برچسب:رسوایی , حوض نقاشی , کپی غیر قانونی,
ارسال توسط کاربر
گزارش فروش فيلم‌هاي روي پرده تا پايان 22 فروردين ماه
«رسوايي» در تهران يك‌ونيم ميلياردي شد
بانی فیلم آنلاین:آخر هفته فروش فيلم‌هاي روي پرده با استقبال نسبي روبرو بود. استقبالي كه باعث شد «رسوايي»‌طي 2 روز فروشي معادل يكصد ميليون تومان داشته باشد.

به گزارش «بانی فیلم»، فروش روز پنجشنبه اين فيلم فقط 70 ميليون تومان بود تا در تهران اين فيلم يك و نيم ميلياردي شود. با احتساب گيشه 35 ميليوني «رسوايي» در روز چهارشنبه مجموع گيشه اين فيلم يك ميليارد و 554 ميليون تومان شود. به تعداد سينماهاي فيلم«رسوايي» 3 سالن اضافه شده است تا اين فيلم 28 سالن در اختيار داشته باشد. «حوض نقاشي» چهارشنبه و پنجشنبه به ترتيب 22 و 41 ميليون تومان فروش داشت. فيلم مازيار ميري كه 20 سالن در اختيار دارد تاكنون 861 ميليون تومان فروخته است. «تهران 1500» رقيب «حوض نقاشي» در جدول اكران طي دو روز 57 ميليون تومان فروخت. اين فيلم با در اختيار داشتن 25 سالن بعد از 23 روز به مجموع فروش 834 ميليون تومان رسيده است. فروش روز پنجشنبه اين فيلم 37 ميليون تومان بود. «قاعده تصادف» با اضافه شدن سينما فرهنگ به جمع سالن‌هايش، 10 سينما در اختيار دارد. اين فيلم روز چهارشنبه 5/6 و پنجشنبه 8 ميليون تومان فروخت. فيلم بهنام بهزادي درحاليكه وارد هفته سوم نمايش‌اش شده 177 ميليون تومان فروخته است. «رژيم طلايي» نيز طي دو روز حدود 22 ميليون تومان فروش داشت. فيلم رضا سبحاني كه همچنان گروه قدس را در اختيار دارد بعد از 23 روز 273 ميليون فروخته است.




ارسال توسط کاربر

 

 
 
مسعود ده‌نمکی در گفت‌وگو با «شرق»:
«رسوايي» يك آيينه است
فرانک آرتا. عكس: مهدی حسنی،شرق
مسعود ده‌نمکی در سینما مخالفان جدی دارد؛ افرادی دلیلش را نقش سیاسی و اجتماعی او در بروز برخی حوادث در زمان قبل از ورود‌ش به سینما می‌دانند و کسانی هم که عاشقان و پیگیران جدی سینما هستند، معتقدند که تاکنون فیلم جدی و مهمی نساخته. به هر جهت با همین نگاهش تا امروز چهار فیلم بلند سینمایی ساخته است. سه‌گانه «اخراجی‌ها»ی او در زمان ساخت و نمایش به اندازه کافی بحث‌هایی زیادی راه انداخت. سال 1391 هم با ساخت فیلم «رسوایی» دانش و نوع نگاهش به سینما را در معرض دید همگان قرار داد. پیش از گفت‌وگو با هم یک قراری گذاشتم که فقط درباره سینما صحبت کنیم. اصلا به اتفاقات حاشیه‌ای کاری نداشته باشیم. یعنی هر دو در عین اینکه به دیدگاه یکدیگر احترام می‌گذاریم، درباره «فیلم» صحبت کنیم. با این حال نگاه هر دوی ما مثل دو خط موازی می‌ماند که هیچ‌گاه به هم نمی‌رسد.

 از روزنامه‌نگاری وارد سینما شدید. در بدو امر فیلم مستند ساختید و بعد به طور حرفه‌ای وارد سینمای ایران شدید و سه‌گانه «اخراجی‌ها» را ساختید. با ساخت فیلم «رسوایی» حال و هوای جنگ را رها کردید و خواستید مستقیما درباره مسایل اجتماع حرف بزنید. در وهله نخست اسم فیلم، بیننده را تحریک می‌کند که فیلم چه می‌خواهد بگوید. وقتی فیلم را می‌بینیم، ظاهرا قصد سازنده‌اش این بوده که به ارزش‌های معنوی از دست رفته بپردازد. چرا فیلم «رسوایی» را ساختید؟
قبلا چنین فضایی را در فیلم «اخراجی 1» در پیرنگ فیلم تجربه کردم؛ یعنی بحث تحول آدم لمپن محله و سلوک شخصیتی مثل مجید سوزوکی که تا مرز شهادت می‌رسد. در فیلم «رسوایی» هم تلاش کردم که مباحثی که به عرفان نظری و عملی مربوط می‌شود ورود کنم. منتها وقتی این مفاهیم در قالب قصه و سینما مطرح می‌شوند دیگر نباید رو باشند. گرچه می‌شود از طریق الِمان‌های خود سینما به آنها پرداخت. کما اینکه مجید از اولین سکانسی که از زندان آزاد می‌شود با گیوه‌هایش وارد راهی می‌شود که در این مسیر دو نفر از او دستگیری می‌کنند؛ یکی میرزا پدر دختری که مجید خواهان اوست و دیگری روحانی با بازی فخرالدین صدیق‌شریف. بهانه حرکت مجید یک عشق مجازی بود، یعنی عاشق دختر میرزا می‌شود ولی بعد، از همین عشق زمینی به عشق حقیقی می‌رسد. کسی که در سکانس اول فیلم برای دفاع از معشوق خود زنجیر می‌کشد، در سکانس پایانی فیلم برای مام میهن و عقیده معنوی خود شمشیر می‌کشد.
 پس با این نگاه تصمیم گرفتید، طنز را در فیلم «رسوایی» حذف کنید؟
خب تنزیل مفاهیم عرفانی در سطح فیلم‌های کمدی و به اصطلاح عامه‌پسند آیا درست است یا نیست، قبلا عرفای ما نشان دادند که این روش‌ها مسبوق به سابقه هست. مولانا در مثنوی معنوی بارها این کار را کرده است و این مفاهیم عمیق عرفانی را در قالب داستانی مثل طوطی و بازرگان برای درک طبقات مختلف جامعه بیان می‌کند. هم برای آنهایی که در سنین پایین‌تر هستند قصه‌پردازی می‌کند و هم مخاطبانی که سن‌شان بالاتر است، متوجه مفاهیم عمیق معنوی این داستان می‌شوند و حقیقتا پرداختن به این مسایل کار سختی است.
 در فیلم اخراجی‌ها 1، یک بستر تحولی وجود دارد به اسم جبهه و جنگ و به دلیل همین مساله قابل‌ملموس، تیپ‌های مختلف جامعه به خاطر دفاع از میهن دچار تحول می‌شوند. حالا به ساختار و جزییات فیلم کاری ندارم ولی در«رسوایی» فقط تحول فردی را بدون درنظر گرفتن واقعیات جامعه پیرامونش به نمایش گذاشتید. ضمن اینکه آدم‌های اجتماع ناظران غرغرو هستند و فقط در حد حرف انتقاد می‌کنند. پس تنها رابطه دوتا آدم در فیلم مطرح می‌شود و عملا زمانی فیلم جان می‌گیرد که روحانی فیلم حضور پیدا می‌کند.
 بله. به دلیل اینکه سطوح انسان متفاوت و مباحث آن مختلف است. یعنی در اینجا بحثی از سطوح انسان موردنظرمان بوده. به همین دلیل نه دختر فیلم، بلکه خود حاج‌یوسف که سالک و پیر طریقت است در معرض امتحان قرار می‌گیرد. همه ما در این دنیا در معرض امتحان قرار می‌گیریم. یعنی از سالک تا مردم عادی کوچه بازار همه در معرض امتحانند. حالا امتحان کسی مثل حاج‌یوسف در این است که یک دختر چنین مدلی در برابرش قرار می‌گیرد و آنجایی که لازم است برای نجات دیگران از خودش بگذرد، می‌گذرد و آبرویش را خرج می‌کند. آیا به حدیثی که در درس اخلاق می‌گوید عزت و ذلت دست خداست ایمان دارد یا لقلقه زبانش است؟!
 اما دنیای فیلم شما چیز دیگری می‌گوید. در واقع آن کسی که مورد دستگیری قرار می‌گیرد افسانه، دختر فیلم است و نه حاج آقا. شما به مباحث عرفانی اشاره کردید. به طور مثال از مرحوم آیت‌الله سیدعبدالکریم کشمیری(ره) که گفته‌های ایشان از طریق شاگردانشان منتشر شد و در کتابی آمده، پرسیدند چه زمانی سالک می‌تواند از دیگران دستگیری کند، پاسخ می‌دهند زمانی که به مقام کشف و شهود برسد. در فیلم هم نشان می‌دهید حاج‌یوسف به مقام کشف و شهود رسیده است. نمونه‌اش آنجاست که افسانه و دو دوستش حاج‌یوسف را سوار ماشین می‌کنند و به زور به میهمانی می‌برند. حاجی می‌گوید به این میهمانی نروید، چون برای شما خوب نیست. همان موقع ماشین پلیس سر می‌رسد. خب اینها نشانه «کاشفه» و یا «معاینه» است که در عرفان مطرح می‌شود.
خب این دیگر به شناخت درست از سطح عرفان نظری برمی‌گردد. گاهی کسی مثل برصیصای عابد عاقبت به خیر نمی‌شود و از امتحان الهی سربلند نمی‌شود و در فیلم هم به آن اشاره می‌شود ولی خیلی‌ها از بزرگان ما از امتحان الهی به سلامت عبور می‌کنند. پس همه در خطر هستند. تازه آن بزرگواران خطرشان عظیم‌تر است. نوع امتحانی که آدم‌ها پس می‌دهند بسته به سطح سلوکشان متفاوت است. حالا برمی‌گردیم به اسم فیلم یعنی «رسوایی» که خیلی‌ها معتقدند که حالا یک روحانی داریم که قرار است در تماس گرفتن با دختری به نام افسانه ممکن است پایش بلغزد و داستان شیخ صنعان را تداعی کند و در طول قصه می‌بینیم این آدم از این مرحله گذشته است و اسیر مظاهر این دنیا نمی‌شود.
 در فیلم تصویر عرفایی می‌بینیم که دیگر در این دنیا نیستند و عاقبت به خیر هم شدند، یعنی از امتحانات الهی به سلامت عبور کردند؛ مثل آیت‌الله‌العظمی سیدعلی آقاقاضی، امام(ره)، حاج‌اسماعیل دولابی. همین نشانه‌ها نوید می‌دهد که حاج‌یوسف نظیر اسلاف خود عاقبت به خیر می‌شود. پس معلوم است برای حاجی رسوایی به وجود نمی‌آید. آن وقت نگاه‌ها متوجه رسوایی افسانه می‌شود. حالا این تناقض را چگونه توجیه می‌کنید؟
حضرت امام(ره) هم به کشف و شهود رسیده بودند ولی وقتی از ایشان می‌پرسند بهترین دعا چیست می‌گوید عاقبت بخیری. آن آخر و عاقبت امتحانی است که هر کسی برایش پیش می‌آید و به تناسب هرکس فرق دارد. حاج‌یوسف در جایی می‌گوید دنیا عروس هزار داماد است. برای هر کسی خودش را یک‌جوری بزک می‌کند. برای آن کسی که تشنه مال است با بنز او را مورد آزمایش قرار می‌دهد. برای آن کسی که دنبال زیبایی است، از همان طریق آزمایش می‌شود. اصلا می‌دانید چرا من در پوستر فیلم از المان آینه استفاده کردم؟
 چرا؟
چون رسوایی یک آیینه است. پوستر فیلم را اینگونه طراحی کرده‌ایم و به نمایش گذاشتیم برای آنکه همه ما به نوعی می‌توانیم خودمان را در این آیینه ببینیم. اصلا دیالوگ‌های فیلم این طوری نوشته شده است. در سکانس پایانی که مردم می‌خواهند افسانه را سنگسار کنند و در پی تحریک مرد بازاری با بازی محمدرضا شریفی به سمت دختر سنگ پرتاب می‌کنند. دختر هم گوید، بزنید و بشکنید ولی من آیینه‌ام. چون خودتان را در آن می‌بینید. من خودم در مورد حاج‌یوسف زود قضاوت کردم. شما هم در مورد حاجی‌تان زود قضاوت کردید. همه ما دچار این زود قضاوت شدن‌ها هستیم. شما فقط چیزی را شنیدید و بدون اینکه ببینید، دارید قضاوت می‌کنید. حاجی می‌گوید فاصله میان حق و باطل به اندازه چهار انگشت است. یعنی فاصله گوش و دهان. این مسلمانی نیست که ما بر اساس شنیده‌هایمان قضاوت می‌کنیم.
 خب ولی در فیلم، این گفته‌هایتان درنیامده است!
خب این نظر شماست. برآیند نظر هزاران مخاطب این نیست. در اکران عمومی هم این را خواهید دید. صاحب‌نظران مباحث دینی هم با دیدن فیلم بر این نظر صحه گذاشته‌اند. اصلا می‌دانید آن چه باعث شده «اخراجی»‌ها از فروش خوبی برخوردار شود چه بود؟
 چه بود؟
در اخراجی‌ها یک اتفاقی که می‌افتد، این است که آدم‌ها خارج از مرز و دنیایشان فیلم را دیدند. خب به نظر شما چرا این اتفاق می‌افتد؟
 خب چرا این اتفاق افتاد؟
اینکه من فقط تلاش کردم به فطرت مشترک آدم‌ها بپردازم. من دلیلش را در همان چیزی می‌بینم که گفتم؛ یعنی فطرت مشترک آدم‌ها. به مرحوم حاج‌اسماعیل دولابی اشاره کردید. می‌دانستید چه کسانی پای منبر ایشان می‌نشستند. کسانی که بیرون از فضای وعظ اصلا باهم خوب نبودند. حالا حاج‌اسماعیل چه می‌کند که همه آدم‌ها فارغ از دیدگاهشان پای صحبت‌های ایشان می‌نشیند، با هم می‌خندند و با هم گریه می‌کنند؟ چون ایشان را جایی می‌برد که در آنجا دعوا نیست. حالا آنجا کجاست؟ آنجا فطرت مشترک همه آدم‌هاست.
  یعنی شما سعی کردید در این فیلم هم به فطرت مشترک آدم‌ها بپردازید؟
بله. البته سعی کردم به فطرت مشترک آدم‌ها توجه کنم.
 اگر تاریخ سینما را دنبال کرده باشید، خیلی از فیلم‌های خوب تاریخ سینما در زمان خودشان مورد توجه قرار نگرفتند و حتی فروش هم نکردند ولی در گذر زمان بعدها به ارزش‌های واقعی فیلم توجه شد؛ بنابراین فروش فیلم از نقطه‌نظر معیارهای زیبایی‌شناسانه و هنری خیلی نمی‌تواند ملاک باشد. حالا فیلم شما چقدر از این نقطه‌نظر مجهز است؟
من اصلا این نوع نگاه‌ها را به فیلمم قبول ندارم و توجه هم نمی‌کنم.
 چه نوع نگاه را قبول دارید؟
این نوع نگاه، مغرضانه است که به قول برخی‌ها فقط فیلم را با تیتراژش مورد سنجش قرار می‌دهند. من با فطرت مشترک مردم کار داشتم. در «رسوایی» هم همین کار را کردم. از آنجایی که می‌خواستم ببینم این مساله چقدر با مردم ارتباط برقرار کرده و موفق بوده است، به سینما رفتم و در کنار مردم فیلم را تماشا کردم. حتی نگرانی هم داشتم. چون عبور از مرز کمدی به تراژدی یا ملودرام خیلی سخت بود ولی در نهایت متوجه شدم که مردم با فیلم ارتباط برقرار کرده‌اند. حتی در فیلم «رسوایی» هم آنقدر به خودم و گروهم اطمینان داشتم که می‌خواستم یک فیلم کمدی بسازم.
 جدی؟!
بله. با همین فیلمنامه می‌توانستم رکورد فروش 10 تا اخراجی‌ها را هم بشکنم. منتها حرفی که می‌خواستم بزنم، ساختار طنز نداشت.
 البته ساختار فیلم‌تان نمی‌توانست طنزگونه باشد. چطور می‌توانستید با یک روحانی شوخی کنید؟
عرض کردم چرا می‌شد. با زبان طنز همین قصه را می‌شد جلو برد. و بیشتر از اخراجی‌ها هم موردتوجه قرار می‌گرفت.
 خب چرا ریسک نکردید؟
چون می‌خواستم یک تجربه جدید رقم بزنم، یعنی فیلم ملودرام بسازم که آن مفهومی که می‌خواستم را کم‌حاشیه‌تر شود.
 یعنی فیلم‌تان ملودرام نیست؟
چرا، اما زبان طنز می‌توانست آن را به شدت به حاشیه ببرد. در مورد مباحث تکنیکی هم چه در رعایت اسلوب فیلمنامه‌نویسی و چه ساختار تکنیکی از دکوپاژها و میزانسن‌ها و... مطمئنا چند گام جلوتر از کارهای خودم و خیلی‌هاست. همین‌هاست که فیلم را می‌سازد؛ بازی‌ها و شیوه روایت قصه و فرم.
 الان به فیلم «رسوایی» برخی از همفکران شما معترضند و در جایی از شما پرسیدند که چگونه می‌توانید فیلم را به امام زمان(عج) نشان دهید. حالا چگونه می‌گویید می‌توانستید فیلم را به شکل طنز به تصویر بکشید؟
فیلم این فضا را نمی‌طلبید وگرنه امکانش بود. در مورد نشان دادن فیلم هم در محضر آقا! این هم از آن حرف‌هاست. مگر آقا ناظر بر اعمال ما نیست که بعد بخواهم خجالت بکشم. این حرف‌هاست که می‌گویم کار برای من سخت‌تر از دیگران است.
 آقای ده‌نمکی! سینمای جهان را تا چه حد دنبال می‌کنید؟
اگر وارد مصادیق نشوید، جوابتان را می‌دهم.
 سوالم را به طور کلی مطرح کردم.
 تقریبا جزیی از کارم فیلم دیدن است.
 در مصاحبه با نشریه‌ای خواندم که در پاسخ به کسانی که به پوشش بازیگر زن فیلم ایراد گرفتند، گفتید فیلمساز باید به درجه‌ای از اجتهاد برسد که بتواند میان ارشاد و اغوا تمایز قایل شود. می‌خواستم بدانم این اجتهاد را چگونه حاصل کردید؟
خب بستگی دارد کسی که درباره مسایل اجتماعی، فیلم می‌سازد چقدر نسبت به آن موضوع اشراف دارد. مثلا کسی فیلم اخراجی‌ها را می‌سازد ولی نمی‌توانند با واکنش بسیار بدی با او برخورد کنند. اجتهاد در اینجا به مفهوم شناخت مقوله دفاع مقدس و آدم‌هایش است که برخی‌ها هنوز به آن نرسیده‌اند. حالا در این مباحث بعضی وقت‌ها انتخاب میان بد و بدتر مطرح می‌شود.
 انتخاب میان بد و بدتر یعنی چه؟
عرض می‌کنم. مثلا در همین سینمای ما حتی فیلم‌های انقلابی هم که ساخته می‌شود شما موهای زنان را می‌بینید که چهار انگشت خارج از روسری‌شان گذاشته می‌شود اما من به این اعتقاد نداشتم و به این اجتهاد هم نرسیدم که بتوانم همچنین کاری کنم و موهای دختر فیلم را بیرون بگذارم. تنها راهی که به نظرم رسید این بود که المانی که برای دختر بدنام می‌توان متصور شد یک جفت کفش قرمز و یک آرایش غلیظ با رژلب قرمزرنگ بود. وقتی مردمی که در کوچه و بازار زندگی می‌کنند فیلم را نگاه می‌کنند، نگویند که این دختر فیلم اصلا به آن کاراکتری که ازش تعریف شده نزدیک نیست و با کمترین هزینه بشود این باور را ایجاد کرد. مطمئنا اگر کسان دیگری می‌خواستند این فیلم را بسازند موهایش را بیرون می‌گذاشتند و جور دیگری لباس تنش می‌کردند.
 حالا واقعا آدم‌هایی که این سبکی آرایش می‌کنند مصداق فاحشه هستند؟
نه الزاما همه کسانی هم که اینچنین آرایش می‌کنند مصداق فاحشه باشند. در فیلم ما هم بحث فاحشه نیست. ما همه رسانه را می‌شناسیم و دنیا را می‌شناسیم. در اروپا اتفاقا کسانی که اینچنین آرایش می‌کنند حتما یک مفهومی دارد؛ یا پیرزنند یا بدکاره. یعنی آدم‌های معمولی آرایش این شکلی نمی‌کنند اما در کشور ما بد جا افتاده. یعنی یک جوری خلط مبحث شده است؛ یعنی هم کسی که سالم است و هم کسی که بدکاره است یک جور آرایش می‌کنند. اینها دیگر جزییات است. ما با دختری مواجهیم که روحانی فیلم می‌گوید هنوز فاسق نشده. یعنی گناه کرده ولی فاسق نشده است. اینکه رفت و تن به گناه داد به دلیل چیز دیگری است و ما مقصریم و باید دستش را بگیریم. در فیلم می‌گوید من باید قبل از گناه از تو دستگیری کنم. اگر گناه کنی و بعد مچت را بگیرم که هنر نکردم. ما همه می‌گذاریم آدم‌ها به مرحله گناه کردن بیفتند و بعد رسوایشان کنیم ولی حاج‌یوسف در فیلم می‌گوید آدم‌ها را قبل از افتادن، دستشان را بگیریم. این همان گم شده ما در اخلاقیات است.
 شما فیلم آژانس شیشه‌ای را دوست داشتید؟
بله.
 در فیلم «آژانس شیشه‌ای» مردم داخل آژانس نظاره‌گر حاج‌کاظم بودند. در فیلم شما هم مردم داخل بازار فقط به افسانه نگاه می‌کنند. خب چرا همه مرد‌های محله به غیر از حاج‌یوسف از افسانه، به قول معروف حظ بصری می‌برند. چرا به مردم اینگونه نگاه کردید؟
خود فیلم هم این مباحث را نقد می‌کند. خیلی نمی‌خواهم وارد این مقوله شوم و برای خودم حاشیه درست کنم. در فیلم مردم برای افسانه حرف در می‌آورند که دختر خیابانی هست ولی جواب دختر در فیلم این است، آنهایی که در خیابان سوار می‌شوند خیابانی‌اند ولی آنهایی که سوار می‌کنند خیابانی نیستند؟!
این جمله معروف یکی از فمینیست‌ها و فعالان جنبش زنان ایران است.
خب من نشنیدم و دنبال این هم نبودم که چه کسی گفته ولی این جمله را در «فقر و فحشا» هم به کار بردم. این کلام مولا علی(ع) است که می‌فرمایند نبینید چه کسی می‌گوید، نگاه کنید چه می‌گوید. در مورد فیلم هم همین است که آقایان روشنفکر می‌گویند تیتراژ را نبینیم. فیلم را ببینیم. نگاه نکنیم که فیلم را چه کسی ساخته است. بعد بگوییم چه پلانی، چه مضمونی. حالا آمدیم و دیدیم یک فیلم اولی این کار را کرده است. این حرف حرف درستی است، هم حضرت علی(ع) گفته‌اند و هم روشنفکرها. یادم است داوران می‌گفتند کسی که درباره جنوب شهر فیلم ساخته است این جور دخترها در جنوب شهر چه کار می‌کنند؟ این فیلم دارد در دهه 40 سیر می‌کند. در حالی که به‌نظر من آنها خودشان جامعه را نمی‌شناسند. الان دیگر جنوب شهر و شمال شهر ندارد. کسی اگر پول نداشته باشد نان بخورد، پول آرایش و لباسش را دارد. یعنی این جزو اولویت‌هایش شده است. خط فقر تغییر کرده است. زمانی می‌گفتند کسی پول ندارد نان بخورد، الان می‌گویند پول ندارد خرج دانشگاه آزاد بدهد یا قسط موبایل دهد. اتفاقا نصف آدم‌هایی که در بالای شهر چرخ می‌زنند بچه خیابان‌های دیگرند و بچه آنجا نیستند. بچه بالای شهر میهمانی‌اش را دارد. دورهمی‌اش را دارد. ویلایش را دارد. احتیاجی ندارد به خیابان بیاید و دور کند و سوار ماشین کسی شود.


 امام(ه) یک جمله معروفی دارند. می‌گفتند که نگویید انقلاب برای شما چه کار کرد، بگویید شما برای انقلاب چه کار کردید. به نظرم این جمله در همه سطوح قابل تعمیم است. آقای ده‌نمکی! برای سینما چه کار کردید؟
من فکر می‌کنم کارم را کردم و تمام شد. آنهایی که باید بفهمند، می‌فهمند که سه‌گانه اخراجی‌ها 3 شوکی به سینمای بی‌جان ما بود.
 منظورتان جذب مخاطب است؟
بله. سینمایی که از نقطه‌نظر جذب مخاطب در اغما بود سه بار توسط اخراجی‌ها شوکه شد. یک‌سال در میان حدود 17میلیاردتومان چرخش مالی برای سینمای ما ایجاد کرد یا «فقر و فحشا» به نظرم مخاطب فیلم مستند را عوض کرد. یعنی مخاطبان خاص فیلم مستند به مخاطب عام تبدیل شدند و بیش از میلیون‌ها نسخه از آن تکثیر شد و تاثیر خودش را گذاشت و در غلبه گفتمان عدالت‌خواهی مردم حرف فیلم خیلی تاثیر داشت و بعد‌ها گفتن چنین مباحثی در جامعه عادی شد.
 یعنی مهم‌ترین کارتان این بود که مردم را به سینما کشاندید؟
نه خب اینکه یک لایه‌اش است.
 لایه دیگرش چیست؟
اینکه من فکر می‌کنم با اخراجی‌ها قفل زبان آدم‌ها باز شد. خاطرات زیادی گفته شد و کتاب‌های زیادی درباره آدم‌هایی که بعد از جنگ سانسور شده بودند، به چاپ رسید. به قول آقای محسن رضایی «اخراجی‌ها» یکی از جعبه‌سیاه‌های جنگ را باز کرد. خودسانسوری از ناگفته‌ها کنار رفت.
 یعنی فکر می‌کنید دیگران هم این‌طوری فکر می‌کنند؟
به هر حال دیالوگ‌هایی که برای جنگ بوده است را همه یادشان است. حتی آشتی دادن طیف‌های مختلفی که در سینما حضور دارند. آدم‌هایی که در سینمای جنگ نبودند؛ مثلا امین حیایی و حسام نواب‌صفوی و بازیگرانی که در این مسیر نبودند، بازیگران ثابت سینمای جنگ شدند. سینمای جنگ ما مرده بود و هیچ مخاطبی نداشت و الان هم ندارد. اخراجی‌ها این کار را کرد. الان هم فیلم «رسوایی» می‌تواند به نوعی به آشتی بسیاری از جوان‌ها با معنویت کمک کند. کما اینکه از همین الان ما نشانه‌هایش را می‌بینیم. آمدن من به سینما به خیلی‌ها جرات داد.
 به چه کسانی جرات داد؟
 به آنهایی از طیف فکری ما که فقط از بیرون سینما را نقد می‌کردند ولی امروز همان‌ها دوربین دست گرفتند و وارد گود شدند. یعنی من از میدان مینی عبور کردم تا دیگرانی رد شوند. ولو اینکه از روی خودم رد شوند.
 اما اینها خودشان هم دارند از روی شما رد می‌شوند!
خب دیگر. بدی‌اش این است که دارند از معبری رد می‌شوند. دارند از روی نفر اول رد می‌شوند و اینها چیز کمی نیست. اینها ر ا دارم می‌گویم، امیدوارم سینما گارد نگیرد. امیدوارم افراد سنتی و حرفه‌ای اهل سینما سعی کنند نسل جدید فیلمسازان را کنار خودشان ببینند، نه مقابل خودشان. من همین الان هم مخالفم که بچه حزب‌اللهی‌ها سینمای مستقل و جشنواره مستقل برای خود درست کنند و بروند جای دیگر فیلم بسازند یا ببینند. اینها باید کنار هم و مکمل هم باشند.
 یعنی معتقد به گفت‌وگوی متقابل هستید؟
 البته با این نگاه که از ارزش‌های خود عدول نکنیم.
 آن وقت دوستان شما هم تحمل می‌کنند؟
اگر دوستان شما هم تحمل کنند.
 پس دوست دارید این قضیه حل شود؟
باید حل شود دیگر. ما در عمل ثابت کردیم که باید حل شود.
 البته معتقدم تمایل دارید با اهالی سینما تعامل داشته باشید و آنها هم شما را جزو خودشان بدانند. دست‌کم مثل برخی‌ها به بانوان همکارتان در سینما اتهام فسق و فجور نزدید و با احترام درباره آن سخن گفتید.
ممنونم. حتی اگر در جشنواره فیلم فجر هم اعتراض کردم، می‌فهمند که این حرف‌ها را به خاطر خودم نزدم. من از بازیگرانی دفاع کردم که برای دفاع از آرمان‌های کشورم حاضر شدند در فیلمم بازی کنند.
 آقای ده‌نمکی! قبول دارید نسبت به گذشته خیلی تغییر کردید؟
نگاه کنید در همین جشنواره امسال، سکوت من نشانه رضایت من نبود. نشانه احترام من بود. یعنی تعدادی از داور‌هایی که در جشنواره بودند و به خاطر کار‌هایی که برای سینما کردند، من برای آنها احترام قایلم ولی خودشان انگار تن‌شان می‌خارد. می‌روند مصاحبه می‌کنند و حرف‌هایی که در شأن‌شان نیست می‌زنند. مگر بازی کردن اکبر عبدی در نقش یک روحانی اگر به بازیگردانی یک کارگردان ربط ندارد، پس به چه کسی ربط دارد. من حداقل پیامک‌هایی از چهار داور جشنواره داشتم که گفتند شگفت‌انگیز بود و نسبت به فیلم‌های جشنواره پیام بهتری داشت ولی من می‌دانم در آنجا چه گذشته و چگونه نظرات تغییر کرد. با این حال سکوت می‌کنم؛ مثلا در آنونس‌های جشنواره اسم فیلم را نمی‌برند ولی اسم بازیگر را می‌برند. به نظر شما نشانه چماقداری است یا روشنفکری. حالا مخالف شما آمده و یک فیلم ساخته است اما شما آن‌قدر انحصارطلب هستید که حاضر نشدید بگذارید مخالف شما حرفش را بزند.
 خب طبق قرارمان نباید وارد این مباحث شویم. چون توافق کردیم فقط درباره سینما حرف بزنیم. به هرحال آن طرف هم حتما دلایل خودش را دارد. برگردیم به روند فیلمسازی شما. حالا به قول شما با وجود مخالفت روشنفکران، چرا نتوانستند جلوی فیلمسازی شما را بگیرند؟
چون خدا پشت من بود. هر چقدر بیشتر دشمنی می‌کنند خدا را بیشتر در موفقیتم دخیل می‌بینم. من باور کرده‌ام که بین عزتی که خدا به آدم یا کار آدم می‌دهد و عزتی که دیگران می‌خواهند بدهند یکی را باید انتخاب کنم. حتی تعریف دوستان به قول شما هم فکرم را هم نمی‌خواهم. آدم‌هایی در خفا از فیلم تعریف می‌کنند ولی جرات روشنفکرها را هم ندارند.
 مگر دیگران خدا نداشته‌اند؟
خدا داشته‌اند ولی لابد پشت سرشان نبوده که نتوانستند کارشان را تمام کنند.
 بالاخره هر کسی از جانب خدا حمایت می‌شود. حالا اگر زمانی همین دوستان بسیجی شما پشت‌تان را خالی کنند، چه کار می‌کنید؟
خدا که هست. اصلا به اینها نیست. من از روزی که نشریه داشتم یک نفر بیاید ثابت کند از نهادهای دولتی و انقلابی ریالی پول گرفتم و کار کردم. من به‌دلیل اعتقاداتم می‌دانستم کسی فرش قرمز جلوی پای من پهن نمی‌کند که من این حرف‌ها را بزنم. موقعی که هنوز بحث تهاجم فرهنگی مطرح نبود من معتقد بودم باید اعتراض کرد ولی الان اسمش را می‌گذارنداعتراض مدنی. الان کسی اگر تظاهرات می‌کند می‌گویند گروه فشار ولی خودشان اگر تظاهرات کنند می‌شود تظاهرات مدنی ولی آن موقع معتقد بودم به جای اینکه نقد مردم کنند، باید نقد دولت کنند و تنها کسی که جلوی رفتار غلط دولت ایستاد و داد زد ما بودیم و زمان آقای هاشمی زندان هم رفتم. الان همه جرات پیدا کرده‌اند و از این حرف‌ها می‌زنند. هزینه ندارد که هیچ، پزو و درآمد هم دارد.
 آقای ده‌نمکی چه نوع سینمایی را دوست دارید؟
من از نظر نوع روایت قصه، سینمای قصه‌گو را دوست دارم.
 مثلا در فیلم «رسوایی» چه چیزی مد نظرتان بود؟
ببینید اولویت برای من در «رسوایی» قصه‌ای بود که اورژینال باشد و قصه‌ای که معروف نباشد و حتی بتواند دیگران را به اشتباه بیندازد. کما اینکه بسیاری از اینها که فیلم را دیدند، می‌گفتند شبیه میوه ممنوعه و برصیصای عابد است.
 ولی این قصه، جدید نبود!
چرا دیگه جدید بود. شما وقتی این دختر را کنار این روحانی می‌بینید اولین فکری که به ذهن‌تان می‌رسد این است که الان یک رابطه‌ای میان اینها پیش می‌آید ولی می‌بینیم که پیش نمی‌آید.
 برخی از همفکران شما به ترسیم شخصیت روحانی فیلم اعتراض داشتند. پاسخ‌تان چیست، با اینکه روحانی فیلم باورپذیر بود؟
من هم، چنین اعتقادی دارم ولی بعضی‌ها می‌گفتند نسبت این روحانی با انقلاب چیست. من هم گفتم عکس امام(ره) را در خانه این آدم می‌بینیم و همین‌طور عکس شهید را. می‌بینیم به جانباز کمک می‌کند. این آدم تکلیفش با انقلاب مشخص است. این نشانه‌شناسی است که برخی بلد نیستند. قرار نیست شعار دهد که مردم بیایید رای دهید. این آدم یک‌بار به این دختر نمی‌گوید آرایشت زیاد است. خیلی‌ها می‌گویند نهی از منکر در این فیلم گم شده است. در حالی که در روایت آمده است که می‌گویند مردم را به دین خدا به غیر زبان، یعنی با عمل خود دعوت کنید. به همین دلیل حاج‌یوسف در مسیر قصه کاری کرد که افسانه که اول فیلم با شنیدن صدای اذان پنجره را بست، در آخر فیلم پنجره را باز کرد که صدای اذان را بشنود.
 همین که انتهای فیلم هنگام تحول افسانه به جای چادر سر کردن، او را با لباس سفید تطهیر کردید، یعنی خواستید از دریچه تصویر و سینما مساله را ببینید.
خب یکی از ایراد‌هایی که به فیلمم گرفتند این بود که چرا افسانه مثلا چادر سر نکرد و به جایش لباس سفید تنش کردی. چرا متحول نشده است. من می‌گویم زبان سینما برای بیان تحول و تطهیر آدم این است که یا باید باران ببارد و مثل آب توبه می‌ماند یا لباس سفید تنش کنید. یعنی این آدم تغییر کرده است.
 پرداختن به معنویات در سینما کار راحتی نیست. شهید آوینی در کتاب آیینه جادو می‌گوید سینما ظرفی نیست که هر مظروفی را در خود جای دهد. چرا خواستید به این موضوع سختی ورود پیدا کنید؟
ما اول باید تعریف کنیم معنویات یعنی چه.
 خب معنویات از نظر شما یعنی چه؟
پرداختن به مفهوم خیر و شر. در جای دیگر به مفهوم خدا‌شناسی و توحید. شما الان خیلی از فیلم‌های وسترن را می‌بینید که به همین مفهوم خیر و شر می‌پردازد. در سینمای غربی به خوبی به این مقولات پرداخته می‌شود. در آثارشان همان مفاهیم معنوی که شهید آوینی می‌گوید اتفاقا در بعضی از آثار غربی به خوبی می‌شود پیدا کرد؛ مثل مفهوم قیامت.
 پس شما هم معتقدید که همه فیلم‌های غربی، ضد دین نیست؟
بله. مثلا اینکه هیچکاک به مضامینی پرداخته که تازه الان دارد کشف می‌شود. چون خودش آدم باسواد و دارای فهم اجتماعی بود یا جان فورد یا کسی که ماتریکس را می‌سازد حتما درخصوص آخر زمان اطلاعات دارد، درعین اینکه به دانش سینما مسلط است. وقتی که من می‌گویم کارگردان باید به اجتهاد رسیده باشد به این مفهوم است که اگر چند سال درس حوزوی را نخوانده بودم یا مطالعاتی در این زمینه نداشتم، حتما نمی‌توانستم مفهوم اخلاقی و دینی را با زبان تصویر ارایه کنم البته مطمئنم کسانی هستند که سطحی به این فیلم نگاه می‌کنند، روایت‌ها را درک نمی‌کنند و فقط افسانه و لباس پوشیدنش را می‌بینند. من در فیلم‌هایی که ساختم از سه‌گانه «اخراجی‌ها» و سریال «دار و ندار» و «رسوایی» دست‌کم 50 نفر از بازیگران درجه یک، دو و سه سینما در آن بازی کردند و به همه آنها به نوعی ارادت دارم. به هر حال این تعامل، یک تعامل دوطرفه است. درست است یک جاهایی من نمی‌توانم مثل آنها فکر کنم و آنها هم نمی‌توانند مثل من فکر کنند ولی در جاهایی اشتراکاتی با هم داریم و بر اساس این اشتراکات کنار هم قرار گرفتیم.
 به نکته جالبی اشاره کردید. مثلا چرا همیشه با آقای شریفی‌نیا همکاری می‌کنید؟
خب همیشه این سوال وجود دارد. همان‌طوری که به او می‌گفتند چرا با این کارگردان کار می‌کنی. از این طرف هم به من می‌گفتند چرا با این بازیگر کار کرده‌اید. آنها فکر می‌کردند من که می‌خواهم فیلم بسازم باید یک سری بازیگر جدید خلق کنم، ولی بعدا خود همین‌ها مجبور شدند از همین بازیگران استفاده کنند. من فکر می‌کنم باید مرز‌بندی میان آدم‌های سینما را شکست تا آدم‌ها بیشتر به هم نزدیک شوند.
 در فیلم «رسوایی» با هم مشکل نداشتید؟
ایشان خیلی جاها حتی به شخصیتی که بازی می‌کرد اشکال می‌گرفت. می‌گفت، من دوست ندارم این جوری باشم یا مثلا پیشنهاد می‌داد ته فیلم جوری دیگر باشد. او هم جز آدم‌هایی باشد که پشت حاج آقا نماز بخواند و متحول شود. حالا با وجود این اختلاف‌ها کنار هم قرار گرفتیم. آدم‌ها در مضمون مشترکی کنار هم قرار می‌گیرند.
 آقای ده‌نمکی! چرا برای نقش افسانه رفتید سراغ الناز شاکردوست؟
من موقعی که فیلمنامه می‌نویسم روی آدم‌ها فکر می‌کنم. ما دو تا راه داشتیم یا باید چهره معصوم می‌گذاشتیم یا چهره‌ای که شیطنت داشته باشد که بستگی به انتخاب بازیگر نقش روحانی داشت. کاراکتری که می‌خواستیم انتخاب کنیم خیلی پیچیده بود. اگر روحانی جوان می‌گذاشتیم باید دختر فیلم را جوان‌تر انتخاب می‌کردیم و در نهایت به این نتیجه رسیدیم که در فیلم دیدید.
 به عنوان کارگردان فیلم از کدام صحنه فیلم خوشتان می‌آید؟
آنجایی که حاج‌یوسف شعر می‌خواند و به دیوان شمس تفأل می‌زند که اتفاقا شعری می‌آید که قصه خود افسانه در فیلم است.
 چرا همه‌جا از آقای حاتمی‌کیا به نیکی یاد می‌کنید؟
به دلیل حمایت و جوانمردی‌اش که به جهت ورودم به سینما به خرج داد. نشان داد که آن‌قدر بزرگ است که با ورود کسی به سینما مشکل ندارد. به همین دلیل، اخلاق حکم می‌کند از ایشان به عنوان پیشکسوت و کسی که از او یاد گرفته‌ام تقدیر و تشکر کنم. ایشان حرف‌هایی در دفاع از نیروهای جدید به سینما می‌زند که هزینه دارد اما پای حرف‌هایش می‌ایستد البته به این معنی نیست که همه کارهای مرا قبول داشته باشند.

لینک خبر :  http://sharghdaily.ir/?News_Id=7168



ارسال توسط کاربر
ممانعت از ارائه مجوز به فیلم اخلاقی و عرفانی ده نمکی:
اکران "رسوایی" ده نمکی در سینماهای قم مجوز نگرفت!
همزمان با اکران سراسری فیلم رسوایی در 60 سینمای کشور با خبر شدیم که اکران این فیلم در سینماهای قم با مخالفت برخی از مسئولین روبرو گردیده است. پیگیری های خبرنگار پایگاه 598 از دست اندرکاران سینماهای قم حکایت از ممانعت برخی از مسئولین در ارائه مجوز اکران این فیلم در سینماهای قم به بهانه حساسیت زا بودن این فیلم را دارد.
به گزارش سرویس نقد رسانه پایگاه 598، این روزها ساخته جدید مسعود ده نمکی با نام رسوایی که پیام های اخلاقی و عرفانی بسیاری را با خود به همراه دارد در صدر فروش فیلم های سینمایی اکران نوروزی قرار گرفته است که استقبال بی نظیر مردم در سراسر کشور از رسوایی ده نمکی بیش از پیش به زیبایی این فیلم افزوده است.

در این بین همزمان با اکران سراسری فیلم رسوایی در 60 سینمای کشور با خبر شدیم که اکران این فیلم عرفانی – اجتماعی در سینماهای قم با ملاحظات برخی از مسئولین روبرو گردیده و تا کنون مجوز اکران این فیلم به سینماهای قم داده نشده است.

پیگیری های خبرنگار پایگاه 598 از دست اندرکاران سینماهای قم حکایت از ممانعت برخی از مسئولین در ارائه مجوز اکران این فیلم در سینماهای قم به بهانه حساسیت زا بودن این فیلم را دارد.

این اتفاق در حالی رخ می دهد که مسعودده نمکی علی رغم دریافت مجوزهای لازم از معاونت سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، قبل از اکران عمومی رسوایی این فیلم برای بسیاری از مسئولین فرهنگی و سیاسی و مذهبی کشور و همچنین حدود سیصد تن از ائمه جمعه کشور به نمایش گذاشته و با واکنش مثبت بسیاری از آنان روبرو گردیده است.

بنابر اعلام پخش کننده فیلم رسوایی، فروش این اثر تاکنون از رقم 1میلیارد و 200 میلیون متعلق به تهران و 800 میلیون مربوط به فروش شهرستان گذشته است. 

لازم به ذکر است که رسوایی چهارمین ساخته بلند سینمایی مسعود ده نمکی به شمار می‌آید که داستان یک روحانی عارف و زاهد را به تصویر می‌کشد وده نمکی در این فیلم سعی کرده روحانیت و معضلات اجتماعی را به نقد بکشد و تصویری زیبا از بندگی صحیح خداوند به نمایش در آورد.

 




تاریخ: چهار شنبه 21 فروردين 1392برچسب:رسوایی , مجوز , اکران , مسعود ده نمکی , قم,
ارسال توسط کاربر

tehran 1500 دلیل حذف نام «مهران مدیری» از تیزرها مشخص شد...

محمد ابوالحسنی تهیه‌کننده «تهران ۱۵۰۰» با اعلام دلیل حذف نام‌ مهران مدیری در تبلیغات تلویزیونی این فیلم، از تعداد کم سینماهای در اختیار این فیلم به نسبت «رسوایی» و «حوض نقاشی» گله‌مند شد…

 

محمد ابوالحسنی  تهیه‌کننده «تهران ۱۵۰۰» درباره عدم نام‌بردن از مهران مدیری در تبلیغات تلویزیونی فیلم «تهران ۱۵۰۰» اظهار کرد: «از سوی بازرگانی صدا و سیما به ما اعلام شد که نام ایشان را از تیزرها حذف کنیم.»
 
وی استقبال از این فیلم را بسیار خوب عنوان کرد و ادامه داد: «اما متاسفانه اکثر سینماهای شهرستان‌ها به دلیل اینکه به حوزه هنری تعلق دارد،‌ به فیلم «حوض نقاشی» اختصاص پیدا کرده و سایر سینماها هم در اختیار «رسوایی» قرار گرفته و تقاضاهای زیادی داریم تا این فیلم در شهرها هم اکران بیشتری داشته باشد که امیدوارم بعد از ۲۰ فروردین ماه این اتفاق بیفتد.»
 
 این تهیه‌کننده خاطر نشان کرد: «تعداد سینماهای «رسوایی» دو برابر «تهران ۱۵۰۰» است، اما مجموع فروش این فیلم ۱/۵ برابر از فیلم ما بیشتر است که این نشان می‌دهد استقبال از فیلم ما بسیار خوب بوده است.»
 
ممنوع شدن اعلام نام مهران مدیری از سوی بازرگانی صدا و سیما در حالی است که برنامه «سین مثل سریال» شبکه یک که در طول ایام نوروز به نظر سنجی برنامه‌های سریال‌های تلویزیونی می‌پرداخت‌، بارها نام مهران مدیری جزو گزینه‌هایش بود و در نظر سنجی نهایی نیز رتبه سوم بازیگران مرد را کسب کرد.
 



تاریخ: یک شنبه 18 فروردين 1392برچسب:مهران مدیری , تهران 1500 , حوض نقاشی,
ارسال توسط کاربر
ده نمکی: رابطه نشریات شلمچه و جبهه با رسوایی
کارگردان فیلم سینمایی «رسوایی» با اشاره به اینکه منتقدانش هر وقت دلایل موفقیت جبهه و شلمچه را فهمیدند دلایل موفقیت فیلم‌هایم را هم می‌فهمند گفت:«رسوایی» مخاطبین جدیدی وارد سینمای ایران کرد.
[-] اندازه متن [+]

جام گیشه؛

مسعود ده‌نمکی در خصوص فروش دو میلیاردی «رسوایی» در اکران نوروزی گفت: اینکه چرا مردم از فیلمی که مایه‌های عارفانه و ملو دارم دارد آن هم در حضور فیلم‌های طنز اینچنین استقبال می‌کنند را باید کارشناسان پاسخ بدهند اما «رسوایی»فیلمی است که توانست برخی از مخاطبینی که به سینما نمی‌رفتند را به سالن سینما بیاورد.

 
وی ادامه داد: کسانی که می‌خواهند واقع بینانه به این مساله نگاه کنند باید یک بررسی در مورد ترکیب جمعیتی مخاطبین «رسوایی» انجام دهند چرا که یک بخش مهمی از مخاطبین فیلم خانواده‌های مذهبی هستند که در سال‌های اخیر یا اصلا به سینما نرفته اند و یا کمتر پایشان به سالن سینما باز شده است اما «رسوایی» توانست پای مخاطبین خاموش را به سینما باز کند.
 
ده‌نمکی خاطرنشان کرد:البته اگر تعداد سالن‌های فیلم در شهرستان همانند «اخراجی‌ها» بود فیلم به مراتب بیش از دو میلیارد تومان فروش می‏کرد، اما متاسفانه سالن‌های ما در شهرستان نصف «اخراجی‌ها» است اما با این وجود مخاطبین در تهران و شهرستان استقبال بسیار خوبی از «رسوایی» به عمل آوردند.
 
کارگردان «رسوایی» در پاسخ به این سوال که چه عواملی باعث می‌شود تا فیلم‌هایش پرفروش شود؟ گفت: در تمام این سال‌هایی که در سینما هستم این سوال همیشه در ذهن منتقدانم وجود داشته است اما باید بگویم هر وقت دلایل موفقیت جبهه و شلمچه را فهمیدند دلایل موفقیت فیلم‌هایم را هم می‌فهمند.
 
ده‌نمکی همچنین در خصوص ادامه روند حضورش در سينما از ساخت چهار فیلم میلیاردی به فارس گفت: من از سال 81 که با ساخت مستند «فقر و فحشا» کارم تا آغاز کردم تا به امروز بیش از ده سال است که در سینما حضور دارم و دهه دوم کارم را با یک فیلم ملودرام شروع کردم که مورد توجه مخاطبین قرار گرفت و فکر می کنم در این مورد باید کاری که را که انجام می‌دادم، به سرانجام رسانده‌ام.
 
وی افزود: مطمئنا در آینده هم کاری را انجام خواهم داد که براساس ضرورت باشد، البته واقعا دوست داشتم «رسوایی» با چنین حجمی از استقبال مواجه نشود چرا این استقبال کار من را برای آینده سخت تر خواهم کرد اما به این حال همچنان به سراغ موضوعاتی خواهم رفت که کسی به سمت آنها نرفته است.



تاریخ: یک شنبه 18 فروردين 1392برچسب:مسعود ده نمکی , رسوایی,
ارسال توسط کاربر
 
رونمایی از نخستین پوستر و تریلر فیلم جدید فرهادی
بانی فیلم آنلاین:اولین پوستر و تریلر از فیلم «گذشته»، آخرین ساخته اصغر فرهادی منتشر شد.

 

به گزارش فارس، «گذشته»، آخرین ساخته اصغر فرهادی، کارگردان فیلم برنده اسکار «جدایی نادر از سیمین» است که پس از ماه‌ها، اولین پوستر و تریلر آن منتشر شده است.این فیلم انتظار می‌رود که یکی از رقابت‌کنندگان جشنواره کن امسال برای رسیدن به جایزه نخل طلا باشد.تاریخ اکران پروژه سینمایی «گذشته » هنوز منتشر نشده و تریلر آن بدون زیر نویس انگلیسی و به زبان فرانسه است.در این فیلم بازیگرانی چون علی مصفا، برنیس بژو، بازیگر فیلم «هنرمند» و طاهر رحیم ایفای نقش کرده‌اند.«گذشته» داستان مرد ایرانی است که در پی اختلاف شدید با همسرش، تصمیم می‌گیرد که به ایران سفر کند ولی پس از بازگشت از ایران، متوجه می‌شود که همسرش با مرد غریبه‌ای آشنا شده و با وجود دخترانش،  او را به خانه آورده است.

فیلم «گذشته» قرار است 15 می (۲۵ اردیبهشت) در فرانسه اکران شود.




تاریخ: یک شنبه 18 فروردين 1392برچسب:اصغر فرهادی , کن , نخل طلا , گذشته,
ارسال توسط کاربر

حجت الاسلام و المسلمين پورمحمدي با بيان اينکه "فيلم رسوايي" در مجموع صحنه‌پردازي‌هاي خوب و نتيجه‌گيري قابل قبولي داشت،‌ گفت: به آقاي ده‌نمکي گفتم اگر خواستيد اخراجي‌هاي جديد بسازيد سوژه‌هايش ما هستيم که از اخراجي‌هاي3 هم گذشته ايم.

به گزارش کافه سینما، حجت الاسلام و المسلمين مصطفي پورمحمدي در گفتگو با باشگاه خبرنگاران؛‌ درباره فيلم "رسوايي" ساخته «مسعود ده‌نمکي» اظهار داشت: فکر مي‌کنم فيلم پيام‌هاي خوبي داشت و شخصيت‌سازي خوبي در آن صورت گرفته بود.

رئيس سازمان بازرسي کل کشور افزود: در مجموع فکر مي‌کنم فيلم مثبت و تاثيرگذاري است؛ پيام‌هاي خوبي دارد. بيننده وقتي دربرابر اين 100 دقيقه فيلم وقت مي‌گذارد فکر مي‌کنم دريافت هاي مثبت و موثري از آن خواهد داشت.

وي با بيان اينکه بازتاب و عکس العمل بيندگان نشان مي‌داد که فيلم تاثيرگذاز و مثبت بوده است،‌ گفت: هم جنبه هنري اين فيلم قابل توجه بود، هم اينکه سعي کردند يک رسالت اجتماعي را به خوبي نشان دهند.

حجت الاسلام و المسلمين پورمحمدي اضافه کرد: "فيلم رسوايي" در مجموع صحنه‌پردازي‌هاي خوب و نتيجه‌گيري قابل قبولي داشت.

رئيس سازمان بازرسي کل کشور با اشاره به اينکه در قسمت‌هايي از فيلم، پيام‌ها، خيلي آشکار و شفاف بود که شايد نياز نبود به اين آشکاري پيام‌ها منتقل شود، گفت: بينندگان بايد خودشان پيام‌ها را دريافت کنند، البته اگر فيلم‌ساز اين رسالت را بر عهده بگيرد اين هم ارزش خودش را دارد.

وي درباره تصويري که از "روحانيت" در اين فيلم به نمايش درآمد عنوان کرد: به طور کلي تصوير مثبت و بسيار خوبي بود، اما صحنه‌هايي به اين روشني کمتر {در واقعيت} اتفاق مي افتد.

حجت الاسلام و المسلمين پورمحمدي در اين باره ادامه داد: ولي در مجموع کار هنري بود که بايد برجسته‌سازي در آن شکل بگيرد. ديالوگ‌ها خيلي خوب بود و تکيه کلام‌ها منطقي و برآمده از آموزه‌هاي ديني ما بود.

رئيس سازمان بازرسي کل کشور در پاسخ به اين سوال که در حين تماشاي فيلم انتقادي به آقاي ده‌نمکي داشتيد؟ گفت: به شوخي به ايشان گفتم داريد فيلم ساز مي‌شويد؛ اگر خواستيد اخراجي‌هاي جديد بسازيد سوژه‌هاي جديدش ما هستيم که از اخراجي‌هاي 3 هم گذشته ايم.




تاریخ: شنبه 17 فروردين 1392برچسب:پور محمدی , الناز , رسوایی , ده نمکی,
ارسال توسط کاربر
«رسوايي» با 2 ميليارد تومان فروش پر مخاطب‌ترين فيلم اكران نوروزي شد
افتتاحيه ميلياردي سينماي ايران در سال 92
مسعود ده‌نمكي: مردم با تماشاي «رسوايي»، آبروداري كردند!
 

 

گروه سينماي ايران - معصومه جلالي: فروش فوق‌العاده فيلم «رسوايي» ساخته مسعود ده‌نمكي و كاركرد قابل قبول «تهران 1500» و «حوض نقاشي» در گيشه، روزهاي پر رونقي را براي سينماها در ايام نوروزي رقم زدند.
به گزارش خبرنگار «باني فيلم»، فيلم «رسوايي» همچون 3 فيلم قبلي مسعود ده‌نمكي موفق شد مخاطبان پر شماري را جذب سالن‌هاي سينما كند. نكته جالب توجه در فروش «رسوايي»، آمار فوق‌العاده گيشه اين فيلم در سينماهاي شهرستان‌ها و سينماهاي جنوب شهر تهران است. سالن‌هايي كه مدت‌ها بود با تماشاگراني اندك روز را به شب مي‌رساندند با اكران فيلم «رسوايي» پس از مدت‌ها شاهد تماشاگران پر تعداد شدند.
«رسوايي» با پايان تعطيلات در مجموع فروش تهران و شهرستان‌ به رقم 2 ميليارد تومان رسيد تا پر فروش‌ترين فيلم اكران نوروزي باشد.
جالب اينكه دومين فيلم پر فروش اكران نوروزي، فيلم «تهران 1500» بود تا براي اولين بار يك انيميشن ايراني بتواند به فروش خوب دست يابد. «تهران 1500» در مجموع فروش تهران و شهرستان از مرز يك ميليارد تومان عبور كرد. «حوض نقاشي» هم به عنوان فيلم برگزيده تماشاگران سي‌ويكمين جشنواره فيلم فجر موفق شد به فروش 900 ميليون توماني دست يابد.
«رژيم طلايي» و «قاعده تصادف» ديگر فيلم‌هاي اكران نوروزي بودند كه فروششان پايين‌تر از انتظار بود.
ده‌نمكي: مردم ثابت كردند براي حرف‌هايي كه طرح مطالبات آنها باشد ارزش قائلند
كارگردان فيلم «رسوايي» با بيان اينكه مردم هميشه نسبت به ساخته‌هايم لطف داشته‌اند درخصوص ميزان استقبال از فيلم در حال اكرانش معتقد است مخاطبان اين لطف را دوباره تكرار كردند.
مسعود ده‌نمكي به خبرنگار «باني فيلم» توضيح مي‌دهد: از زمان ساخت فيلم «فقر و فحشا» كه بيش از 10 سال مي‌گذرد، مردم ثابت كردند براي حرف‌هايي كه طرح مطالبات آنها باشد ارزش قائلند. حال اين حرف‌ها چه در قالب مستند باشد چه كمدي و چه ملودرام. اقبال امروز مردم از فيلم «رسوايي» چيزي جز لطف آنها را دربرندارد. اين كارگردان در مورد فروش بالاي فيلم «رسوايي» در شهرستان‌ها با وجود اينكه در سال‌هاي اخير فيلم‌ها در خارج از تهران با موفقيت گيشه روبرو نبوده، مي‌گويد: متأسفانه نگاه نخبگان جامعه به مردم ايران به شهروند درجه يك و دو خلاصه مي‌شود حتي در عالم سياست هم وضع اينگونه است. در نظرسنجي‌ها هم اغلب نظرات معطوف به مردم تهران مي‌شود اين در حالي است كه برآيند نظرات مردم در كل كشور بايد محاسبه شود و تهران بخشي از كشورمان ايران به حساب مي‌آيد. حتي فارابي و يا نشريات سينمايي هم فروش تهران را فقط اعلام مي‌كنند و ملاك قرار مي‌دهند مگر مخاطب تهراني خونش از مخاطب ساير نقاط رنگين‌تر است؟! البته در تهران هم فيلممان نسبت به همه فيلم‌ها فروش بيشتري دارد و اين نكته را از سر ضعف نگفتم!
او ادامه مي‌دهد: حتي در مورد ميزان مخاطب در تهران، بيشتر توجه‌ها به مخاطبان پرديس‌ها در نقاط شمالي شهر است تا پرديس‌ها و سينماهاي جنوب شهر تهران اما به عقيده من مطالبه مشترك مردم جغرافياي قومي و حتي سياسي را برنمي‌تابد. اتفاقاً فروش فيلم «رسوايي» در تهران در سينما شكوفه و پرديس راگا به مراتب بالاتر از برخي سينماهاي بالاي شهر است. البته قيمت بليت هم  در سينماهاي پايين‌ شهر نسبت به سينماهاي بالاي شهر پايين تر است اما نسبت جمعيت در سينماهاي هر دو منطقه با هم برابر است.
ده‌نمكي به صحبت‌هايش ادامه مي‌دهد: حتي تماشاگر خاموش سينما در سينماهاي شكوفه و راگا هم به تماشاي فيلم «رسوايي» مي‌نشينند و اين براي من بسيار حائز اهميت است.
اين كارگردان در ادامه به اين نكته اشاره مي‌كند: فروش فيلم «اخراجي‌ها» در شهرستان‌ها هم يك و نيم برابر تهران بود و اين به نظر من نشان مي‌دهد كه ظرفيت استقبال مخاطب در شهرستان نسبت به تهران بالاست. در تهران مردم مراكز تفريحي مختلفي دارند اما در شهرستان وضعيت اينگونه نيست و مردم امكانات تفريحي مختلفي ندارند. 
او مي‌گويد: به نظر من بايد بازسازي سالن‌هاي سينماهاي شهرستان جدي مورد توجه قرار بگيرد و ما بايد از اين امكان بالقوه استفاده كنيم. 
ده‌نمكي درخصوص ادامه روند فروش فيلمش مي‌گويد: متأسفانه «رسوايي» از تبليغات مناسب برخوردار نيست. همانطوركه ملاحظه مي‌كنيد فيلم «رسوايي» تبليغات شهري كمتري هم دارد، اما با اين حال موج مخاطب از اين فيلم استقبال مي‌كند و اين مردم هستند كه با تبليغات دهان به دهان مبلغ فيلم مي‌شوند. حتي در شهرستان‌ها هم سالن‌هاي خوبي به تعداد كپي درخواست شده به اين فيلم تعلق نگرفته، اما قرار است سالن‌ها در شهرستان‌ها افزايش پيدا كنند. 
 ده‌نمكي در ادامه صحبتش با بيان اينكه فروش فيلم «رسوايي» را با فروش ديگر فيلم‌هاي كمدي خود مقايسه نمي‌كنم مي‌گويد: در اكران نوروزي فيلم‌هاي كمدي پرمخاطب و دولتي كه مورد حمايت دستگاه‌ها قرار گرفته‌اند به نمايش درآمدند، اما توجه كنيم كه فيلم رسوايي در بخش خصوصي با مضمون اخلاقي ساخته شده و مورد اقبال قرار گرفته. اگر اين اقبال ادامه پيدا كند و اتفاق ويژه‌اي نيفتد تا پايان ارديبهشت براي فيلم «رسوايي» اتفاق خوبي مي‌افتد. نكته جالب در مورد منتقدان اين فيلم اينكه اين‌بار منتقدان دو جناح سياسي سعي مي‌كنند با سكوت سياسي و يا نقد منفي از كنار اين فيلم بگذرند اما جالب‌تر اينكه «رسوايي» بين مردم الفت و صميمت ايجاد كرده و طيف مردم مذهبي و سنتي فارغ از حاشيه‌ها را به تماشاي فيلم دعوت مي‌كند.
وي ادامه مي‌دهد: كمتر فيلمي در سال‌هاي اخير داشتيم كه توجه مثبت سياستمداران جناح‌هاي مختلف را به خود جلب كند اما براي فيلم «رسوايي» اين اتفاق افتاده و اين دو سليقه در كنار هم قرار گرفتند. ده‌نمكي با بيان اينكه رسوايي فيلم غيركمدي است كه پروپاگانداي تبليغاتي ندارد در مورد قاچاق اين فيلم مي‌گويد: قطعاً با فروش بالاتر فيلم، بدخواهان و يا منفعت‌طلبان براي قاچاق دست به كار مي‌شوند كه اميدوارم مانند 3 فيلم اخراجي‌ها اينطور نشود. 
استقبال مردم از فيلم «رسوايي» در كنار ساير فيلم‌هاي اكران نوروزي كه ژانرهاي طنز و غيره داشتند، مردم با نشستن به پاي تماشاي «رسوايي»، «آبروداري» كردند تا نشان دهند ذائقه مخاطب برخلاف تبليغات نادرست، ساده‌پسند نيست و اسير جوسازي‌هاي تبليغاتي هم نمي‌شوند.
علي سرتيپي: فروش فيلم «رسوايي» در شهرستان جاي بسي خوشحالي دارد
مدير پخش «رسوايي» در رابطه با فروش بالاي اين فيلم نيز مي‌گويد: با توجه به اينكه «رسوايي» فضاي كمدي ندارد، نام «اخراجي‌ها» را هم يدك نمي‌كشد و از فضاي تبليغاتي گسترده‌اي هم به نسبت اخراجي‌ها برخوردار نيست و تعداد كپي كمتري (50 كپي كمتر از اخراجي‌ها) دارد اما مجموعا در حال حاضر فروشش با «اخراجي‌هاي 3» برابري مي‌كند.  سرتيپي به خبرنگار «باني فيلم» توضيح مي‌دهد: در روزهاي آينده قرار است تعدادي سالن سينما در شهرستان‌ها اضافه شود و اين افزايش سالن، فروش فيلم را بالاتر مي‌برد.
او در مورد فروش بالاي فيلم تا به اكنون در شهرستان‌ها مي‌گويد: خوشبختانه فيلم «رسوايي» به خوبي در شهرستان‌ها با مردم ارتباط برقرار كرده. حتي در شهر مشهد فروش اين فيلم روزانه به 14 ميليون تومان مي‌رسد كه اين گيشه، جاي بسي خوشحالي دارد.
سرتيپي همچنين از استقبال مردم در سينماهاي پايين شهر چون راگا، تماشا و شكوفه به نيكويي ياد مي‌كند و معتقد است: فروش روزانه 7 ميليون يا 4 و 3 ميليون در اين سينماها باعث احياي دوباره اين سالن‌ها مي‌شود. 
بهنام بهزادی: «قاعده تصادف» به نسبت سالن هایش فروش فوق العاده ای دارد
کارگردان فیلم «قاعده تصادف» گفت:این فیلم مخاطبان خود را به سالن دعوت می کند.
بهنام بهزادی با بیان اینکه پروانه نمایش این فیلم دیر صادر و این امر باعث تاخیر در آماده شدن و تحویل نسخه نهایی فیلم به سینما ها شد و در نهایت  نسبت به دیگر فیلم های نوروزی  یک هفته دیرتر به اکران عمومی درآمد به «بانی فیلم» گفت:  اما با تمام این شرایط  خوشحالیم که فیلم برای مخاطبان به نمایش  در آمد   چراکه مخاطبان خود را به سالن دعوت می کند.
او افزود:در حال حاضر  نمایش این فیلم با 6 سالن  ثابت و 3 سالن تک سانس   در سینماها ادامه دارد و اختصاص این میزان سالن به فیلم ما اصلا خوشحال کننده نیست ،چراکه طبیعتا بر فروش فیم تاثیر نا مطلوب می گذارد.
وی با بیان اینکه امکانات زیادی هم برای تبلیغات این فیلم در سطح شهر نداریم، گفت: دستگا هها و جریانات فرهنگی هم که باید   از این فیلم حمایت می کردند هیچ کمکی به  فیلم ما نکردند .
کارگردان فیلم «قاعده تصادف» در ادامه گفت: اما  فروش فیلم ما بااین میزان سالن  کم  نه تنها پایین نیست، بلکه روز به روز بیشتر هم می شود. سیر صعودی  گیشه فیلم ما در روز های  گذشته این را برایمان  ثابت کرده و ما در یافتیم که مبلغین  واقعی فیلم ما  خود مخاطبان فیلم هستند.کسانی که فیلم را دیدند و دیدن آن را به  دیگران توصیه می کنند.قطع به یقین مخاطبین این فیلم بعد از تعطیلات بیشتر هم می شود،چراکه بخش گسترده ای از مردم در حال حاضر تهران نیستند و دانشجویان هم  وقتی  بعد از تعطیلات به تهران برگردند  فروش فیلممان بیشتر می شود.
منوچهر محمدی: بعد از تعطیلات،فروش «حوض نقاشی »بیشتر می شود
منوچهر محمدی تهيه‌كننده «حوض نقاشي» گفت:در مجموع از گیشه فیلم «حوض نقاشی» در ایام نوروز راضی هستیم.
وي با بیان اینکه اگر این فیلم شرایط  تبلیغات مناسبتری  در اختیار داشت، فروش به مراتب بالاتری  نصیبش می شد،  به خبرنگار بانی فیلم توضیح داد:  دوستان پخش کننده در برنامه کاری خود دارند  تا  بعد از تعطیلات نوروز  تبلیغات این فیلم را به صورت گسترده تری در سطح شهر تهران  پیگیری کنند. چراکه معتقدیم  بعد از ایام تعطیلات وقتی مردم از مسافرت های نوروزی خود  برگردند، به دیدن این فیلم می روند و  میزان اسقبال از  فیلم مراتب بالاتر می رود.
او افزود: در برخی از سینماها  فیلم را به اتفاق مخاطبان تماشا کردم. آنچه که در این دیدار رو در رو به نظرم آمد این است که مردم هم از دیدن فیلم راضی بودند و هم اینکه در انتها نسبت به موضوع فیلم ابراز احساسات می کردند.این نوع واکنش ها برای ما سازندگان  فیلم بسیار خشنود کننده است.
رضا سبحانی: «رژیم طلایی»فرصت تبلیغات در جشنواره فجر را از دست داد
رضا سبحانی کارگردان فیلم «رژیم طلایی» معتقد است: این فیلم به نسبت تعداد سالنهای کم، از فروش و استقبال خوبی از طرف مردم برخوردار است.
این کارگردان در خصوص اینکه با توجه به ژانر و بازیگران سرشناسی که فیلم رژیم طلایی از آنها برخوردار است ،اما به  فروش قابل توجهی تاکنون دست پیدا نکرده به «بانی فیلم» توضیح داد: اولا سالنهای سینمایی    فیلم رژیم طلایی به نسبت دیگر فیلم ها کمتر است. دوما فیلم های دیگر از پیشینه تبلیغاتی خوبی  خصوصا در جشنواره فجر برخوردار بودند، اما این فیلم ازاین تبلیغ محروم بود و در سکوت خبری کامل ساخته شد.لذا کاملا طبیعی است که  تا به حال نتوانسته  به گیشه بالایی دست پیدا کند. وی افزود: در روزهای آینده قطعا  بر تعداد مخاطبان این فیلم افزوده می شود و این فیلم ،خود باعث تبلیغ خودش می شود. در حال حاضر هم با این شرایط  از فروش فیلم راضی هستیم و در چند سالن هم که فیلم را با مردم دیدیم، آنها هم از دیدن فیلم راضی بودند .
بهرام عظيمي: از فروش «تهران 1500» رضايت دارم
بهرام عظیمی کارگردان انیمیشن «تهران ۱۵۰۰» از فروش این فیلم با وجود در اختیار نداشتن تعداد مناسب سینما ابراز خرسندی کرد.
کارگردان این انیمیشن در گفت‌وگویی با فارس با ابراز خرسندی از فروش این فیلم گفت: از فروش «تهران 1500» رضایت کامل دارم و با عنايت خداوند، این فروش در حال صعود است.هرچقدر تبلیغات ما بیشتر شود به نظرم روی فروش تاثیر بسزایی می‌گذارد. وی ادامه داد: از فروش راضی هستم ولی در خصوص نحوه اکران باید بگویم که ای کاش سینماهای ما بیشتر بود. در پایان از پخش تیزر تبلیغاتی انیمیشن «تهران 1500» در شبکه‌های مختلف سیما ابراز خرسندی کرد و گفت:‌ از تبلیغات تلویزیون راضی هستم اما قسمتی از این تیزر تبلیغاتی که در آن یکی از بازیگران که من قادر به نام بردن وی نیستم حذف شده است. وی افزود: این در حالی است که قسمت‌هایی از بازی همان بازیگر در برنامه «سین مثل سریال» به تصویر کشیده می‌شود.
«تهران 1500» ساخته بهرام عظیمی با گذشت 17 روز از اکران‌های نوروزی با 620 میلیون تومان فروش پس از «رسوایی» ده‌نمکی در رده دوم پرفروش‌ترین فیلم‌های نوروزی قرار گرفته است.



تاریخ: شنبه 17 فروردين 1392برچسب:,
ارسال توسط کاربر

هفته گذشته دکتر احمدی نژاد به همراه خانواده به تماشای فیلم "رسوایی" نشسته است. احمدی نژاد این فیلم را در دفاع از روحانیت و حوزه های علمیه دانسته است.

مشرق




تاریخ: شنبه 1 فروردين 0برچسب:احمدی نژاد , رسوایی , روحانیت,
ارسال توسط کاربر
صداوسیما مهران مدیری را ممنوع التصویر کرد؟!
در تیزر انیمیشن "تهران ۱۵۰۰" که چندیست در تلویزیون پخش می شود، به نام تک تک بازیگران از جمله هدیه تهرانی، شریفی نیا، رادان، حبیب رضایی، گوهر خیراندیش، شریفی نیا و ... اشاره می شود، به جز مهران مدیری بازیگر نقش نخست این انیمیشن!
[-] اندازه متن [+]

جام فرهنگی؛ پیش از این، تلویزیون که باران کوثری بازیگر سینما را هم ممنوع التصویر کرده، در یکی از تیزرهای مربوط به فیلمی که او در آن ایفای نقش می کرد، تنها صدای او را پخش کرد و از نشان دادن تصویر و اشاره به نام او ممانعت به عمل آورد.

 

قابل ذکر است، داستان انیمیشن "تهران ۱۵۰۰" درباره پیرمردی است به نام اکبر با بازی مهران مدیری که ۱۶۰ سال سن دارد و در آستانه مرگ از نوه اش با بازی هدیه تهرانی که در کره ماه درس می خواند، می خواهد که به زمین برگردد و اول ازدواج کند و بعد مدرکی را پیدا کند مبنی بر اینکه او در دهه ۱۳۶۰ در نمایش های سیاه بازی شرکت داشته است.

 

اکبر این گواهی را می خواهد برای اینکه آرزوی او این است که در قطعه هنرمندان به خاک سپرده شود. نوه او با ورود به ایران گرفتار دردسرهای شهر تهران در چند دهه بعد می شود. یک راننده تاکسی جوان با بازی بهرام رادان نیز گرفتار عشق این خانم می شود و………

 

البته بسیاری از منتقدان سینمایی، انتقادات زیادی نسبت به ضعف داستان این انیمیشن مطرح کرده اند و تنها حسن آن را "ساختار مناسب" و "افکت های تصویری" عنوان کرده اند که تا به امروز در سینمای ایران بی سابقه بوده است.  

 

منابع: انتخاب، عصر ایران




تاریخ: شنبه 1 فروردين 0برچسب:مهران مدیری , تهران 1500,
ارسال توسط کاربر
آخرین مطالب